۰ نفر
۲۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۴:۳۴

کلودیو سوارسه کارگردان ایتالیایی امسال دو نمایش را در جشنواره تئاتر فجر به صحنه برد که نمایانگر موقعیت متزلزل آدم​ها در شرایط سخت بود.

علیرضا نراقی: نمایش 3(a+b) در مقایسه با« لِو» که از همین گروه(موتا ایماگو-muta imago) و کارگردان(کلودیو سوراسه) در روز های اولیه جشنواره امسال اجرا شد  از لحاظ  مسئله و مضمون  و چگونگی فضاسازی​ها مشترک است.

  در هر دو نمایش مضمون اصلی بهم​ریزی امنیت زمین و زندگی عادی و هر روزه آدم​ها به واسطه جنگ است، این بهم​ریزی و تغییر بسیار فراتر از تغییری بیرونی و هراس از مرگ در شرایط تهدید کننده است و بیشتر هراسی درونی و  نقصان وجودی و عاطفی آدم​ها را نشان می​دهد.

  در هر دو کار فضاسازی صوتی نقشی کلیدی دارد، در هر دو، صحنه محدود شده است و حرکت بسیار پویا اتفاق می​افتد. شکل اجرایی هر دو نمایش، نشان از التهاب و اضطرابی دارد که در درون شخصیت​ها می​گذرد، بنابراین ریتم هر دو نمایش تند و فزاینده است، اما به دلیل همین درون نگری در لحظه​ها توقف و مکث​های تکان دهنده و دوست داشتنی​ای شکل می​گیرد.

 نمایش 3(a+b)
نمایش 3(a+b) به کارگردانی کلودیو سوارسه

اگر «لِو» فضایی لخت داشت، بدلیل این بود که بیرون از زندگی می​گذشت و تنهایی آن آشکارا در نسبت با دیگری معنا نمی شد، بلکه این دیگری نتیجه سیری بود که «لِو» از سر می​گذراند. اما کل عذاب شخصیت a یعنی زن در  3(a+b) در نسبت با دیگری معنا می​شود و تمام تنهایی او در نبود b اتفاق می​افتد. نمایش 3(a+b) در شرایطی امن و با تصویر مطبوع صلح آغاز می​شود، اما«لِو» پس از اندک ثانیه ای از جنگ می​آغازد .

  مسئله اصلی  که در مقایسه این دو کار بدست می​آید، همین است که نمایش «لِو» بحران را به شکل فردی بررسی می کند اما  3(a+b) آن را در مواجهه با دیگری تصویر می​کند. به نوعی می توان دو اثر کلودیا سوراسه را  دو نمونه تئاتر وضعیت دانست که اتفاقاً وضعیتی بسیار مشابه را  نشان می دهند ، اما این زاویه نگاه دو اثر و شخصیت​های درون آن  متفاوت است و دو کار را تبدیل به دو اثر مستقل و قابل بررسی از یک وضعیت مشترک می کند.

  نمایش 3(a+b) به دلیل پر رنگ کردن یک ارتباط عاطفی و نقش جنگ در ظلم به آدم​هایی که درگیر آن ارتباط هستند، اساساً صحنه شلوغ تر و پر نشانه تری را می​طلبد؛ چرا که عشق در کنار خود، اشیائی را می​زاید که علاوه بر کارکرد بیرونی خود، معنایی درونی هم دارند. بنابراین آدم​هایی که در ارتباطات احساسی خود به دنبال ثبت ثانیه​ها و یادگارها هستند، وسائل بیشتری را معنا می​بخشند و در لحظه​ها ثبت می​کنند. اساساً در دو نمایش« لِو » و 3(a+b)  یادگار ماندن و حک شدن تصویری در خاطره- که در بازی​های نور و سایه به ما به عنوان مخاطب هم منتقل می شود- بسیار به چشم می​آید. انگار آدم​ها می​روند و دور می​شوند، اما تمثالی از آن​ها، تندیسی از احساساتشان بر جای می​ماند، که همچنان زنده است و می​توان به آن عشق ورزید.

52

کد خبر 131019

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =