انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، یک رخداد بزرگ تاریخی در دوران معاصر است و آثار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن در بین ملت ایران و دیگر ملتها بر هیچ کس پوشیده نیست. این انقلاب عظیم الهی و اسلامی که بنیانگذارش، نام آن را «انفجار نور» نهاد، پردههای ظلمت و تاریکی را کنار زد و بیداری اسلامی را در پی داشت، تا آن جا که خیزشهای کشورهای لبنان، فلسطین، افغانستان و عراق در گذشته و انقلاب مردم مصر، تونس و اردن در وضع کنونی را باید از برکات انقلاب اسلامی ایران دانست.
ارمغان مهم انقلاب برای مردم ایران استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود، شعار نخستین مردم مسلمان که ریشه در مکتب فکری امام خمینی (ره) داشته و دارد. مکتبی که در عصر حاضر که عصر فروپاشی نظامهای سلطه و طاغوت است، به عنوان یک الگوی جدید و مطلوب مطرح است و مردم آزادیخواه جهان آن را منظور نظر قرار دادهاند. این اقدام پسندیده و منطبق بر فطرت آزادیخواه و حقمداری مردم مسلمان را امام خمینی (ره) در پرتو ولایت دینی و بعثت الهی پیامبر خاتم (ص) جامه عمل پوشاند و مردم را از قید طاغوت رهایی داد و عاقبت امر در اصل 55 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح شد: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد میآید، اعمال میکند».
با توجه به روند گذشته انقلاب اسلامی و قانون اساسی برخواسته از شعارهای دینی و انقلابی مردم ایران، انقلاب اسلامی این مردم بهپاخواسته بر علیه قدرتهای استکباری و کفر جهانی، ویژگیهای خاص خود را داراست که مهمترین این ویژگیها عبارتند از:
1. عنصر اسلامی بودن انقلاب
توجه به اندیشه اسلامی و مکتب حیاتبخش دینی، خصیصه مهمی است که ایمان و التزام مردم و رهبری به آن از عوامل اصلی پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی است. امروزه حتی دشمنان نظام و انقلاب در این مهم شک ندارند که اگر اسلام در میان مردم ایران حکمفرما نبود، نه خیزش معنوی و همهجانبهای از نوع انقلاب فراگیر اسلامی مردم شکل میگرفت و نه دوام و پایداری پیدا میکرد و آنچه که انقلاب را در رابطه با لشگرکشی قدرتهای جهانی و هشت سال دفاع مقدس و حوادث دیگر تضمین کرده است، ریشه در عنصر اسلامیت آن دارد. در آغاز انقلاب، رهبری انقلاب امام راحل فرمود: «تمام مقصد ما مکتب ماست و مردم مسلمان بر مبنای اصول و ارزشهای دینی و اسلامی خودشان جان خود و جوانان عزیز خودشان را فدای اسلام کردند و حماسهآفرین شدند».
2. عنصر امام خمینی (ره) و رهبری
از ویژگیهای برجسته و غیرقابل انکار دیگر انقلاب، رهبری پیامبرگونه و داهیانه آن است. این عامل مهم و اثرگذار که ریشه در امامت و ولایت دینی دارد و شعبهای از ولایت خدا و رسول (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) محسوب میگردد از آغازین روزهای انقلاب اسلامی در هدایت مردم به صراط مستقیم انقلاب اسلامی، نقشآفرین بوده است.
امام خمینی (ره) در شناسایی و جذب انسانهای دارای فطرت دینی، در تربیت فکری مردم، در سازماندهی آنان برای درهمکوبیدن سنتهای زشت طاغوتی و تبلیغ راستین سنتهای الهی و قرآنی و در نتیجه تأسیس حکومت جمهوری اسلامی و دفاع از حاکمیت دینی و استمرار انقلاب اسلامی هرگز لحظهای درنگ نکرد و خیلی خوب ایفای نقش نمود و توانست غرب را عاجز، شرق را متحیر و عالم را به اندیشه دینی و انقلاب خود، مشغول سازد. پس از امام راحل، رسالت خطیر رهبری انقلاب اسلامی طبق قانون اساسی، توسط خبرگان امت بر دوش شاگرد و خلف صالح او، آیت الله سید علی خامنهای گذاشته شد.
3. عنصر مردمی بودن انقلاب اسلامی
شکی نیست که یکی از سه ضلع مهم انقلاب اسلامی ایران را مردم تشکیل دادهاند. مردم پایه اصلی انقلاب محسوب میشوند و ستون فقرات نظام و انقلاب اسلامی ایران بر دوش آنان است. اگر شرط مهم و غیرقابل انکار انقلاب، اسلام است و به همین دلیل ولایت دینی برای استمرار انقلاب اسلامی و پیشبرد آن ضروری دانسته شده است، لکن قالب و شکل عینی انقلاب اسلامی در جمهوری و مردمی بودن آن است. روی همین اصل است که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، مردم در همه عرصهها نقشآفرین بودهاند. در محوری بودن رأی مردم و تعیینکننده بودن آنان در برقراری حکومت شکی نیست. مردم در انتخاب و تعیین تمام سطوح و ارکان مربوط به اداره کشور از جمله رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و شوراهای شهر و روستا از منظر قانونی، نقشآفرین هستند و بسیاری از اصول قانون اساسی به این مهم اختصاص یافته است و فلسفه اصلی حکومت در انقلاب اسلامی، به خواست و رضایت مردم مسلمان بستگی تام دارد چرا که اداره امور کشور با اتکاء به آرای عمومی، دین و مذهب رسمی مردم باید انجام شود و الگوها و شعارهای مورد نظر آنان در ساختار و محتوای قانون اساسی آشکار است و فرقی هم بین افراد و آحاد مردم در این رابطه نیست. در اصل 19 قانون اساسی آمده: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند». طبیعی است که عدم رضایتمندی مردم، مقبولیت و مشروعیت نظام و انقلاب را در چالش قرار میدهد و نباید مسئولان نظام و انقلاب لحظهای از مردم و مطالبات به حق آنان غافل باشند. مردمی که امام راحل آنها را ولی نعمت خود معرفی میکرد و بر شعار «میزان رأی ملت است»، همیشه پایبند بود.
آفات انقلاب اسلامی
در بحث مربوط به آفات انقلاب اسلامی، لازم است قاعده عقلی فلاسفه منظور نظر قرار گیرد. فلاسفه بر این باورند که: «علت محدثه، علت مبقیه نیز هست».
هر چند نظریه فلسفی یاد شده، مربوط به مباحث هستیشناسی است، لکن این مطلب بر پدیدههای اجتماعی و انقلابهای مردم نیز صادق است زیرا علت پدیداری انقلاب را میتوان علت پایداری آن هم دانست. بنابراین اگر عوامل پدیداری انقلاب اسلامی را اسلام، رهبری و مردم بدانیم که چنین است، عامل و علت بقا و پایداری آن را نیز باید در همان عوامل جستجو کنیم و در نتیجه آفات مهم انقلاب اسلامی عبارتند از:
1. روی گردانی از اصول و ارزشهای اسلامی و عدم پایبندی به اخلاق و فرامین اسلامی
چیزی که امروزه به عنوان یک تهدید برای انقلاب اسلامی مطرح است و بعضی تازهبهدورانرسیدههای انقلابینما و صاحبان قدرت سیاسی، پشت سر شعارهای اسلامی و ولایتمداری خود را پنهان کرده و از راه دروغ و تهمت به چهرهها و بزرگان باسابقه انقلاب و عالمان دینی، فضای خلاف اخلاق را تشدید میکنند. عزیزی میگفت: «در دوران قبل از انقلاب، کسی شعار داد: «خمینی آزاده است؛ شاه زنازاده است»، شهید بهشتی آشفته شد و گفت: «رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید»». این دقت اخلاقی شهید دکتر بهشتی را در نظر بگیرید و آن را مقایسه کنید با حرکتها و شعارهای خلاف اخلاق حامیان بنیصدر، رئیس جمهور وقت که شعار میدادند: «بهشتی، بهشتی؛ طالقانی را تو کشتی؟!»
تخریبهای به انجام رسیده طی سالهای اخیر در مورد دیگر یاران امام راحل نیز بیشباهت به دوران شهید بهشتی و بنیصدر نیست. الان هم مانند همان زمان، فضا ملتهب است و تخریب بر علیه آیت ا. . . هاشمیرفسنجانی و دیگر یاران امام خمینی (ره) و رهبری، ریشه در رویههای افراط، رفتارهای خلاف اخلاق و موازین اسلامی دارد و از حجم گسترده و بالایی هم برخوردار است، کمترین آن، این بود که از طریق رسانه ملی در یک برنامه پرمخاطب دهها میلیونی، به ایشان تهمت روا داشته شد و در ادامه با توجه به فضای سیاسی پیش آمده بین دولت و قوای دیگر، علیه ایشان و دیگر اعضای نهاد عالی مستشاری رهبری، بیانیه صادر شد و در هر کوی و برزنی، وی را از سران فتنه معرفی کردند و رهبر براندازی نرم را به او نسبت دادند. تعجب این که بعضی از عوامل افراط و تخریب، این یار دیرین امام خمینی (ره) و همسنگر گذشته و حال رهبری را مخالف اصل ولایت فقیه معرفی نمودند و رفتارهای ناشایست و خلاف اخلاق دیگری که قلم از ذکر مواردش شرمگین است؟!
به راستی اگر هاشمی، التزام به ولایت نداشته باشد، آیا قانونشکنانی که علنی تمرد از قانون پیشه کرده و نهادهای حاکمیتی و مجلس را به هیچ میگیرند، ملتزم به قانون خواهند بود؟! اگر هاشمی که فرزند فکری ولایت و امام خمینی (ره) محسوب میشود، پیرو و عامل اثرگذار ولایت محسوب نگردد، کسانی که چراغانی نیمه شعبان را بنا به فرموده امام خمینی (ره): «به نفع شاه برگزار کردند»، پیرو ولایت فقیه خواهند بود؟!
هاشمی، کسی است که وقتی ترور شد، در برابر گروه فرقان و عاملین ترور فیزیکی این یار دیرین انقلاب، امام راحل، بیانیه صادر کرد و فرمود: «هاشمی زنده است چون نهضت زنده است». به راستی بعضیها چه خیال خامی در فکر و ذهن خود دارند که اخلاق و احساس دَین نسبت به امام خمینی (ره) و یاران او را به هیچ گرفته و از انصاف و عدالت با تکیه بر شعار عدالت، عدول کردهاند؟!
2. نفی ولایت:
آفت دیگر برای انقلاب اسلامی، نفی رهبری و ولایت فقیه است. امام راحل فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیبی نرسد». شک نداریم که ولایت فقیه پشتوانه محکمی برای انقلاب اسلامی بوده و هست و از سوی دیگر شک نداریم که یکی از راههای نفی ولایت به شکل غیرمستقیم، قطع بازوان رهبری و گرفتن چهرههای مؤثر نظام و ولایت از راه ترور فیزیکی و یا ترور شخصیتی از انقلاب اسلامی است. آفتی که تهدید و تحدید دایره عمل و کارآمدی ولایتی دینی را در پی دارد و سرانجام آن هم استبداد است. از کجا معلوم، طرفداران افراطی و شعاری ولایت، در گفته خود راست و صادق باشند؟، آنانی که ریا و تزویر پیشه کرده و مدام روی اموری کوچک و کماهمیت قهر و ناز پیشه میکنند. به راستی آیان اینان نمیدانند که در موضع دفاع از رهبری و نظام باید به مثل بسیاری از شهیدان از جمله دانشمندان هستهای و دیگر شهیدان پرافتخار و بلندآوازه، یار شاطر باشند نه بار خاطر؟! و در عمل باید ملتزم به ولایت و قانون باشند نه در شعار؟!
3. به هیچ دانستن بعد جمهوری انقلاب و عدم پایبندی به رأی ملت
آفت دیگر انقلاب، به هیچ دانستن اصل جمهوری انقلاب و عدم پایبندی به این که میزان رأی ملت است، میباشد. در همین رابطه، زینتی معرفی کردن رأی مردم از جمله آفتهای بزرگی است که دامنگیر بعضیها شده است و این دیدگاه ناصواب نه تنها برخلاف بسیاری از اصول قانون اساسی است بلکه برخلاف عزت و حرمت همگانی مردم نیز هست و با ساختار حکومت از دیدگاه اسلامی، منافات دارد. در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تصریح شده است که: «حکومت از دیدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتی و سلطهگری فردی یا گروهی نیست، بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد تا روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی ا. . .) بگشاید». ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود، از غبارها و زنگارهای طاغوتی زدوده شد و از آمیزههای فکری بیگانه خویش را پاک نمود و به مواضع فکری و جهانبینی اصیل اسلامی بازگشت و اکنون بر آن است که با موازین اسلامی، جامعه نمونه (اسوه) خویش را بنا کند. بر چنین پایهای، رسالت قانون اساسی این است که زمینههای اعتقادی نهضت را عینیت بخشد و شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهانشمول اسلامی پرورش یابد و این مهم حاصل نمیشود مگر به کرامت و رضایتمندی خود مردم که رمز تداوم انقلاب در آن نهفته است. برخورد مستبدانه با مردم و اشکالتراشی در کار آنان، آفتی است که مدیریت میانه کشور در این رابطه دخیل است و اگر در ریشهیابی مشکلات مردم گفته شود: «با وجود اسلام و رهبری دینی چرا مردم با این همه مشکلات دست به گریبان هستند؟»، پاسخ این است که: «مدیریت میانه و مسئولان اجرایی غیرکارآمد، سبب ناراحتی و نارضایتی مردم و عدم تحقق مطالبات به حق آنان میباشند و نه چیز دیگر».
نماینده مردم مشهد در مجلس هفتم
/30112






نظر شما