به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پس از سقوط رژیم صدام در سال 2003 و تدوین قانون اساسی جدید عراق در سال 2005، «بعد سوم دموکراسی سازی» در قانون اساسی این کشور مغفول ماند چرا که این قانون عمدتا با مشاوره کارشناسان آمریکایی تدوین شده بود و آنها نیز قانون اساسی عراق را بر پایه نسخه مغرب زمینی دموکراسی سازی تدوین کرده بودند. اگر تدوین کنندگان قانون اساسی عراق، در آن زمان به این مهم توجه داشتند که فضای دموکراسی سازی در غرب آسیا، سه بعدی است و دوبعدی تصور کردن آن، در خوشبینانه ترین حالت ناشی از کوربینی کارشناسان غربی است، شاید نه داعش می توانست مناطق چندانی از عراق را به تصرف خود در آورد و نه امروز، آمریکا در پی آن بود که برخی فرماندهان نظامی عراق را بازیچه مطامع خود قرار دهد.
در هر صورت، ظهور رسمی داعش در سال 2014 و تصرف موصل که حاصل خیانت برخی ازفرماندهان ارشد ارتش بود، اندیشمندان عراق را متوجه نکته مغفول مانده در قانون اساسی عراق کرد و حاصل آن شد که نیرویی به نام «حشد الشعبی» شکل گرفت.
کارشناسان «شورای آتلانتیک» اخیرا به وجود ضعف هایی در قانون اساسی عراق اشاره کرده، و به تلویح از اصلاح آن سخن به میان آورده اند. از این رو، خوب است که اگر روزی، مقامات عراقی تصمیم به بازنگری در قانون اساسی این کشور گرفتند، وجود «حشد الشعبی» را در قانون اساسی جدید لحاظ کنند تا دموکراسی سازی در عراق، در مسیر واقعی خود پیش رود. ادغام «حشد الشعبی» در ارتش عراق، می تواند مشکلاتی را که پیشتر ذکر آن به میان رفت، در مسیر دموکراسی سازی در عراق، در آینده ایجاد کند.
ایالات متحده در نوامبر 2005 در راستای بازسازی ارتش عراق، به تشکیل نیروی نظامی ای موسوم به «نیروهای ویژه عراق (Iraqi Special Operations Force)» اقدام کرد. این نیرو در ابتدا شامل دو گردان رزمی و دو گردان پشتیبانی بود و تجهیز و آموزش آن به عهده نظامیان آمریکایی، و البته با هزینه وزارت دفاع عراق، بود. لازم به ذکر است که نیروی مزبور، نسخه عراقی «نیروهای ویژه آمریکا (U.S. Special forces)» است. نیروی مذکور طی سالهای گذشته توسعه پیدا کرد و نام جدید «نیروی مبارزه با تروریسم» را به خود گرفت. در محافل آمریکایی از این نیرو با عنوان «لشکر طلایی (Golden Division)» یاد می شود.
در دورانی که بخشی از خاک عراق، در اثر خیانت برخی از فرماندهان ارتش و زد و بند برخی شیوخ قبایل، به اشغال داعش درآمد، مقامات آمریکایی تلاش کردند تا از اوضاع به نفع خود بهره ببرند چرا که از پیش از اشغال عراق توسط داعش، متوجه شده بودند مسیر شکل گیری دموکراسی در عراق، در آینده به نفع آنها نخواهد بود.
از این رو، بعدها تلاش کردند تا در عملیاتهایی که برای بازپس گیری مناطق اشغالی از چنگ داعش صورت می گیرد، «لشکر طلایی» را که توسط خودشان تربیت و تجهیز شده بود، در خط مقدم قرار دهند و به بهانه اینکه آلترناتیو دیگر یعنی «حشد الشعبی» رنگ و بوی طایفه ای دارد، مانع حضور حشد الشعبی در خط مقدم عملیات های آزاد سازی مناطق اشغالی ای چون فلوجه، موصل، بیجی، تکریت و... شوند. منویات آمریکا با تصمیم نخست وزیر وقت «حیدرالعبادی» عملی گردید، و بدین ترتیب نقش مهم «حشد الشعبی» در عمیلت های آزاد سازی مناطق اشغالی داعش، حداقل در رسانه های داخل و خارج عراق، کم رنگ شد.
در تمام عملیات های «لشکر طلایی» علیه داعش، سعی رسانه های غربی، برجسته کردن نقش فرمانده میدانی این لشکر، یعنی «سپهبد عبدالوهاب الساعدی» بود. در رسانه های غرب از او به عنوان «قهرمان عراق» نام برده شده است. «یوروزنیوز» در مارس 2019 از او،با تعبیر معنا دار «ژنرال آیزنهاور» و «ژنرال شارل دوگل» عراق اسم برد.
«اورشلیم پست» درباره وی و«نیروی ویژه مبارزه با تروریسم عراق» می نویسد «سپهبد الساعدی که در سال 2017 موصل را آزاد کرد، فرماندهی نیروی ویژه مبارزه با تروریسم را به عهده داشت. این نیرو توسط آمریکا ایجاد و آموزش داده شده است».
لازم به ذکر است که ژنرال مذکور، مدرک کارشناسی فیزیک را از دانشگاه موصل دریافت کرده و پس از آن دردوران زمامداری صدام، از دانشکده افسری عراق با درجه ستوانی فارغ التحصیل گردیده، و در سال 1996 نیزدوره دافوس را در عراق گذرانده است.
«یورونیوز» درباره ژنرال مذکور می نویسد «او کسی است که در سال 2015 در نبرد با داعش در بیجی، با در اختیار داشتن تنها 250 سرباز تحت امر، پیروزی "اسپارتاکوس وار" را رقم زد»!
لازم به ذکر است که «سپهبد الساعدی» در توجیه به حاشیه راندن نیروهای «حشدالشعبی» در بازپس گیری مناطق اشغالی داعش، در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفت: «اگر من برای عملیات های نظامی، از نیروهای "غیرعراقی" استفاده می کردم، تاریخ در آینده شهادت می داد که این پیروزی متعلق به ما عراقی ها نبوده است».
جالب است که «سی ان ان» به نقل از «سپهبد الساعدی» می گوید «50 درصد پیروزی های ما در نبرد با داعش، محصول کمک های اطلاعاتی و لجستیکی ایالات متحده بوده است».
صحبتهای «سپهبد الساعدی» در مصاحبه با سی ان ان و آسوشیتدپرس در تضاد با یکدیگر هستند. او به زعم خودش، حشدالشعبی را به حاشیه می راند تا تاریخ در آینده شهادت ندهد که خارجی ها در بازپس گیری مناطق اشغالی داعش نقش داشته اند، اما همزمان به اذعان خودش، حداقل 50 درصد پیروزی خود و نیروهای تحت امرش را، محصول کمک های لجستیکی و اطلاعاتی ایالات متحده می داند. البته به اظهارات ژنرال باید این را هم افزود، که حتی آموزش و تجهیز نیروهای تحت امر او هم توسط آمریکا بوده است، بنابراین سهم آمریکا در پیروزی ادعایی ژنرال در موصل و تکریت و سایر نقاط اشغالی، بسیار بیشتر از 50 درصد بوده است.
«سپهبد الساعدی» به غیر از اظهارات بالا، اقدام به اعمال پوپولیستی هم کرده است. برای مثال، پیش از نبرد موصل، سردوشی اش را در مقابل دوربین ها باز می کند و می گوید تا موصل آزاد نشود، از این سردوشی استفاده نخواهم کرد. «ژنرال الساعدی» این روزها در جمع معترضان، علم مبارزه با فساد را نیز بر دوش می کشد.لازم به ذکر است که رسانه ها گزارش دادند که در جریان نبرد منطقه کرکوک، برخی فرماندهان تحت امر وی، به فروش نفت کرکوک در بازار سیاه اقدام کرده اند. چگونه است که فردی که توانایی مدیریت فساد در مجموعه اش را ندارد، ادعای مبارزه با فساد در سطح ملی را دارد؟!
مطلب بالا بخشی از مقاله مفصل «ژنرال آیزنهاور و کودتای طلایی» بود که مشروح آن را می توانید اینجا بخوانید.
310 310
نظر شما