این کارشناس مسائل خاورمیانه می گوید: آمریکا در حال حاضر با اوج گرفتن اعتصابات مردد است که آیا با این جریان مذاکره کند و یا بجنگد.جعفری می افزاید: برخی بر این اعتقادند که آمریکا طراح همه این اعتصابات است ولی باید پرسید که آیا آمریکا به این میزان اهل ریسک است که کل منطقه را به هم ریزد و دوباره آن را جمع کند؟
جعفری در رد این فرضیه که آمریکا طراح این اعتصابات نیست می گوید : ساختاری که بعد از جنگ جهانی دوم بنا شد، ساختاری دو پایه بر اساس مدیریت آمریکا و شوروی بود. بر همین اساس متحدین جنگ جهانی به اضافه چین شورای امنیت و سازمان ملل را تشکیل دادند.این قدرتها بازیگران اصلی در صحنه بین الملل بودند و بازیگر سومی وجود نداشت و در همه جنگها اعم از جنگ کره،جنگ اعراب و اسراییل، جنگ ویتنام نبود این بازیگر سوم به خوبی نمایان بود.
جعفری وقوع انقلاب اسلامی ایران را ورود بازیگری جدیدی به نام مردم در صحنه بین الملل می داند و می گوید: انقلاب ایران را نباید تنها در ساختاری اسلامی و داخلی دید، بلکه انقلاب اسلامی جریانی بود که پشتوانه ایدئولوژیک، پشتوانه تاریخی، جمعیت، تاریخ و جغرافیا دارد و عامل همه آنها مسلمانان هستند.
جعفری می گوید: برای جلوگیری از عدم ورود بازیگر سوم به صحنه بین الملل، قدرتها همه توان خود را به کار بستند و حتی فلسفه شروع جنگ ایران و عراق نیز تلاش غرب برای مبارزه با همین بازیگر سوم بود.تقریبا همه تحرکات آمریکا در منطقه به نوعی مقابله با همین بازیگر سومی که مسلمانان در آن طیف غالب هستند.اما شکستهای آمریکا در منطقه به نوعی باعث پررنگ تر شدن نقش و جایگاه مردمی شد.
کارشناس مسائل جهان اسلام در ادامه عراق را مثال بارز این فرضیه دانسته و این سوال را مطرح می کند: در عراق چه عاملی باعث محدود شدن قدرت آمریکا شد؟ به طور قطع همین بازیگر سوم. بوش نه ماه در مقابل برگزاری انتخابات در عراق مقاومت کرد اما در نهایت با فشارهای آیت الله سیستانی به آن تن داد.
جعفری در خصوص نقش بازیگر سوم در انقلابات اخیر می گوید: اینکه آمریکا در حال حاضر می خواهد با اعتصاب بازیگر سوم چه کند، سوال اصلی است. آن هم در حالی که بعد از فروپاشی نظام دوقطبی ،بازیگر دوم یعنی شوروی از صحنه خارج شده است.همین مسئله آمریکا را هم اکنون در چالش قرار داده است. 16346
نظر شما