محمود بروجردی فرزند احمد بروجردی و داماد امام خمینی(ره) بود.

هومان دوراندیش: سال​ها پیش از آن که محمود در 1313 به دنیا بیاید، احمد و روح الله در حجره​های تنگ و تاریک حوزه علمیه اراک، با یکدیگر از در رفاقت درآمده بودند؛ رفاقتی که تا پایان عمر احمد بروجردی دوام آورد و به پیوند خانوادگی نیز کشیده شد.

پس از آنکه محمود به سن ازدواج رسید، شبی پدرش او را فراخواند تا نظر او را درباره ازدواج با زهرا، دختر امام خمینی(ره)، بپرسد. ولی پیش از آنکه پدر لب سئوال بگشاید، محمود جوان به او گفت: "شما می​خواهید از من بپرسید موافقی دختر حاج آقا را برایت خواستگاری کنم؟ "

جواب محمود به سئوال بر زبان نیامده پدر مثبت بود. ولی ظاهراً پدر کمی دیر به فکر خواستگاری از دختر رفیق دیرینش افتاده بود. چه، وقتی که احمد آقای بروجردی به منزل آیت​الله اشراقی می​رود تا به واسطه او از حاج آقا روح​الله رخصت خواستگاری بگیرد، آیت​الله اشراقی پاسخش می​دهد که زهرا در آستانه ازدواج با فرد دیگری است و چیزی نمانده است که خانواده امام قول و قرار عقد و عروسی را نیز با خانواده آن خواستگار بگذارد.

 به اصرار حاج احمد بروجردی، آیت​الله اشراقی پیغام را به امام می​رساند. زهرا مردد می​ماند که به کدام خواستگار جواب مثبت دهد که یک جمله از امام در گوش دخترش زهرا، کفه ترازو را به نفع محمود جوان سنگین می​کند. سال​ها بعد زهرا مصطفوی به شوهرش محمود بروجردی گفت که در آن ایام تردید و تامل، "آقا به من فرمودند: من می​دانم که تو در خانه محمود راحت خواهی بود. " همین یک جمله، بی​آنکه امام چیزی را بر دخترش تکلیف یا تحمیل کند، کافی بود تا زهرا محمود را برگزیند و پنجاه سال در کنار او زندگی کند.

محمود پس از ازدواج با زهرا، دل با یار داشت و سر به کار. روزگار خود را به سادگی و سخت کوشی می​گذراند. پس از ماجرای 15 خرداد 42، به اتفاق همسرش چند صباحی دوری از امام را تجربه کرد. تابستان 57 که در رسید، به زیارت عتبات عالیات شتافتند و دو ماهی را در کنار امام گذراندند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محمود بروجردی عهده دار مناصبی در حاشیه سیاست شد. چندی معاون وزیر علوم بود و چندی نیز سفیر جمهوری اسلامی در فنلاند. و شاید یکی دو پست دیگر. با آنکه داماد امام بود، از وصلت خانوادگی​اش با رهبر انقلاب توشه​ای برای خود نیندوخت. چه، اگر اهل رانت​خواری سیاسی بود، از گرمای انقلاب، سرمای فنلاند نصیبش نمی​شد و به جای رفتن به سفارتخانه ایران در کشوری مهجور در شمال اروپا، سر از جاهای دیگر در می​آورد و مناصب دیگری برای خود دست و پا می​کرد.

پس از فوت امام هم هیچ مقام و منصبی را نپذیرفت. خودش می​گفت امام حساسیت ویژه​ای داشت که مبادا خاندانش از تنور انقلاب نان قدرت و ثروت فراچنگ آورند. هم از این رو، دکتر محمود بروجردی در دو دهه آخر زندگی خود عزلت پیشه کرد و از آخرت خود اندیشه کرد.

با اینکه همواره بر تداوم راه امام از سوی آیت​الله خامنه​ای تاکید می​کرد اما از آنچه در ایران پس از امام می​گذشت، چندان اضی نبود. معتقد بود عملکرد بسیاری از مقامات کشور عین خط کشیدن بر خط امام است؛ خط کشیدنی که با انحراف تدریجی از مسیر ترسیم شده با خط کش اندیشه​های امام آغاز شده است. با این حال در بیان انتقادات خود تقوا می​ورزید و تقیه می​کرد. کسی را صریحاً به مخالفت با اندیشه​های امام متهم نمی​کرد. فقط منیت​ها و فقدان درک صحیح از اندیشه امام را علت اعراض از خط امام می​دانست. شاید در توصیف کسانی که در خط امام نیستند، صریحترین اشاره​اش به مخالفان جمهوریت نظام جمهوری اسلامی باشد.

سالی پیش از رخت کشیدنش به دیار باقی، در اینباره گفت: " گه‌گاه ما نغمه‌هایی از طرف افرادی که دانشی هستند، یعنی دانشمنداند ولی هیچ سوابقی از آنان در زمان حضرت امام(ره) یا پیش از پیروزی انقلاب نسبت به تبعیت از امام(ره) یا کوشش برای پیروزی انقلاب اسلامی ندیده و سراغ نداریم می‌شنویم. این ها آهسته‌آهسته به جایی رسیدند که خودشان را صاحب اختیار عده‌ای از مردم کرده‌اند و عنان اختیار بعضی را در دست گرفتند و الان هم گه‌گاه عبارت یا کلمه یا مضامینی را به حضرت امام(ره) نسبت می‌دهند مثل مسئله حکومت اسلامی و جمهوریت که بحث بسیار مهمی در یکی دو سال پیش راجع به آن در گرفت. حالا نتیجه آن آهسته آهسته پیشرفت کردن‌ها ... و انحرافی که بر اساس آن ایجاد شده ... این { وضعی است } که الان شاهد آن هستیم. "

از ورود نظامیان به سیاست نیز گله داشت؛ هر چند که در این باره تقیه کرد و سکوت را بر سخن ترجیح داد. فقط به غوغایی که علیه سید حسن خمینی، که نسبت به ورود نظامیان به سیاست هشدار داده بود، اشاره​ای انتقادی کرد و دیگر در این باب حرفی نزد.

پیش از آنکه اجلش فرا رسد، مدت​ها با بیماری دست به گریبان بود. چندی هم برای معالجه در فرنگ به سر برد. اما جسمش رنجورتر از آن بود که از پس بیماری مرگ برآید. به ایران که بازگشت، زمانی طولانی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در ششم اسفند 1389، در اثر ابتلا به بیماری سرطان، رخت جان از ورطه این جهان برون کشید و به دیدار حق شتافت.

/111

کد خبر 138044

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین