کاپیتان با اخلاق سال های دور پرسپولیس و شاهین در بخشی از زندگی نامه خود در خبرآنلاین ، می نویسد:« یک بارز وقتی در شاهین بودم توی گل ایستادم ، دومین دروازهبانی را زمانی تجربه کردم که تیم پرسپولیس تازه شکل گرفته بود. بعد از بازیهای آسیایی 1347 بود. پرسپولیس با عقاب بازی داشت.
مرحوم حسین فکری مربی عقاب بود و مرحوم پرویز دهداری مربیگری تیم ما را برعهده داشت. عزیز اصلی دروازهبان پرسپولیس بود و با توجه به شرایطی که به وجود آمده بود، عزیز اصلی حاضر نشد داخل دروازه بایستد. او طلبی از باشگاه داشت که پرداخت نشده بود . عزیز بهترین گلر ایران و محبوب ترین بازیکن تیم بود. محمد بوقی رفت تو جمعیت و پولی که او طلب داشت را از جمعیت جمع کرد و آورد. عبده هم تو رختکن ار او خواهش کرد بازی کند. همه فکر می کردند که او توی گل می ایستد اما آن روز دهداری ارنج را از نوک حمله خواند 10 نفر را اسم برد و من توی زمین نبودم. فقط مانده بود دروازه یک دفعه رو کرد به من و گفت جعفر تو هم می ایستی توی گل. وقتی رفتیم تو زمین ، جمعیت خششک شان زده بود. . آقای دهداری آن روز با توجه به آن فرهنگی که بر تیم حاکم بود، آقای اصلی را کنار گذاشتند و به من گفتند داخل دروازه بایست. عقاب تیم بسیار قویای بود و هفت ملیپوش داشت. گفتم من بازیکن هستم و نمیتوانم داخل دروازه بایستم. اما گفتند ایرادی ندارد. آن مسابقه را ما 5 بر صفر بردیم. فکر کنم چند تا توپ خوب هم من گرفتم.
سومین تجربه دروازهبانیام هم در خوزستان بود. پرسپولیس با یک تیم خوزستانی بازی داشت که گلرهایمان به دلایلی نتوانستند داخل دروازه بایستند. باز هم به من گفتند برو داخل دروازه. استادیوم مملو از تماشاگر بود. این مسابقه را هم دو بر صفر بردیم. با این حساب من در سه مسابقه دروازهبان بودم و حتی یک گل هم نخوردم.»
برای خواندن زندگی نامه ورزشی این فوتبالیست تحصیلکرده که از مفاخر فوتبال شاهین محسوب می شود ، اینجا کلیک کنید.
نظر شما