مجسمه‌های جنجالی؛ سرنگون شوند یا بمانند؟

هنوز بحث مرگ دردناک جرج فلوید بر اثر خشونت پلیس داغ است، و یکی از پیامدهای آن حمله به مجسمه‌هایی است که یادآور نژادپرستی و سرکوب اقلیت‌ها هستند.

فرزاد مظفری: این روزها کشورهای غربی به ویژه آمریکا و انگلیس محل اعتراضات گسترده علیه نژادپرستی هستند. یکی از نمودهای این اعتراضات حمله به مجسمه‌هایی است که گاهی عمرشان به چند قرن می‌رسد.

این کار از جنبه‌های گوناگونی قابل بررسی است. می‌توان به این مجسمه‌ فقط نگاه هنری داشت و آن‌ها را اثری هنری و فرهنگی دید. از این نگاه شاید تخریب مجسمه‌ها منطقی به نظر نرسد، اما انگار این آثار در جامعه انسانی معنایی فراتر پیدا می‌کنند.

اهمیت مجسمه‌ها و معنایی که عوض می‌شود

وقتی ویدئوی جان دادن جرج فلوید منتشر شد، در حالی که گردنش زیر زانوی پلیس بود و راه نفس کشیدن برایش نمانده بود، آتش زیر خاکستر شعله‌ور شد. مردم به خیابان‌ها ریختند و اعتراضات گسترده‌ای شکل گرفت. در این میان هر چه رنگ و بویی از تبعیض و سرکوب اقلیت‌های نژادی داشت، هدف حملات تند قرار گرفت. یکی از مهم‌ترین نمادها در این میان مجسمه‌ها بودند.

نمادهایی از چهره‌هایی تاریخی که هر یک به شکلی متهم به نژادپرستی بودند. در این میان حتی مجسمه‌های کریستف کلمب که در کتاب‌های درسی بارها نامش را به عنوان کاشف قاره آمریکا خوانده بودیم، هم در امان نماند. مجسمه او حالا یادآور بومیانی بود که با ورود اروپاییان به قاره تازه، طعم تلخ سرکوبی گسترده را چشیدند.

مجسمه‌های کلمب در چندین نقطه آمریکا تخریب شد. در بوستون سر مجسمه را کندند. در شهرهای دیگر مجسمه را سرنگون کردند و در ریچوند ایالات ویرجینیا مجسه را پایین کشیدند و داخل آب غرق کردند.

دیگر نمونه‌ سرنگون شدن مجسمه‌ها که سر و صدای زیادی به پا کرد در انگلستان روی داد. وقتی سیل اعتراضات به انگلستان رسید، مجسمه ادوارد کالستون به اصطلاح نیکوکار را هم آب برد. کالستون صاحب مجسمه شده بود، چرا که کارهای نیکویی از ساخت مدرسه و بیمارستان بگیر تا ایجاد گرمخانه انجام داده بود. نقطه تاریک زندگی کالستون اما تجارت برده بود. مجسمه او حالا که سه قرن  از مرگش می‌گذرد، دیگر یادآور نیکوکاری‌ نیست، بلکه راوی رنج هزاران انسانی است که درد بردگی را چشیدند.

هنری به قدمت تاریخ بشر

اکنون بحث سرنگونی و تخریب مجسمه‌ها در کشورهایی مثل انگلستان که پیشینه استعماری دارند، داغ داغ است. به حدی که بسیاری ترس از تخریب گسترده آن‌ها دارند و بر جنبه هنری و تاریخی‌شان تکیه می‌کنند. 

اینجا این پرسش مطرح می‌شود که اصلا برای چه مجسمه‌ها ساخته می‌شوند؟ کلی گرویر مورخ هنر توضیح جالبی در این باره دارد: «مجسمه کوچکی از یک زن مربوط که ۴۰ هزار سال پیش، یکی از قدیمی‌ترین مجسمه‌های ساخته دست بشر است. این مجسمه از جنس عاجی نمادی از باروری است. آنچه در این مجسمه دیده می‌شود، محل بحث ما نیست. نکته مهمش چیزی است که در آن وجود ندارد.

این پیکره کوچک از یک زن است که سر ندارد و در محل سر با ظرافت حلقه کوچکی تراشیده شده است. این حلقه به احتمال زیاد برای اتصال بند و به گردن انداختن مجسمه است. به ترتیب سر مجسمه، سر فردی می‌شود که آن را به گردنش می‌اندازد. به این ترتیب مجسمه فراتر از ظاهر خودش، نماد چیزی می‌شود که ما از خودمان انتظار داریم. از همین نمونه ابتدایی هنر مجسمه‌سازی مشخص است که اثر هنری جنبه‌ای انتزاعی و معنایی فراتر از ظاهر مادی‌اش پیدا می‌کند. شاید به همین دلیل است که نمی‌توان حضور مجسمه‌ای که حالا نمادی از بی‌رحمی و سرکوب است را در همان خیابانی که قدم می‌زنیم، تحمل کرد.»

چاره چیست؟

شیوه برخورد با این آثار محل بحث‌های زیادی است. اکنون که آتش اعتراضات علیه نژادپرستی شعله‌ور است، مسلما تیغ مخالفان برنده‌تر است و می‌تواند به حضور این آثار حداقل در مکان‌های عمومی پایان دهد. در همین راستا نانسی پلوسی رییس دموکرات مجلس نمایندگان ابراز امیدواری کرد که به زودی تندیس‌های ۱۱ فرمانده کنفدراسیون (همان‌هایی که طرفدار برده‌داری بودند و می‌خواستند از ایالات متحده جدا شوند) را از ساختمان کنگره بیرون بیندازد.

واقعا حذف کردنشان بهترین راه حل است؟ جواب این پرسش را بنکسی هنرمند مشهور اما گمنام به بهترین شکل داده است. او از آن دست هنرمندانی بود که پس از شروع اعتراضات ساکت ننشست و با خلق اثری تاثیرگذار درباره وظیفه طبقه برخوردار جامعه نوشت: «سیستم مردم رنگین‌پوست را نادیده می‌گیرد. سیستم سفیدپوست. درست مثل آپارتمانی که لوله‌اش ترکیده و آپارتمان مردم طبقه پایین را در آب غرق کرده است. این سیستم معیوب زندگی آن‌ها به نکبت کشانده است، و درست کردنش وظیفه آن‌ها نیست. آن‌ها نمی‌توانند سیستم را اصلاح کنند، آن‌ها را به آپارتمان بالایی راه نمی‌دهند.»

راه‌حل بنکسی برای این موضوع هنرمندانه است، و در عین حال سبب ماندگار شدن تاریخی اثر اعتراضات می‌شود. او پس از سرنگون شدن مجسمه کالستون پیشنهاد کرد که مجسمه را از آب بیرون بیاورند و با اضافه کردن جزییات حادثه به آن دوباره در محل نصبش کنند. اما این جزئیات چیست؟

بنکسی طرحش را کشیده است. این مجسمه با طرحی که بنکسی داده است، باقی می‌ماند و به نمادی از مبارزه علیه نژادپرستی تبدیل می‌شود.

۲۴۱۲۴۱

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1399339

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمود IR ۲۱:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۵
    0 2
    همه مشکلات جامع حل شد خدارو شکر و حالا نوبت مجسمه هاست!!