از نگاه مطالعات ادیان در این سالها که علم سرعتی شگفت آور یافته ارباب ادیان سه دین ابراهیمی یعنی دین یهود، مسیحیت و اسلام، در برابر بسیاری از یافتههای علمی که پای به دایره شریعت نهاده، با انجام سکوت! رضایت نسبی خود را در مقابل آنچه علم به آن رسیده، اعلام داشته است.
اما شاید جالب باشد که دانسته شود بیشترین تعامل و یا حضور حوزه علم و دانش در امور دینی در ایران به پس از انقلاب معطوف است و سابقهای کهن در تاریخ فقه و شریعت اسلامی ندارد! این اتفاقات که از نگاه سنتی، نوعی دخالت علم در شریعت به شمار میرود و بحثی قابل تأمل در حوزه مطالعات ادیان و تحولات فقهی و حقوقی در اندیشه اسلامی به ویژه شیعی است، باید از سوی مجامع دانشگاهی و حوزوی با دقت مورد مداقه قرار گیرد. از این دست مباحث که ارتباط با دگرگونیهای نگاه علمی دارد، در سالهای گذشته بسیار طرح شده است.
از بحث رحم اجارهای و اجازه سقط جنین در شرایط خاص، وازکتومی، بخشش اعضاء، شبیهسازی و امثال آن که بگذریم، به نظر میرسد در دو سال گذشته علاوه بر آن اتفاقی رخ داده که نهاد علم در ایران، نقش صدور فتوی را نیز عهدهدار شده است! نخستین اتفاق مهم، مربوط به ممنوعیت قلیان بود، حکمی خارج از نهاد دین و از سوی یک وزارتخانه! اما بحث حج و ورود نهاد علم به این عرصه بسیار جدیتر و قابل تأملتر از سایر مباحث است. مسائلی به جز حج را میتوان اینگونه توجیه کرد که، در دایره یافتههای جدید علمی جای میگیرد و به شکل طبیعی لازم است، نهاد دین در برابر آن پاسخگو باشد و پاسخ با یاری جستن از نهاد علم امکانپذیر شده است. برای مثال، اینکه مرگ چیست؟ آیا مرگ ایستادن قلب از تپش است؟ اما برگردیم به موضوع حج و امکان تعطیلی آن از سوی نهاد علم! دست کم این مسئله از یک زاویه، سابقه تاریخی دارد، یعنی ما در این موضوع با پدیدهای تکرار نشده در تاریخ روبهرو نیستیم، و این زوایه هم مربوط به شیوع بیماریهای واگیردار و طاعون یا وباهای کشندهای است که در روزگارهای مختلف جان هزاران انسان و مسلمان را گرفته است و در آن سالها هم هیچ فقیهی از فقهای مذاهب پنجگانه اسلامی، فتوی بر ممنوعیت حج ندادهاند! چه رسد به آنکه حکیم و یا طبیبی و یا وزارتخانهای بخواهد چنین کند!
با این حال مطالعه پدیده جدید، تنها سوژهای علمی و دینی نیست! چرا که به نظر میرسد دستگاههای امنیتی، سیاسی و نظامی کشورهای اسلام نیز با شرایط جدیدی روبهرو شدهاند و افقهای آن میتواند ناگوار باشد! در توضیح بیشتر، آنکه مراسم حج بزرگترین اجتماع بشری است که هر سال در روزهایی معین و در مکانی مشخص انجام میپذیرد و هرگونه حضور غیرمسلمان نیز، برابر شریعت اسلامی - که مورد اتفاق همه مذاهب است - در این مراسم، حتی اگر برای دیدن هم باشد، ممنوع است! و همه اینها امروز میتواند جامعهای بزرگ اسلامی را به یکباره به محوری برای شلیک سلاحی میکروبی مبدل سازد، که ممکن است از سوی عقلی معیوب و به هر انگیزهای رها شود! ! !
اما برگردیم به دخالت واضح حوزه علم در حج و مقایسه آن با سایر موارد!
از یک نگاه مباحثی، چون رحم اجارهای و امثال آن، مسائلی فردی به شمار میرود و علم توجیه شرعی لازم را بر سر راه دینداران نهاده است. اما حج امری شخصی نیست!
از سوی دیگر حج، مقامِ فعل است و نه ترک فعل! در توضیح بیشتر آنکه ممنوعیت قلیان به ترک فعلی مباح معطوف بود. اما این بار دخالت نهاد علم، در ممنوعیت حج، دخالت در امری واجب است! باید دید، آیا نهاد علم چنین اجازهای را دارد؟ آیا برای حل اینگونه امور باید از مکانیزم ولایت فقیه که تاکنون بیشتر از نگاه سیاسی به آن پرداخته شده، استفاده کرد! یا اینکه نهاد علم به شکل مستقل حق ورود را دارد؟ حال اگر ولایت فقیه نخواهد در این امر خالت کند، آیا یافتن حکم مناسب، به عهده دستگاههای قانونگذار مدنی است؟ آیا برای پاسخگویی به این امور به شورایی که صلاحیت تشخیص مصالح امت اسلامی را دارد، احتیاج نیست! آیا ممنوعیت حج برای ایرانیان، ممنوعیتی ملی است یا شرعی! آیا اگر علم بتوانند حج را به عنوان امر واجب، با محذوریتی بهداشتی - درمانی ممنوع کند، میتواند، سایر واجبات شرعی را نیز با همین توجیه ممنوع و یا غیر واجب اعلام کند. برای مثال شبیه همان چیزی که حبیب بورقیبه در ماه مبارک رمضان برای کارگران راهسازی و مشاغل سخت حدود هفتاد سال پیش در تونس اعلام داشت! اگر علم بخواهد در این امور دخالت کند، که دارد دخالت میکند! مرز توقف آن کجاست؟ برای مثال، امروز شاهد دخالت علم پزشکی هستیم! آیا سایر علوم نیز میتواند در این امور دخالت کند؟ آیا تساوی دیه بین زن و مرد و یا تساوی دیه اهل کتاب با مسلمان از نوع حضور و دخالت علم حقوق یا علم اجتماع و یا علم سیاست در حوزه شریعت بوده است؟ فارغ از این پرسشها و دغدغهها، باید گفت فقه شیعی و دیدگاههای اهل علم در ایران در مسیر تحولی بسیار بزرگ جای گرفته است که در عرصه مطالعات ادیان مهم دانسته میشود. تنها باید نگران بود که علم به نهادِ توجیهگری مبدل نشود که دولت مداران بتوانند با توجیهات آن، حوزه حقوق فردی و اجتماعی را تنگ و یا نادیده بگریند. چرا که به نظر میرسد حتی برابر عرف علمی که سر فصل عبادات - در مقابل فقه معاملات که مربوط به اجتماع است - که فقه فردی دانسته میشود، برای نخستین بار حج به عنوان امری عبادی با حکمی، از جنس فقه اجتماع روبهرو شده است!
پژوهشگر حوزه ادیان
نظر شما