به گزارش خبرآنلاین، حمید پورآذری طی سالهای اخیر رویکرد خاصی به اجرای تئاتر داشتهاست. او کوشیده با فاصله گرفتن از سالنهای مطرحی مثل تئاتر شهر به سراغ تالارهای مهجور برود و به صورت تجربی با گروهی از هنرمندان جوان نمایشهای موفقی را به صحنه ببرد. آخرین کار او نمایش «دایره گچی» است که این روزها در فرهنگسرای بهمن به صحنه میرود.
پورآذری در ابتدای نشست درباره شکلگیری ایده این کار گفت: «فکر این کار متعلق به هفت یا هشت سال پیش است، تجربهای که در «اودیپ» داشتیم خیلی کمک کرد تا بخواهم این طور به کار فعلی نگاه کنم؛ البته نگاهم با سه یا چهار سال پیش قدری فرق کرده است.»
این کارگردان همچنین درباره نمایشنامه این نمایش و تغییراتی که نمایشنامه با متن اصلی دارد توضیح داد: «ما در این کار هم به دایره گچی قفقازی و هم چینی ارجاع داشتیم و در پروسه تمرین آن، نمایشنامه شکل واقعیتری به خود گرفت. پیشنهادات گروه هم در این موضوع دخیل شد.»
او این نمایش را نمایشی میداند که او را به آنچه آرزویش بوده رسانده است.
پورآذری نمایشنامه این کار را حاصل کار گروهی ذکر کرده و توضیح داد: « باید پذیرفت خود من به عنوان یک نفر چقدر میتوانم نظر خلاقه داشته باشم. 100 نفر در این گروه هستند که همراه خود همینمقدار فکر میآورند. هر پیشنهاد جدید برای من ده شاخه میشود؛ این کار از این جهت برای من متفاوتتر بود که این بده و بستان در کار وجود داشت؛ یکسری اتفاقات نادرست پنجره تازهای را برای من باز میکرد.»
او درباره اینکه آیا این موضوع باعث آنارشی گری در کار نمیشد، گفت: « نه به نظرم اصلا این طور نبود. هنوز این پیشنهادات وجود دارد، هر دفعه نکات ریزی در کار گنجانده شده است. طبیعت یک تئاتر است که با شروع یک اجرا فایل آن را نبندیم، در تمرین هم نباید فایل آن را ببندیم. بنابراین آن آنارشیگری جایی کاملا مفید است؛ زیرا جایی کسی میآید پیشنهاد تخریب کننده میدهد که ذهنت را به سمت دیگر میبرد، فکر میکنی این بهتر است و تو را به سمت جلو هدایت میکند.»
محمد زمان وفاجویی که به همراه نشمینه نوروزی نمایشنامه این کار را نوشته است نیز گفت:« هنگام نوشتن کار، قبل از هر چیز ذهن ما درگیر تعداد زیاد بازیگران بود و پورآذری اصرار داشت که هر بازیگر نقش یکسانی در صحنه داشته باشد. این کار سختی بودع حتی بزرگترین نویسندگان 15 نفر نقش اصلی در کارشان دارند. قاعدتا به این موضوع در کار توجه شد که طرح خام از دل این موضوع به وجود آمد که نمیتوانستیم روی یک بازیگر متمرکز شویم.»
او ادامه داد: «پورآذری پیشنهاد داد که فقط با تمرین متن جلو میرود که ما این کار را کردیم و نسبت به متن اولیه خیلی فرق داشت. اما چارچوب کار همان بود. اپیزود آخر نمایش پورآذری با متن اصلی یعنی «دایره گچی قفقازی» برشت فرق دارد. ما در این متن عدالت و قضاوت را مبنا قرار دادیم و کار را پیش بردیم . از سوی دیگر ساختار اپیزودیک برشت را حفظ کردیم.»
نشمینه نوروزی دیگر نویسنده این کار نیز توضیح داد: «حضور این تعداد بازیگر و خود این فضا قطعا روی شیوه کار تاثیر میگذاشت. در جاهایی هم قابلیت آدمها روی کار تاثیر گذار بود. در واقع می توانم بگویم این تبادل با بازیگران و سالن و فضا خیلی به ما کمک کرد. شیوه کار این بود که نظرهای مختلف را بشنویم و از بین آنها انتخاب کنیم.»
وفاجویی نیز در ادامه حرفهای نوروزی گفت: «در ایران سالنها به گروهها تحمیل میشود؛ ولی در خارج گروه میداند در چه سالنی قرار است کار کند. ما براساس معماری سالن اجرا کار را نوشتیم. اگر این طور نبود، نمیتوانستیم اجرا کنیم. پورآذری دقیقا به موضوع معماری اشاره کرد و این موضوع برای ما اهمیت داشت. کار ما به این صورت بود که عمل اصلی را در متن مینوشتیم و جزئیاتش را از گروه میگرفتیم. جالب بود که بر اساس یک فضا بنویسم و این دست ما را باز میگذاشت.»
پورآذری در ادامه نشست درباره این موضوع که کار خود را کارگاهی میداند یا تجربی توضیح داد: «کار تجربی شکل خاصی ندارد و هر کاری یک تجربه است. خودم به کارگاه اعتقاد دارم؛ کارگاه به همان معنی روزمرهاش جایی که در آن ساخت و ساز میشود. امیدوارم روزی به آن کارگاهی برسم که از یک کلمه شروع شود و برسد به کاری درست و درمان. نمیدانم کاری که دارم میکنم کارگاهی است یا تجربی، وقتی از این عناوین استفاده میشود با خودش تفسیری را میآورد.»
او همچنین درباره این سوال که کار خود را سیاسی میداند یا اجتماعی گفت:«تئاتر یک فرایند اجتماعی است، اما در ذاتش سیاسی بودن وجود دارد. در حقیقت من فکر میکنم تئاتر میتواند هم اجتماعی وهم سیاسی باشد؛ زیرا ذات تئاتر سیاسی است. به همین دلیل دولتها دوست دارند تئاتر را تحت کنترل خود قرار دهند؛ چون اتفاق زندهای است و به عنوان اتفاق اجتماعی روی مخاطب تاثیر میگذارد.»
پورآذری درباره اینکه آیا بعد از اتمام کار گروه در فرهنگسرای بهمن خواهد ماند یا نه گفت: «اگر آن سوله را از ما بگیرند، این گروه 90 تا 100 نفری باید جایی مستقر شود. عمده نسلی که من با آنها کار میکنم اهل ایستادن نیستند، باید پا به پای آنها جلو رفت، باید جایی را پیدا کرد. سردخانه ای بغل فرهنگسرا است که میخواهند آن را به فرهنگسرا اضافه کنند، اگر یکی از سردخانهها را به ما بدهند کافی است. آنجا میتواند تبدیل به پایگاهی شود که آدمهای زیادی بیایند و جذب شوند و اتفاقی که باید بیفتد رخ دهد.»
این کارگردان گفت: «الان گروه ما 115 نفر است ، و در این صورت بیشتر هم خواهد شد. آن مکان میتواند پایگاهی شود که یکسری جوان مستعد درآن جمع شوند.»
52144
نظر شما