مریم لطفی: روزگار کرونا، روزها و شبهای عجیبی دارد. بیمانند در تاریخ. خیابانها سوت و کور و نم نم باران آخر پاییز به راه است. زرد و نارنجی و قرمز درختها، زیر نور چراغ اتومبیلها میدرخشند و صدای عبور ماشینها از خیابانهای خیس، صدای آشنای پاییز و زمستان است. اینجا یکی از خیابانهای سعادتآباد است، جایی که سبز و سپید و قرمز پرچم ایران، خوش نشسته بر دیوار. اینجا ساختمان پرس تیوی است و در استودیوی فرانسه، غوغایی است؛ جماعتی، «دست در دست» و شانه به شانه هم مدتی است که به شوق خلق آرامش، جمعشان جمع است.
صدای موسیقی دلنوازی میپیچد در استودیو. رنگ، قرار، انتظار، باد، باران، قصه، خاطره، پرسه، قصه، دست، برگ، خاطره، پاییز، چای، ابر، دست، آینه، پاییز، دست، آینه، دست در دست... اینها زمزمههای شبانه سلمان فرخنده، مجری برنامه است که از اسپیکرهای داخل سالن خوش مینشیند روی شانه آدمها. روی خرمالوها و انارهای رسیده روی دکور، روی میوههای کاج، روی گلدانهای گل گندمی، روی آویزهای رنگارنگ که شبیه طاقچههای آشنا و همیشه دوستِ خانههای مادربزرگهاست.
زمزمهها مینشیند روی کوزههای سفالی رنگ به رنگ، روی هندوانهها و کدوهای تزئین شده شب یلدا، روی تخمههای آفتابگردان و روی برگهای زرد و نارنجی که از روی میز وسط دکور برای خودشان راه باز کرده و شُره کردهاند روی زمین استودیو.
«دست در دست»، برنامهای از گروه معارف شبکه دو و مرکز رسانه سازمان تبلیغات اسلامی است که در شبهای کشیده پاییزی مهمان خانههای مردم است. برنامهای از جنس موسیقی و شعر و آرامش که در شبهای سرد پاییزی، دل خیلیها را گرم میکند. «دست در دست» محل دیدار و وعده آنهایی است که در روزگار غریب کرونا زده، باری از شانههای خسته جماعتی برداشته و با کمکهای مومنانه و همدلانه، فصل جدیدی از همدلی را رقم زدهاند.
ساعت حدود یازده شب است. کم کم رفقای برنامه شبانه «دست در دست» سر میرسند. یکی دکور روی میز را مرتب میکند و یکی حواسش به مهمانهای برنامه است. روزگار عجیبی است، ماسکها روی صورت است و از چهره آدمها تنها چشمهایشان پیداست، آدمهایی که با چشمهایشان میخندند، با چشمهایشان مهماننوازی میکنند، با چشمهایشان حرف میزنند و با چشمهایشان مهربانی میبخشند. آدمهایی که ۲۰ شب است از همین استودیو، حوالی ساعت ۱۱، از دریچه شبکه دوی تلویزیون مهمان خانههای مردم میشوند.
هر کسی سرش به کاری گرم است. اما شوخیها و گپ و گفتهای رفقای «دست در دست»، امشب بوی دلتنگی میدهد؛ «واقعا ۲۰ شب شد؟» ۲۰ شب به سرعت برق و باد گذشته برایشان انگار.
حکایت مجله پاییزه
هادی خدادی یکی از همانهایی است که با چشمهایش خوب میخندد. تهیه کننده برنامه است و حواسش به ساعت است. توی سالن میچرخد و کارها را هماهنگ میکند. هنوز چند دقیقهای مانده تا پخش برنامه؛ اما اصلا چه شد که «دست در دست» کلید خورد؟ اولش به تجربههای گذشته اشاره میکند.
میگوید: «قبلا با سازمان تبلیغات اسلامی چند کار انجام داده بودیم؛ یکی از آنها «ناگفتههای عاشورا» به کارگردانی آقای زنگنه در ماه محرم بود. کار دیگرمان برنامه «نگار من» بود که برای میلاد حضرت محمد (ص) تهیه کردیم. این بار هم با توجه به بحثی که در مورد کمکهای مومنانه و تلاشها گروههای جهادی در ۹ ماه گذشته در کشور وجود داشت، دوستان سازمان تبلیغات اسلامی در صدد بودند کاری رسانهای در این زمینه انجام شود. برای همین جلساتی برگزار کردیم و اتاق فکری تشکیل شد. در این اتاق فکر قرار شد برنامهای پاییزه و شبانه تهیه کنیم که محوریت آن آرامش برای مردم از منظر شبکه و حضور گروههای جهادی و به تصویر کشیدن دست در دست بودن مردم در فضای کرونا و روزهای سختی که سپری میکنیم باشد. در نهایت این برنامه ایجاد شد.»
خدادی از حال و هوای «دست در دست» میگوید: «دست در دست برنامه آرامشبخش شبانه است، ما دنبال طنز یا هیجان نبودیم. با توجه به دغدغهها و اضطرابهای این روزهای مردم، به دنبال این بودیم تا برنامهای تولید کنیم که وقتی مخاطب به تماشای آن مینشیند، آرامش بگیرد و با یک حس خوب از جلوی تلویزیون بلند شود.»
تهیهکننده این برنامه، آن را یک مجله پاییزه میداند: «دست در دست یک مجله پاییزه با چند محوریت است. یکی از محورها پاییز است. پاییز فصل رنگهاست و زیبایی و آرامش خاص خودش را دارد. محوریت دیگر برنامه کرونا و درگیریهای مربوط به آن است. بخش سوم هم دست در دست داشتن و حضور مهمانهای جهادی در برنامه است. این سه، محورهای اصلی هستند. اما قطعا پیرامون شرایط جامعه در دوران کرونا هم صحبتهای جانبی انجام میشود.»
او معتقد است: «فضای امروز جامعه چیزی است که از فرهنگمان به ما منتقل شده است؛ فرهنگ دوستی و محبت. جالب است بدانید که ۸۰ درصد مهمانهای ما به نیت همراهی و همدلی و کمک به مردم در برنامه حاضر میشوند. اصولا آدم به تنهایی نمیتواند اتفاقی را رقم بزند. تنهایی سختترین اتفاقی است که برای هر جریان و یا هر آدمی میتواند بیفتد. ما با دست در دست بودن و با در کنار هم بودن و با یک کار تیمی خوب، میتوانیم یک اتفاق خوب را رقم بزنیم. امروز هم که با کرونا دست و پنجه نرم میکنیم، این میسر نمیشود مگر اینکه با ارگانها و اقشار مختلف دست در دست هم باشیم. این اتفاق تمام کمال در تیم ما رخ داده و امیدواریم که که توانسته باشیم این حس را به مردم هم منتقل کرده و دست در دست کرونا را پشت سر بگذاریم.»
دست در دست؛ راه عبور از بحران
آنطور که تهیه کننده برنامه میگوید، در «دست در دست» دو بحث مد نظر بوده است؛ محتوا محوری و مخاطب محوری. او ادامه میدهد: «این دو را از اصول برنامهسازی میدانیم. در بحث مخاطبمحوری، خیلی تلاش کردیم تا آنچه مورد نیاز مردم است را استفاده کنیم. برای همین میبینیم که از برنامه استقبال خوبی شده است. ما تلاش کردیم تا نقش مردم در این برنامه پر رنگ شود. از کل استانها پلی بک داریم، مهمانهایمان از سراسر کشور انتخاب میشوند. تلاش کردیم اقشار مختلف مردم را درگیر کنیم. توصیههایی که برای استفاده از ماسک داریم توسط گروههای مختلف به مردم داده میشود؛ از پیرمردها گرفته تا بچهها. یک سفیر کوچک به نام فاطمه زهرا داریم. فاطمه زهرا سفیر کوچک «دست در دست» است که هر شب پیامی برای مردم دارد. جالب اینکه کودکان خیلی درگیر این برنامه شدهاند و آن را دنبال میکنند و برایمان فایل میفرستند. «دست در دست» هم در فضای مجازی بازخورد خوبی داشته و هم در جامعه. خوشبختانه تلاشهایمان به نتیجه رسیده و این از نظر بیننده برنامه آرامشبخش و آرامکنندهای تلقی میشود.»
اما جمع شدن یک تیم برنامهسازی، آن هم در شرایط کرونایی کار راحتی نیست. تیمی که در ظاهر ۳۰، ۴۰ نفره است. اما به گفته خدادی اگر کادر صدا و سیما از حراست، پخش، بخشهای اداری و ستادی، مدیران شبکه و سیاستگذاران محتوایی را حساب کنیم، چیزی حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر درگیر تولید این برنامه هستند. با این حال، نکته اینجاست که تیم این برنامه اعتقاد دارند دست در دست بودن و کنار هم بودن تنها راه عبور از بحران و مشکلات است.
خدادی در اینباره میگوید: «امروز کشور ما درگیر خیلی از مسائل اس؛ از تحریمهای اقتصادی گرفته تا مسئله کرونا و وضیت نابسمان معیشت مردم. در چنین شرایطی هر بخش وظیفهای به عهده دارد. فکر میکنم ما به عنوان رسانه قرار نیست که تنها درگیر شرایط مطلوب و مرتب باشیم. با توجه به فضای همدلی در جامعه، حس میکنم این این جنس از همکاری هم نوعی همدلی مومنانه و البته وظیفه ماست. گرچه طبعا چنین کاری روحیه جهادی میخواهد. دوستانی که با ما کار میکنند، جدا از سختی کار در شرایط کرونایی، شبانه روز درگیر این برنامه هستند. اگر بخواهیم به فکر همدیگر نباشیم، قطعا چنین فضایی برای هیچ کدام از عواملی که دور هم جمع شدهاند، پاسخگو نیست. واقعیت این است که این دوستان به عنوان یک تیم رسانهای دغدغه مردم را دارند؛ چه در کادر ما، چه در کادر صدا و سیما، چه در کادر رادیو و چه در خبرگزاریها. شاید کمتر توجه شده باشد اما تیمهای رسانهای در ۱۰ ماه گذشته شبانه روز برای آگاهی بخشی مردم و تولید محتوا دویدهاند. در شرایطی که طبیعتا کارشان بدون خطر هم نبوده است.»
اما تولید برنامهای که یکی از اهداف مهم آن ایجاد حس همدلی و همراهی میان مردم است، مستلزم حضور مهمانهای جهادی است که در این مدت در حوزههای مختلف اجتماعی خوش درخشیدهاند. خدادی به مهمانهای برنامه اشاره میکند: «ما دو مدل مهمان داشتیم. یکی مهمان شاخصی که از نظر مردم شناخته شده و دارای محبوبیت است. در همه جای دنیا مردم از کسانی که برایشان محبوبیت دارد، حرف شنوایی دارند. به هر حال یکی از مهمانهای ما هم یا بازیگر بوده، یا خواننده، یا گوینده و به هر حال نوعی هنرمند. ما همچنین شعرا و نویسندگان را هم دعوت کردیم. در بخش دوم برنامه مهمانهای جهادی حضور داشتند. کسانی که در ۱۰ ماه گذشته دغدغه مردم را داشتهاند و در حوزههای مختلف فعالیت کردهاند. تلاشمان بر این بوده که در انتخاب مهمان از تمام اقشار دعوت کنیم. فعلا این اتفاق بیشتر در حوزه فرهنگی و هنری افتاده است و اگر برنامه ادامه پیدا کند، قطعا ورزشکاران و چهرههای تاثیرگذار کشوری هم در برنامه حضور خواهند داشت.»
او به احتمال ساخت سری دوم برنامه در فصل زمستان هم اشاره میکند: «از برنامه استقبال خوبی شده و احتمال ادامه آن وجود دارد؛ گرچه هنوز قطعی نیست. اگر برنامه ادامه پیدا کند، فصل زمستانه آن با تیم محتوایی قویتر ادامه پیدا خواهد کرد. امیدمان بر این است که انشاالله از نیمههای دی ماه برای فصل زمستان بتوانیم روی آنتن باشیم.»
دلنگران مردمام
هنوز چند دقیقهای مانده تا شروع برنامه. مهمانها رسیدهاند. دکتر سید محمود انوشه، مدرس، مشاور و روانشناس برای دومین بار مهمان «دست در دست» است. دکتر با بچهها خوش و بش میکند، سلام و علیکی که فراتر از یک آشنایی معمول است. میگوید: «گروه بچههای «دست در دست» یکی از یک دستترین گروهها هستند. مهر، محبت، همدلی، هم حسی، هدفمندی و آرمانگراییشان همه در یک پیاله است. این یک دست بودن تیمشان برای من جذاب است و من راغب شدم دوباره در این برنامه حاضر شوم.»
انوشه علت حضورش در این برنامه را دلنگرانی میداند؛ دلنگرانی از اینکه مبادا ترس از کرونا بیشتر از خود بیماری در جان و روان مردم ریشه بدواند. برای همین است که فکر میکند این روزها بیش از گذشته به حضور امثال او در تلوزیون نیاز است. میگوید: «من اعتقاد دارم که نباید مردم را ترساند. خبر مرگ کرونا و ترس از این ماجرا چند برابر مردم را آزار میدهد. ما به بچههایمان بدهکاریم. چون چند ماه ذهنشان را آشفته کردهایم اما هیچ راهکار جدید برای آرامشبخشیدن به مردم نداشتهایم. نباید مضطرب و افسرده شویم.»
او به دلمردگی این روزهای مردم اشاره میکند: «من هرجا میروم همه دمق، دلمرده و افسردهاند. علت عمده آن هم بمباران خبرهای منفی است که طبیعتا بخش بزرگی از آن به جهت گستردگی فضاهای مجازی است.»
گرچه او بر وظایف صدا و سیما هم تاکید دارد: «از صدا و سیما هم انتظار روشنگریهای مثبت داریم، ما ضمن اینکه وظیفه داریم پیام مراقبت از کرونا را به مردم منتقل کنیم، مسئولیم که جشن و شادی و ساز و آواز را هم به خانههای آنها منتقل کنیم.»
کار جهادی را به تصویر کشیدیم
«دست در دست» به همت مرکز رسانه سازمان تبلیغات اسلامی کلید خورده است. سعید ستودگان، مدیر کل تولیدات رسانهای مرکز رسانه سازمان تبلیغات اسلامی به عنوان حامی این برنامه از دلایل همکاریاش میگوید: «ما در مرکز رسانه سازمان تبلیغات اسلامی، بنایمان براین است تا هر محصول رسانهای را که برای مردم مفید بدانیم، مشارکت کنیم. در واقع هر کاری که در حوزه رسانه فکر کنیم زمین مانده، کمک میکنیم تا آن کار مفید به مرحله تولید برسد. هدفمان از مشارکت و حمایت از برنامه «دست در دست» هم چنین چیزی بود. در ماههای گذشته و شیوع ویروس کرونا، خیلی از مردم با برای رعایت پروتکلهای بهداشتی در خانه ماندند و قرنطینه را رعایت کردند. اما بعضیهای دیگر متفاوتتر از اکثریت جامعه عمل کردند. کسانی که احساس مسئولیت کردند و آمدند وسط میدان تا به مردم کمک کنند، با اینکه وظیفهای هم نداشتند. اما آنها تحت عنوان گروههای مردمی و جهادی آمدند و شروع به خدمترسانی به مردم کردند. ما هم فکر کردیم خوب است این افراد را مردم معرفی کنیم. درواقع خواستیم بخشی از کار این افراد را که بسیار قابل تحسین و قابل تقدیر است را برای مردم به تصویر بکشیم.»
اما در جولان این روزهای شبکههای اجتماعی و سرعت بالای انتقال اطلاعات در فضاهای مجازی، طبیعتا اقبال عمومی به برنامههای تلویزیونی کمتر از گذشته است. با این حال ستودگان میگوید: «شبکههای اجتماعی و تلویزیون دو جنس کاملا متفاوت دارند. در کل دنیا اقبال به سمت تلویزیون در بخشی از موضوعات کم شد و این هم طبیعی است. مانند زمانیکه تلویزیون آمد و اقبال به سایر منابع قبلی مانند روزنامهها کمتر شد، اما موجب ورشکستگی روزنامهها نشد. حالا وضعیت تلوزیون و فضای مجازی هم به همین شکل است. این دو، هر یک کارویژه و وظایف متفاوتی دارند. البته اشتراکاتی هم دارند. قطعا تلوزیون نمیتواند یک سری از محسنات فضای مجازی را پوشش دهد و فضای مجازی هم قطعا نمیتواند چنین کاری کند. این دو متمم و مکمل همدیگر هستند. برنامهای مانند «دست در دست» هم یکی از رسالتهای ما در تلوزیون است که خوبختانه با اقبال خوبی هم روبهرو بوده است.»
قصه آخر
ساعت یازده و سی دقیقه شب است. صدا میپیچد در استودیو؛ سه، دو، یک. سلمان فرخنده قصه شب بیستم را ساز میکند و موسیقی ملایمی پخش میشود. سلام برنامه آخر ویژه آزادگان و البته کادر درمان است. شب بیستم علاوه بر دکتر انوشه و کامران تفتی که حسابی با سلمان فرخنده حرفهایشان گل انداخته، مهمانهای دیگری هم دارد. دو پرستار به نیابت از تمام پرستارانی که ماههاست کارشان را با نگرانی و بیم جانشان شروع میکنند و با نگرانی به پایان میبرند.
رقیه جوادی، پرستار آرام، مهربان و جوانی است که نیم ساعت پیش از شروع برنامه در استودیو حاضر شده است. کم و بیش اضطراب دارد و به قول خودش سخت راضی شده برای شرکت در برنامه؛ چون یک برنامه زنده تلوزیونی در نظرش کار راحتی نیست و این حضور هم اولین تجربه او در تلوزیون است.
جوادی با کرونا خوب آشناست. شاید بیشتر از خیلیهای دیگر. علاوه بر اینکه پرستار بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان تریتاست، خودش دوبار به کرونا مبتلا شده است. یک بار در تیرماه و بار دیگر اوایل پاییز. بار دوم ابتلای او اتفاق عجیبی برایش افتاده است؛ «بار دوم به نوع خاصی از کرونا مبتلا شدم. عصب سمت چپ صورتم از کار افتاد و سمت چپ صورتم کاملا بیحس و فلج شد. نه میتوانستم پلک بزنم و نه حتی میتوانستم غذا بخورم. صورتم کاملا کج شده بود، اما خدا را شکر بخ خیرگذشت و بعد از مدتی خوب شدم.»
رقیه جوادی ۱۵ سال است که در حرفه پرستاری فعالیت میکند و میگوید این روزها بازگشت سلامتی بیماران مبتلا به کرونا برای او، مثل یک معجزه است.
شب نرم و آرام و آهسته پیش میرود. نم نم باران پاییزی بیشتر شده و اینجا، در استودیو فرانسه ساختمان پرس تیوی، رفقای «دست در دست»، شانهبه شانه هم، ساز برنامه آخرشان را کوک کردهاند.
۵۷۵۷
نظر شما