صادق محصولی، دبیر کل جبهه پایداری، در گفتگویی به بیان نکاتی درباره انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، کاندیداتوری ابراهیم رئیسی، برنامه جبهه پایداری و ... پرداخته است که در ادامه بخشی از آن را می خوانید.
جبهه پایداری در ادوار گذشته خط انتخاباتی خود را از مرحوم آیتالله مصباح یزدی دریافت میکرد. آیا شما در غیاب علامه مصباح با خلاء تئوریک مواجه نشدهاید؟ اکنون خط فکری خود را برای انتخابات از چه شخصیتی میگیرید؟
آیت الله مصباح رضوانالله تعالی علیه یکی از سه نفر شورای فقهای ما بودند و خیلی هم مؤثر بودند از لحاظ فکری. منتها اینطور نیست که فکر ایشان منقطع شده باشد. مطالب ایشان کاملاً جاری و ساری است. وقتی می گویید تئوریک، تئوری با مصداق فرق دارد. وقتی تئوری را دارید، در مقاطع مختلف با آن تئوری به مصادیق ورود خواهی کرد. تئوریهایی که آیتالله مصباح بر مبنای اسلام ناب محمّدی مبتنی بر گفتمان امام و رهبری تبیین شده از جمله انتخابات، چیزی نیست که در هر انتخابات تغییر کند.
مطالب حضرت آیتالله خوشوقت رضوانالله تعالی علیه نیز چنین است، لذا اگر ایشان گفته بروید و بگردید اصلح را پیدا کنید و اصرار کنید تا به صحنه بیاید، الان هم همین وضعیت را داریم و وظیفه ماست که برویم و اصرار کنیم تا اصلح بیاید...
یعنی شما الان هم دارید اصرار میکنید تا اصلح وارد شود؟
بله حتماً
یکی از این افراد رئیس قوه قضائیه، آیتالله رئیسی است. تحلیلهای مختلفی مبنی بر ورود ایشان وجود دارد. از طرفی بحث اهمیت استمرار حضور ایشان در قوه قضائیه مطرح است و از آن طرف توان اجماعسازی ایشان در جریان انقلاب پررنگ است. نظر شما در این باره چیست و فکر میکنید ایشان در نهایت به انتخابات ورود میکنند؟
من از طرف ایشان نمیتوانم نظر بدهم، امّا همانطور که شما گفتید بالاخره آن چیزی که الان در فضای عمومی مطرح است مبنی بر اجماعسازی به شکل گسترده ای مطرح است.
شما کدام را ترجیح میدهید؟ استمرار حضور ایشون در قوه قضائیه یا ورود به انتخابات؟
ببینید؛ اتفاقاً من در سخنرانی حدوداً آخر بهمن گذشته در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان این را گفتم و بعد هم حضرت آقا در بیاناتی این را گفتند و خوشحال شدم که تشخیص من درست بوده است و آن بحث اهمیت قوه مجریه است. ببینید؛ چون من خودم در قوه مجریه بودهام، میگویم که قوه مجریه بیش از ده برابر نسبت به قوه قضائیه در مسائل کشور و مردم اثرگذار است.
پول دست قوه مجریه است، تصمیمسازیها دست قوه مجریه است. برنامهها دست قوه مجریه است. میدانید چند هزار مسئول را قوه مجریه منصوب میکند؟ شما یک شهر را در نظر میگیرید میبینید رئیس اداره فلان، رئیس فلان سازمان، فقط فرماندار و بخشدار که نیستند، مسئول صنعت آنجا هم توسط دولت تعیین میشود. مسئول آب و ارشاد و... دولت هزاران مدیر را منصوب میکند و مهم این است که اینها با چه جریان فکری میخواهند مشکلات مردم را حل کنند، نگاه و اثرگذاریشان چیست. بنابراین امکاناتی که در دولت وجود دارد، ما را به این نتیجه میرساند که دولت در مقایسه با قوه قضائیه قابل قیاس نیست. لذا اهمیت دولت را در حدی میدانیم که ارزشش را داشته باشد که ایشان به انتخابات ورود کنند.
اگر آقای رئیسی به انتخابات ورود نکنند چه اتفاقی میافتد؟ آیا گزینهای وجود دارد که خلاء ایشان را پر کند؟ تکلیف وحدت چه میشود؟
در آن صورت وحدت برمیگردد به اینکه آیا دوستانی که به اسم اصولگرا مشغول کار وحدت هستند، مثل سابق بخواهند عمل کنند یا خیر. یعنی تغییری در وضعیتشان داشته باشند یا نه. اگر اینطور باشد که آنها درصدد تغییر باشند، حتماً امید هست...
یکی از گزینههایی که گفته میشود جبهه پایداری متمایل به حضور او در عرصه است، آقای سعید جلیلی است. اخیراً خبری در برخی کانالها منتشر شده بود که شما مخالف جدی حضور وی در عرصه هستید و حتی در جلسهای گفتهاید که رأی من از جلیلی بیشتر است. این موضوع صحت دارد؟
این موضوع دروغی بیش نیست و بنده قویاً آن را تکذیب میکنم.
اگر آقای رئیسی ورود نکنند، جبهه پایداری کاندیدای خودش را خواهد داشت. چند گزینه اصولگرا هم هستند که ممکن است دو سه نفر از آنها از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. یعنی در روزهای منتهی به انتخابات چند گزینه داریم که یکی از آنها گزینه پایداری خواهد بود. مدیریت نهایی عرصه باید به چه شکلی رقم بخورد؟
برداشت من این است که عواملی هستند که به خاطر هواهای نفسانی و شخصیشان خیلی دنبال این نیستند که نیروهای انقلابی بتوانند با همدیگر مذاکره و مشورت داشته باشند. برخی عواملی نفوذی هستند که آنها تکلیفشان روشن است. یکسری عواملی هم هستند که نفوذی نیستند امّا به تکنیک کار و سیاستورزی آشنا نیستند.
یک عده هم آشنا هستند امّا هوای نفسشان نمیگذارد و فکر میکنند اگر یک انقلابی بیاید مثلاً به رئیس جمهور احتمالی آینده نزدیک بشود جایگاه خودشان متزلزل میشود. لذا مراقب است که کسی دیگر به این آقا نزدیک نشود. ما از این مشکلات داریم متأسفانه و این یک آفت است. لذا ما استقبال میکنیم از اینکه صحبت بشود و فضا فراهم بشود در جهت اینکه گزینههای مختلف و شرایط مختلف بحث بشود. اینکه در روز آخر چند نامزد از طرف اصولگراها خواهیم داشت، نمیتوانم پیشبینی دقیقی بکنم. ممکن است شرایط آن زمان چیزی را به شما دیکته کند که شما الان در آن شرایط نیستید. لذا منطقی این است که با آن اصولی که داریم پیش برویم ولی از وقت هم استفاده بکنیم. به این معنی نباشد که مدام بحث اشتراک شاخصها، تعیین وزن برای هر کدام از شاخصها و حتی بحث درباره مصداق را عقب بیاندازیم. منتهی برخی دوستان خود را مستغنی میدانند از این بحثها و خب طبیعتاً نتیجهاش همین میشود که گفتید.
اگر در روزهای آخر مشخص شود که گزینه جبهه پایداری رأیش کمتر از سایر اصولگراهاست چه تصمیمی خواهید گرفت؟
بر مبنای همان مدلی که گفتم تصمیم میگیریم. اولاً این نظرسنجیها با نظرسازی متفاوت است. یادتان باشد سال ۸۴ درباره احمدینژاد ابتدا میگفتند یک و نیم درصد رأی دارد بعد گفتند دو و نیم درصد رأی دارد. خیلی از اصولگراها هم که با ایشان صحبت کردند گفتند شما که دو و نیم درصد بیشتر نداری، بکش کنار. این تجارب را هم داریم.
آیا افرادی وجود دارند که شما دور آنها را خط قرمز کشیده باشید و گفته باشید در هر صورت ما کاری به این فرد نداریم و در هر صورت این گزینه ما نیست؟
بحثی داشتیم در پایداری مبنی بر اینکه آیا ما دور برخی افراد خط قرمز بکشیم یا نه، رأیگیری کردیم و به نتیجه رسیدیم که این کار را نکنیم. البته منظور افرادی است که از فیلتر شورای نگهبان رد شوند و این قابلیت را داشته باشند که در ترکیب نهایی نامزدها حضور داشته باشند.
چه زمانی؟
به تازگی. علت هم این بود که باید ببینیم این فرد در مقایسه با فرد جلوتر از خودش چه نمرهای دارد. آن یکی در مقایسه با جلوتر چه نمرهای دارد. شاید شرایط طوری شد که کسی که ما فکر میکنیم نشد، بنابراین افراد را در مقایسه با هم باید داشته باشیم. چه اشکالی دارد. حتی یک زمانی ممکن است تکلیف این باشد که دفع افسد به فاسد بکنید. بنابراین اینها در چارچوب اصولی که گفتم مبنی بر انتخاب اصلح میگنجد.
خود جبهه پایداری به این فکر نرسیده که رئیس جمهور از داخل خودش باشد؟ گزینه درونتشکلی ندارید؟
جبهه پایداری قائل به این نیست که الزاماً رئیسجمهور از خود پایداری باشد. قائل به این است که اصلح را باید مطرح کرد. ولی این بحثی است که در شورای مرکزی شده که از خود اعضای پایداری هم افرادی میتوانند بهعنوان اصلح بررسی شوند. این مطرح بوده است، البته نه بهعنوان اینکه چون عضو پایداری است معرفی کنیم. این دو بحث است؛ یک اینکه اصلح میتواند از پایداری باشد یا نباشد؟ بله میتواند. ولی اینکه الزام داشته باشیم حتماً از شورای مرکزی ما باشد، چنین الزامی را نه شرعی میدانیم نه اخلاقی و نه انقلابی.
الان از اعضای شورای مرکزی چند نفر هستند که جبهه پایداری فکر میکند اینها اصلح هستند؟
برخی دوستان افرادی را از درون خود پایداری بهعنوان اصلح مطرح کردهاند که در نمرهگذاری بر اساس شاخصها به آنها هم نمره میدهند
چند نفر هستند؟
حالا اجازه بدهید بعد از اینکه روشن شد اعلام کنیم
خود شما هم جزء آن گزینهها هستید؟
این هم بحثی است که در شورای مرکزی مطرح میشود. شاید دوستان شورای مرکزی چنین تمایلی دارند ولی مخالفتهایی از طرف بنده هست که هنوز جمعبندی نشده است. یعنی نظر دوستان شورای مرکزی با حقیر فرق دارد.
17۲۷۲۱۵