فارس نوشت:

صفارهرندی با تبیین مقاطع زمانی انقلاب گفت: به هر مقدار که حاشیه‌نشینان و اطرافیان ناسالم، ناصالح و منحرف از اندیشه‌های اسلامی ناب در گرد افراد جمع بودند، تزلزل و انحراف در این افراد بیشتر نمود داشت.

 اهم اظهارات وی را  به نقل از فارس به شرح ذیل است:

 باید سه مقطع زمانی کشور را تحلیل و بررسی کنیم، یکی مقطع پس از جنگ، ‌دیگری مقطع دوم خرداد و در نهایت مقطع بعد از سال 84 را باید مورد بازخوانی قراردهیم. می‌دانید که میشل فوکو پیش از پیروزی انقلاب دوبار با پوشش خبرنگار به ایران سفر کرد، چرا که وقایع ایران به حدی برایش جذاب بود که تصمیم گرفت از نزدیک آن وقایع را رصد کند.

*امروز برخی‌ها مشغول یک نوع ترفندی هستند که جای شکل و محتوا را عوض می‌کنند و جدایی جمهوریت و اسلامیت را مطرح می‌کنند. در حالیکه جمهوری یک شکل بود که به عنوان یک مدل ظرف خوب و مناسب برای عملیاتی شدن حاکمیت خداوند در زمین توسط خلیفه خود یعنی انسان و مردم است که این به خوبی نیز در کشور ما جواب داد. مثلاً شما می‌خواهید آب زلال را در ظرف یک پارچ به فردی ارائه دهید و یا در ظرف دیگری؛ لذا این‌ها اشکال مختلف ارایه آن است و محتوا یکی است.

*زمانی که جنگ به پایان رسید، وسوسه‌ای از مدت‌ها قبل در دل‌های برخی افراد آغاز شده بود، و در مقطعی اقدام به ایجاد شبهه در مسیر انقلاب کردند و در رسانه‌های خود در آن زمان این سؤالات را مطرح می‌کردند که آیا مسیر پیموده شده در انقلاب تاکنون انتخاب صحیحی بوده است و یا اینکه ما اشتباه کرده‌ایم و باید بازگشت کنیم؟ این در زمان حیات مبارک حضرت امام(ره) بود.

*به عنوان مثال شما را به مطالبی که در نشریه وابسته به ستاد فجر انقلاب اسلامی در سال 67 منتشر شد ارجاع می‌دهم؛ ویژه‌نامه‌‌ای را تهیه کرده بودند که در حاشیه وزارت ارشاد وقت و زمانی که خاتمی مسئول آن بود، فردی از نزدیکان او یعنی آقای جواد مظفر مسئول این کار بود، او هم اکنون از کسانی است که از همه باورهای پیشین خود فاصله گرفته است. در آن نشریه از سران وقت کشور ازجمله منتظری (قائم مقام وقت رهبری)، رئیس مجلس وقت (هاشمی رفسنجانی) و موسوی اردبیلی (بالاترین مقام قضائی آن روز) سؤالات هدفمندی را انتخاب و از این مسئولان می‌پرسند. من وارد جزئیات پاسخ افراد نمی‌شوم، مردم می‌توانند مراجعه کنند و ببینند که این افراد چه تزلزلی در دل دارند که با مضامین اصلی انقلاب همخوانی نداشت و چگونه در دل‌هایشان زبانه می‌کشید، اما تنها کسی که پاسخش بسیار محکم و با صلابت است و به صراحت می‌گوید که اگر به قبل برگردیم هیچ یک از اصول رفتارهایی را که کرده‌ایم تغییر نخواهیم داد شخص آیت‌الله خامنه‌ای است.

*به هر مقدار که حاشیه‌نشینان و اطرافیان ناسالم و ناصالح و منحرف از اندیشه‌های اسلامی ناب در گرد این افراد جمع بودند، تزلزل و انحراف در این افراد بیشتر نمود داشت. به حدی که امام خمینی(ره) به صراحت از نفوذ منافقان و لیبرال‌ها در بیوت و اطراف آنها سخن می‌گویند و هشدار جدی می‌دهند. وقتی کسانی با نفوذ کردن به اطراف بزرگان حرف‌های خود را از زبان آنها می‌زنند باید بگوئیم در این مسیر انحراف‌ها آشکار می‌شود؛ خود امام(ره) در یکی از آخرین پیام‌هایش در زمان حیاتشان فرمودند، به سمت ساختن ایران مبتنی بر شرایط جدید بروید. بنابراین ما دوره تغییر و تحول پس از دوره جنگ را به رسمیت می‌شناسیم که در زمان خود امام(ره) نیز به آغازشد.

*دوره سازندگی را مانند همه دوره‌های پس از انقلاب، دوره‌ای از انقلاب اسلامی می‌دانیم. ما نمی‌خواهیم کل ماجرا را تخطئه کنیم، یکسری خدمات نیز توسط این دولت مانند ساختن خرابی‌های ناشی از جنگ و ... انجام شد، لذا ما از این خدمات به طور کلی دفاع می‌کنیم اما معتقدیم دلیلی نداشت که این خدمات حتماً با ایجاد مشکلاتی باشد که آثار آن تا به امروز گریبان کشور را بگیرد.

*نباید بهای سازندگی منجر به خراب کردن چارچوب‌های اصلی انقلاب اسلامی مانند استقلال کشور و وابستگی به دیگران و از بین رفتن برخی از ارزش‌های انقلاب می‌شد. دلیلی نداشت قرض کردن و وام گرفتن از نهادهای بین‌المللی ما را مجبور کند تا اداره کشور را طبق خواسته‌ آنها انجام دهیم. متاسفانه بخش عظیمی از آنچه که در این دوران انجام شد اینگونه بود، یعنی صندوق بین‌المللی پول و یا بانک جهانی بارها این ژست را گرفتند که ما کشوری را مجبور نمی‌کنیم که طبق مدل ما رفتار کند، اما پنهانی به سیاست‌مدار ضعیفی که از کشور ما می‌رفت با آنها مذاکره کند می‌گفتند حمایت ما باید همراه با این بسته باشد، یعنی در سیاست در فرهنگ باید اینگونه بشوید وگرنه از حمایت ما خبری نیست!

*موقع از کشور ما می‌خواستند که رفتارمان را تغییر بدهیم، یعنی از ادعای حکومت دینی دست برداریم چون با دموکراسی مورد ادعای غرب سازگار نیست و یا اینکه دین شما با داشتن جهاد و قصاص با حقوق بشر ما سازگار نیست و باید آنرا تغییر دهید. همچنین می‌گفتند شما به نهضت‌های آزادی بخش جهان چه کار دارید؟ شما به فلسطین و لبنان چه کار دارید؟ شما نباید دخالت کنید.
این رفتار آنها همه ارزش‌هایی را که ما به اسم آن اسلام و انقلاب را پذیرفته بودیم زیر سؤال برد و متاسفانه به نظر می‌رسد برخی از کسانی که وارد این مذاکرات شدند یا سر خود و یا شاید با مشورت با بزرگترهای خود قول مساعد برای عدول از اصول انقلاب اسلامی به طرف غربی می‌دادند.

*حتی متاسفانه برخی از این مذاکره‌کنندگان به طرف مقابل گفته بودند که تا 10سال دیگر هیچ خبری از ولایت فقیه و حکومت به سبک امروزی در ایران نخواهد بود؛ این یعنی اینکه این افراد دچار یک تزلزل عمیق باطنی بودند که جرأت می‌کردند این حرف‌ها را بگویند اما شرایط آن روز اقتضا نمی‌کرد که این تجدیدنظرطلبی خود را آشکار کنند، بنابراین باید زمینه‌چینی اجتماعی برای بهره‌برداری در آینده می‌کردند.

*بخشی از زمینه‌چینی‌هایی که در اواخر دولت هاشمی انجام می‌شود بر اساس همین تفکر است، یعنی کارگزارانی در اطراف هاشمی رفنسجانی و در عرصه مدیریت کشور ظاهر شدند که رسماً اعلام کردند اوضاع فرهنگی کشور باید با گذشته به کلی متفاوت شود و برای آن نمادهای جدید منطبق بر اهداف شوم خود ایجاد کردند. مثلاً با ایجاد فرهنگسرا سعی کردند آن را در مقابل ساختارهای اصیل کشور ما یعنی مساجد قرار دهند و پایگاه‌های اجتماعی دین را کساد کنند، هرچند ما همین‌ها را یک ظرف می‌دانیم و از همان ظرف امروز در جهت تقویت بنیه اعتقادی جوانان کشور استفاده می‌کنیم، اما آنروز این ظرف را در خدمت تفکر منحرف قرار دادند. با شعارهای فریبنده، اقدام به ایجاد نشریات و روزنامه‌های خاص کردند، در حالیکه هدف اصلی آنها تغییر در ذائقه مبنایی و ایدئولوژی فکری مردم بود، چرا که در این روزنامه به صراحت اقدام به تخریب پایه‌های اعتقادی، مبانی اسلام و انقلاب از جمله ولایت فقیه، شریعت، نبوت، و ... کردند.

/212

کد خبر 152909

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین