مقصودی با اعتقاد بر اینکه باید ساختار تازه ای در سریال سازی تلویزیون شکل بگیرد، در این زمینه عنوان می کند: به نظرم یکی از مشکلات سریال سازی که در سینما هم شاهدیم، توجه افراطی به واقع گرایی و آثار رئالیستی است که موجب شده تا جنبه رویایی و جادویی این مدیوم کمرنگ شود.
او در این زمینه ادامه می دهد: ما سویه های فانتزی هنر نمایش را در سینما و تلویزیون فراموش کردیم و به نظرم برای اینکه تلویزیون جعبه جادو باشد، باید به تولید آثار فانتزی در کنار رئالیسم اهمیت دهد. از سوی دیگر ما در تلویزیون کمتر شاهد کمدی های فانتزی بودیم و به نظرم باید شرایط برای ساخت این نوع از کمدی هم فراهم شود تا تلویزیون برای ذائقه مخاطب، منوی متنوع تری داشته باشد.
او که بعد از ساخت نخستین فیلم سینمایی اش «خجالت نکش»، «دوپینگ» را ساخت، درباره اولین تجربه ساخت سریالش اظهار کرد: گرچه برخی پیام های اخلاقی و انسانی مثل صداقت و مهربانی را می توان در پس سرگرمی ردیابی کرد، خود خنده و سرگرمی هدف اصلی ساخت این سریال بوده است و نباید آن را دست کم گرفت؛ به ویژه وقتی با قصهای کمدی و طنز مواجهیم. قصد من سرگرم کردن مخاطب بود اما نه به هر شیوه و ترفندی، بلکه تلاش کردم تا یک سرگرمی درست و سالم فراهم کنم.
این کارگردان و فیلمنامهنویس اضافه کرد: تلاش من بر مبنای ساخت یک کمدی فانتزی بود. تلاش کردم کمدی و فانتزی در این قصه نسبت درستی با هم برقرار کنند و به واسطه کمدی، فانتزی باورپذیری را شکل دهیم.
او با بیان اینکه کمدی موقعیت به یک عادت یا نگرش در او بدل شده و فکر می کند در کمدی های فانتزی هم حتی ناخواسته به خلق کمدی موقعیت می اندیشد، ابراز کرد: در «دوپینگ» اراده ما مبتنی بر یک کمدی آرام بود نه کمدی پر از خنده یا قهقهه. ضمن اینکه به سمت کمدی موقعیت هم رفتیم و در نهایت داستان عاشقانه ای با این فانتزی گره خورد.
مقصودی ادامه داد: فیلمنامه «دوپینگ» تقریبا برای دوازدهسیزده سال پیش بود. قصه و طرح فیلمنامه و حتی فیلمنامه برای یک اثر سینمایی نوشته شده بود؛ ولی هیچ وقت ساخته نشد، چون اسپانسر چیزی خواسته بود که این فیلمنامه نبود. ما هم اقدام به ساخت نکردیم. فکر نمی کردم این طرح برای تلویزیون پذیرفته شود؛ اما دوستان شبکه سه این قصه را دوست داشتند و از آن استقبال کردند.
کارگردان و فیلمنامهنویس سریال «دوپینگ» اضافه کرد: طراحی قصه برای سریال را شروع کردیم. چون در فیلمنامه سینمایی شخصیتها، فضاها و رخدادها محدودتر و جمع و جورتر بودند؛ ولی در سریال همه اینها اضافه شد و به جای یک خانواده، دو خانواده داریم که هر کدام از این خانواده ها، شخصیت پیدا کردند و قصه های فرعی زیادی اضافه شد تا کار گستره و شکل یک سریال را پیدا کند. هنگام انتخاب بازیگرها و ما به ازای شخصیتهای قصه هم تلاش زیادی کردیم تا متناسب با آنچه در فیلمنامه بود، بازیگران مناسب را پیدا کنیم.
او انتقاد مطرحشده مبنی بر اینکه قصه کشدار بود را پذیرفته و توضیح داد: این برمی گردد به همان نکته ای که درباره زمان نگارش این فیلمنامه گفتم. فیلمنامه این سریال برای خیلی سال پیش بود که برای یک فیلم سینمایی نوشته شد که اتفاقا ریتم تندی داشت؛ چون مبتنی بر ساختار سینمایی نوشته شده بود. بازنویسی آن برای تبدیل به سریال و اضافه شدن قصه و شخصیت ها با توجه به فرصت کمی که داشتیم موجب شد تا فرصت بازنویسی و تعدیل آن فراهم نشود. الان که سریال را می بینم هم افسوس می خورم که چرا فلان مورد را حذف نکردم و هم افسوس از اینکه چرا فلان مورد را اضافه نکردم.
مقصودی درباره این تجربه متفاوت در تلویزیون تصریح کرد: کار کردن برای تلویزیون ویژگی های خاص خود را دارد که متفاوت از سینماست و من در این زمینه تجربه ای نداشتم و برخی بایدها و نبایدهایی که در فرایند تولید وجود داشت، اذیتم کرد؛ اما در نهایت تجربه ارزشمندی بود. حالا می دانم که برای ساخت سریال باید چطور عمل کنم؛ از جمله اینکه وقتی شرایط تولید مطلوب نیست سریال نسازم مگر اینکه برنامه ریزی دقیقی برای آن داشته باشم.
۵۸۵۸
نظر شما