درباره کتاب مثبت فکر نکنید:
اگر صبحها دلیلی برای بیرون آمدن از رخت خواب نداشته باشید، آیا احساس رضایت و خرسندی خواهید داشت؟ یکی از نیازهای ردهبالا که همگی آن را میشناسید این است که زندگیتان هدفمند و بامعنا باشد. بسیاری از شما به هنگام برخورد با کسی که در تلاش برای رسیدن به هدف خاصی در زندگیاش است، یک نصیحت ساده دارید و آن این است که: مثبت بیندیش! بیشازحد به موانع فکر نکن، چون این کار فقط زمینگیرت خواهد کرد؛ خوشبین باش و بر چیزی تمرکز کن که میخواهی بهدستش بیاوری؛ آینده مسرتبخشی را تصور کن که در آن پرکار و فعالی و...
اما چیزی که در ارتباط با اینگونه راهکارها و نصیحتها وجود دارد این است که افراد رویاپردازی که صرفاً به مثبتاندیشی اعتقاد دارند و همهی امید خود را به تفکرات و انرژیهای مثبت بستهاند، اهل عمل نیستند. درنتیجه رویاپردازی صرف درباره آینده انسانها را از تحقق آرزوهایشان دورتر میکند.
اینکه چرا رویاپردازی بدون در نظر گرفتن واقعیت به تحقق یافتن آرزوها منجر نمیشود دلایل متعددی دارد. اینطور که پیداست، کنش لذتبخش رویاپردازی موجب میشود فرد در ذهن خود به آرزوهایش دست پیدا کند، کنشی که شیره انرژیاش را میکشد و نمیگذارد کار سخت و طاقتفرسای مواجهه با مشکلات زندگی واقعی را به انجام برساند.
دومین روشی که در ارتباط با تجسم آینده وجود دارد، «مقابله ذهنی» نام دارد. در این روش فرد ابتدا به رویاهایش فکر میکند و بعد از آن موانع که ممکن است بر سر راهش ایجاد شود را تصور میکند که همین تصور خود مانع از تلاش و رسیدن فرد به آرزوهایش میشود. اما دلیل شکست به این برمیگردد که احتمالاً فرد از تقابل رویاهایش و دنیایی که در ذهنش ساخته با آنچه که در واقعیت در جریان است، هراس دارد و میترسد که تمام بلندپروازیهایش لطمه بخورد و نسبت به قبل سرخوردهتر، بیانگیزه و ساکنتر شود.
اما در نهایت روش مقابله ذهنی با افزودن مقداری واقعبینی به تصورات خوشبینانه افراد درباره آینده، آنان را قادر میسازد که علاوه بر رویابافی، دست به عمل هم بزنند. کتاب مثبت فکر نکنید (Rethinking Positive Thinking) پژوهشی علمی را ارائه میکند که میگوید رویاپردازیهای خوشخیالانه آنگونه که ادعا میشود نیستند. این کتاب کاری بهظاهر ساده را بررسی میکند و قدرت و اثرگذاری آن را با مستندات نشان میدهد و عبارت است از کنار هم نهادن آرزوهایتان و بازدارندههایی که نمیگذارند به آنها برسید. نویسنده این کتاب، گابریله اوتینگن (Gabriele Oettingen) دلایل موثر بودن روش مقابله ذهنی را، بهویژه در لایه ضمیر ناخودآگاه، بهدقت میکاود و روند برنامهریزی ویژهای را معرفی میکند که این روش را تأثیرگذارتر میکند.
پلتفرم کتابراه با بیش از هزاران کتاب صوتی و کتاب الکترونیک در حوزه روانشناسی، مرجعی معتبر جهت دانلود کتابهای موفقیت و خودسازی و کتابهای انگیزشی به شمار میرود.
در دو فصل پایانی این اثر شیوه مقابله ذهنی برای سه عرصه از تحولات فردی شامل زندگی سالمتر، پرورش روابط بهتر و عملکرد بهتر در مدرسه و محیط کار استفاده و پیشنهادهایی مطرح میشود که چطور به کار بستن این شیوه را در زندگی شخصی آغاز کنید. هم چنین روندی چهارمرحلهای معرفی میشود که اساس آن را مقابله ذهنی تشکیل میدهد و «ووپ» (آرزو، پیامد، مانع، برنامه) نامیده میشود. یادگیری این روش آسان است و راحت میتوان از آن برای آرزوهای کوتاهمدت و بلندمدت استفاده کرد. همچنین بهشکل علمی نشان داده شده است که این روش کمکتان میکند تا پرانرژیتر و متمرکزتر شوید، پس مطالعه این کتاب ارزشمند را از دست ندهید. این اثر نیز همچون دیگر کتابهای روانشناسی آموزنده قصد دارد تا به شما راه و رسم زندگی بهتر را بیاموزد.
نکوداشتهای کتاب مثبت فکر نکنید:
- اوتینگن کتابی خوب و قابل تامل برای خودسازی ارائه کرده است. یک رویکرد متفاوت برای غلبه بر چالشهای زندگی در همه دورانها. JAMES JOSEPH HECKMAN - ، برنده جایزه نوبل اقتصادی
- چگونه از رویاپردازی به عمل میرسید؟ این کتاب هیجانانگیز و مهم به شما نشان میدهد که چگونه رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید.CAROL S. DWECK ، استاد دانشگاه استنفورد
کتاب مثبت فکر نکنید مناسب چه کسانی است؟
چنانچه به دنبال یک راهنمای مفید و موثر در جهت رسیدن به اهداف خود در زندگی هستید، مطالعه این کتاب به شما پیشنهاد میشود. هماکنون با مراجعه و عضویت در اپلیکیشن کتابراه، برای دانلود کتابهای رایگان اقدام نمایید. همچنین برای خرید و دانلود کتاب به صورت قانونی از تخفیفات ویژه مناسبتی و آخر هفته با کتابراه بهرمند شوید و به جمع میلیونی کاربران اپلیکیشن کتابراه بپیوندید.
با گابریله اوتینگن بیشتر آشنا شویم:
پرنسس گابریل اوتینگن اسپیلبرگ که بیشتر با نام حرفهای گابریله اوتینگن شناخته میشود، در سال 1953 در مونیخ متولد شد. او ابتدا در رشته زیستشناسی تحصیل نمود سپس تحصیلاتش را در شاخههایی از رشته روانشناسی ادامه داد. او از سال 2000 در دانشگاه هامبورگ و از سال 2002 در دانشگاه نیویورک، به عنوان استاد تمام مشغول تدریس در رشته روانشناسی است.
از جمله فعالیتهای اوتینگن میتوان به پژوهشهایی پیرامون رفتارشناسی مردم و تفکراتشان نسبت آیندهی پیش رویشان اشاره کرد. بیشترین شهرت خانم اوتینگن به سبب ارائه نظریهای به نام ووپ است که شرح آن را در کتاب «مثبت فکر نکنید» منتشر کرده است.
جملات برگزیده کتاب مثبت فکر نکنید:
- زمانی بالاترین خوشبینی را داریم که واقعیت را همانطور که تاکنون میشناختهایم ارزیابی میکنیم و نتیجه منطقی میگیریم که آینده هم به همان سیاق خواهد بود.
- توانایی حفظ و تقویت انگیزه موضوع کماهمیتی نیست. مسیر زندگی افراد با کارهایشان در این جهان تعیین میشود. وقتی کسی غرق در خیالپردازیهای مثبت میشود امکان تبدیلشدن به هر آنچه را که میتوانسته باشد از خودش میگیرد.
- مسافر تنهایی که در بیابان درباره آب خیالبافی میکند بخت بیشتری دارد که تشنگیاش را رفع کند، زیرا گوشبهزنگ نشانههایی است که بر وجود آب در آن نزدیکیها دلالت دارند.
- درست است که خیالپردازی میتواند کمکمان کند تا بعضی نیازها را برطرف کنیم، ولی نمیتواند فایدهای برای ارضای نیازهایی داشته باشد که به نیرو و تلاش و تعهد بسزایی نیاز دارند.
در بخشی از کتاب مثبت فکر نکنید میخوانیم:
تمایل رویاها به کاستن از انگیزه و عمل این پرسش را به وجود آورد: در ذهنمان چه چیزی میگذرد که به افزایش آرامش منجر میشود؟ «واقعبینها» منتقد خیالپردازی مثبتاند و رویاپردازی را معمولاً فعالیتی لذتجویانه و گناهآلود میدانند، اما این افراد شاید این سختی را به خود ندادهاند که ببینند رویابافی واقعاً چطور کار میکند. فرضیه من این بود: رویابافی درباره آینده در لایه ناخودآگاه عمل میکند و بر شناخت ما، یا به تعبیری شیوه دریافتمان از جهان، تأثیر میگذارد. هنگام خیالپردازی درباره چیزی ما صرفاً سرگرم لذتبردن از آینده خیالی نیستیم. وقتی رویابافی میکنیم، ذهنمان فریب میخورد و فکر میکند که به آن آینده دست یافتهایم. تا جایی که به ذهنمان مربوط است، رویابافی به جایگزین نسبتاً متقاعدکنندهای (هرچند گذرا) برای عملکردن تبدیل میشود. ما قبلاً هم با این فرایند برخورد داشتهایم: جابهجایی رویابافی و عملکردن دقیقاً همان چیزی است که امکان میدهد از خیالپردازیهای مثبت برای بررسی آیندههای ممکن کمک بگیریم.
من نخستین کسی نیستم که ایده مربوط به آنچه را که «اکتساب ذهنی» مینامیم بررسی میکند. فیلسوف قرن هجدهم، دیوید هیوم، جایی که ادعا میکند احساسات خیالی میتوانند به اندازه احساسات واقعی به هیجانمان بیاورند، سرگرم طرح بحث مشابهی است. در خلال قرن بیستم، روانشناسان دانشگاهی این نظریه را طرح کردند که خیالپردازی و کنش عملی همترازند. پژوهشهایی نیز نظر دیوید هیوم را تأیید کردند و نشان دادند که شبیهسازی صرف فعالیتهای جسمانی در ذهن موجب تغییر در تنفس و ضربان قلب آدمها میشود، درست مثل اینکه آن فعالیتهای جسمانی را واقعاً انجام داده باشند.
بهشکل گستردهتر، به نظر بدیهی است که قوه تخیلمان به اندازهای نیرومند است که در زندگی واقعی اثرگذار باشد. تحقیقات اخیر در حوزه روانشناسی معلوم کرده است که اگر مکرراً تصور کنیم که مشغول خوردن غذای خوشمزهای هستیم، مقدار مصرف واقعیمان از آن غذا کاهش خواهد یافت (اگر میخواهید عادت شکلات خوردنتان را کنار بگذارید، شاید بتوانید این مورد را امتحان کنید). یافتههای ما هم به همین ترتیب نشان میدهد که کنش تصورکردن میتواند از بهوجودآمدن چیزها جلوگیری کند، نکتهای که برخلاف تصور عامه مردم، بسیار تفاوت دارد بااینکه [تصورکردن] موجب پدیدآمدن چیزها میشود. بهویژه وقتی مغزمان را میفریبیم که فکر کند به موفقیت رسیدهایم، انگیزه و انرژی لازم برای کسب موفقیت در واقعیت را از دست میدهیم.
۲۱۲۱