۰ نفر
۲۰ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۶:۰۵

یزدان سلحشور

یک- یکی از غرایب سینمای ما این است که بروی جلوی در سینما آزادی و ببینی که برای دیدن یک فیلم جایزه گذاشته‌اند! خدا آخر و عاقبت ما را به خیر کند؛ با این تفاسیر، فیلم «‌پایان‌نامه‌» چیزی در ردیف بانک‌های کشور است که یک اتومبیل گذاشته‌اند برای جایزه! راستی این فیلم قرض‌الحسنه است یا سود علی الحساب‌اش شش درصد است؟

واقع امر را بخواهید من از کسانی نبودم که در جشنواره پیشین فیلم فجر این فیلم را هو کردند و برای‌اش سوت بلبلی زدند چون اصلاً موافق چنین رفتار و کرداری نیستم، همان‌طور که موافق این نوع فیلم‌ها هم نیستم که ساز وکارشان حرفه‌ای نیست و قصه‌شان به تارمویی بند است و کارگردانی هم لنگش عجیبی دارد، اما به دلایل کاملاً غیر سینمایی مدافعان مالی و معنوی هم دارند.

این نوع جایزه دادن‌ها نوعی ضد تبلیغ است چرا که ملت فکر می‌کنند اگر این فیلم دیدنی بود که جایزه نمی‌دادند، می‌دادند؟!

این وسط من حقیر سراپا تقصیر چند پیشنهاد دارم برای کارگردان وسرمایه‌گذاران این فیلم که احیاناً مایل‌اند «پایان‌نامه2» را بسازند و سینمای سیاسی ایران را دچار یک چرخش 180درجه‌ای کنند:

الف. بروند یک دوره فیلم‌های پونته‌کوروه را ببینند.

ب. بروند یک دوره فیلم‌های گاوراس را ببینند.

ج. کمی پای حرف این دوستانی که انواع و اقسام برنامه‌های تحلیلی تلویزیونی دارند درباره سینمای سیاسی هالیوود بنشینند و ببینند برادران موجود در کشور شیطان بزرگ چه طور با «واقع نمایی» هر رویدادی را مصادره به مطلوب می‌کنند.

د. از کپی‌برداری ناقص به شیوه فیلم‌های روسی و لهستانی [پیش از 1991] بپرهیزند چون اگر جواب می‌داد برای همان‌ها جواب می‌داد و نوبت به ما نمی‌رسید.

ه. دیدن فیلم‌های هنگ‌کنگی جدید که دارند کم‌کم بازار فیلم‌های سیاسی را از دست هالیوود در‌می‌آورند، می‌تواند مفید باشد؛ البته فقط شگرد‌ها را به بیاموزید نه این که یک‌جا وارد کنید ما به اندازه‌ی کافی جنس چینی درکشور داریم!

و. دیدن یک دوره کلاس فیلمنامه‌نویسی یا خریدن و خواندن یک دوره مجله «فیلم‌نگار» [تنها مجله‌ تخصصی فیلمنامه‌نویسی در خاورمیانه] مفید خواهد بود.

ز. با کسانی کار کنید که به کارشان ایمان دارند.فیلم‌های سیاسی دهه‌ 60 هرچه قدر هم که ضعیف بودند از این امتیاز برخوردار بودند. حتی در سینمای تجاری هالیوود هم که گاهی علیه جهان اسلام فیلم می‌سازد فرق فیلم‌های دلی با فیلم‌های عشق ‌پولی مشخص است.

دو- 15 خرداد 1390؛ وقایعی که از دو شبکه‌ درون‌مرزی و برون‌مرزی تلویزیون ایران شاهد بودم بدون هیچ تفسیری:

الف. iFilm از سر صبح تا بعد‌‌ازظهر فیلم کمدی و سریال کمدی ایرانی نشان داد برای مخاطبان عرب‌زبان خاورمیانه و اروپا و آمریکای‌اش.

ب. شبکه پنج [شبکه تهران] صبح‌اش یک انیمیشن کامپیوتری نشان داد در برنامه کودک‌اش به نام «داستان سبزیجات» که قصه‌اش همان قصه‌ی مردخای و استر [ملکه‌ یهودی خشاریارشاه] و هامان بود که در جریان این واقعه قریب به صد‌ هزار ایرانی به کرشمه‌ ملکه و به دستور شاه و توسط یهودیان [به تلافی دسیسه‌ هامان برای کشتار یهودیان ایران] در هشت روز کشته شدند و امروزه در اسراییل این روز را جشن می‌گیرند.

نام این انیمیشن که در پانویس «داستان سبزیجات» آمده‌ بود در تیتراژ و توسط دوبلور فارسی زبان «داستان استر» خوانده شد. شخصیت‌های این اثر سیب‌زمینی و خیار و نخود‌فرنگی بودند. ارزش هنری این کار در حد همان کارهای تبلیغی شبکه‌های تبشیری کودکان بود که می‌توان در هاتبرد یافت و البته ببیننده هم ندارند و فقط اتلاف پول است توسط گرداندگان‌شان.

سه- به گمانم اوضاع خیلی «سه» است نظر شما چیست؟!

5858

کد خبر 156294

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • پوريا IR ۱۳:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۳/۲۱
    0 0
    خوب بود