از شوروی تا روسیه؛پوتین راه سلف خود را می‌رود یا کشورها را مقابل غرب گروگان می‌گیرد؟

سی سال پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، روس ها بار دیگر مقابل غرب قد علم کرده اند و نگرانی ها بابت ایجاد یک جنگ سرد دیگر بالا گرفته است.

مهسا مژدهی: سی سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تقسیم بندی های جدید در اروپای شرقی و اسیا گذشت و هنوز آثار آن زلزله عظیم را در بلوک شرق می توان شاهد بود. بعد از روی کار آمدن پوتین و از سال 2000 روسیه بار دیگر به دنبال شکوه از دست رفته خود بود و حالا دوباره تبدیل به رقیبی جدی برای ایالات متحده شده است. رقابتی که گاه یاداور سالهای جنگ سرد میان دو کشور است که هزینه مادی و معنوی زیادی را بر دوش دو طرف قرار داد. اما ایا شرایط امروز جهان اجازه تکرار وقایع پیشین بین غرب و روسیه را خواهد داد؟ در خبرآنلاین با اردشیر سنایی در این خصوص به گفتگو نشسته ایم:

از شوروی تا روسیه؛پوتین راه سلف خود را می‌رود یا کشورها را مقابل غرب گروگان می‌گیرد؟

سی سال از زمان فروپاشی شوروی و تقسیم این کشور به ده ها کشور کوچکتر در آسیا و اروپا گذشته است. در سی سالگی این اتفاق دلایل فروپاشی شوروی را چه می دانید؟

دلایل مختلفی را می شود برای فروپاشی شوروی مطرح کرد. از نظر من مهم ترین موضوع ایدئولوژی کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم بود که امکان هر نوع نقد و بررسی و تفکر متفاوت با خود را می بست و اجازه یک نوع سبک زنگی یا فکر و نگاه متفاوت را از سوی جامعه به انسان و جهان را نمی پذیرفت. در واقع در چنین تفکری بود که سیستم به مرور دچار انزوا و فروپاشی از درون شد و چون هودش را برتر از بقیه دنیا و کشورها میدانستُ به نوعی دچار خود تحلیلی و تضعیق تدریجی درونی شد. به نظر من این نکته اصلی مشکل شوروی بود. بعد از این انواع مسائلی چون مشکلات اقتصادی بود که باعث شد شوروی نتواند همپای قدرت های دیگر به ویژه آمریکا به زیست خود ادامه دهد. رقابت سنگینی از نظر تسلیحاتی با غرب وجود داشت که عملا به مشکلات اقتصادی و پایین بودن توان اقتصادی و صنعتی انجامید که به مرور شوروی را تضعیف کرد. قومیت ها و نژادهای مختلف را هم می توان دخیل دانست که بدون زمینه های لازم برای پیوند و همگرایی کنار هم قرار گرفته بودند و فقط زور دستگاه شوروی بود که باعث حضور آنها در این جغرافیا بود و امکان انسجام اجتماعی وجود نداشت. به محض اینکه سیستم توان مدیریت این مجموعه را از دست داد، خیزش این قومیت ها باعث شد تا جمهوری های مختلف که مرکب از اقوام و نژادها مختلف بودند، در آن نظم نگنجند.

>>> بیشتر بخوانید:

گرجستان؛قدرت نوظهور قفقاز و زنگ خطری برای روس‌ها

زورآزمایی روسیه و آمریکا؛حمله نظامی یا مذاکره همراه با مصالحه؟

باید بفهمیم این دو کشور واقعا چه می‌گویند؟!

وضعیت جنگ سرد و رقابت با امریکایی ها چه اثری بر فضای بین المللی داشت؟ و ایا یکی از دلایل فروپاشی را می توان همین دو قطبی دانست؟
دو قطبی که در آن زمان بین شوروی و غرب وجود داشت، ماهیتا باعث فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نشد. این نوع نظام حاکم بر شرایط بین المللی می طلبید که دو ابرقدرت که رهبری دو بلوک را به دست داشتند، در یک رقابت دائمی بودند و هر کدام مدام تلاش می کردند که بگویند بهترین پاسخ به مسائل بهترین سبک زندگی، ایدئولوژی و بهترین نظامی سیاسی و اقتصادی را دارند. این وضعیت مستلزم این بود که در گیری در موارد سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و ورزشی و حتی رقابت در فضا مدام باید تشدید می شد. کانون های درگیری را در نقاط مختلف جهان داشتند و از پیروان و طرفداران خود در نقاط مختلف جهان حمایت می کردند. هزینه های بسیار سنگینی برای تداوم این رقابت ها و چالش ها پرداخت می شد که قاعدتا شوروی نتوانست این وضعیت را ادامه دهد و بعد از روی کار امدن رهبران جدید با تفکرات جدید باعث فروپاشی شد. شرایط نظام بین الملل یک رقابت دائمی را بین این دو در آن دوره به وجود آورد و در این رقابت دائمی از یک جایی به بعد شوروی نتوانست به کار خود ادامه بدهد.

در آستانه وضعیت مشابهی قرار داریم که شبیه به جنگ سرد است و کشورها به دنبال یارگیری بین المللی برای پیشبرد آن هستند. این وضعیت چه اثری بر ایران خواهد داشت؟

شرایط فعلی یعنی چیزی که از سال 1991 به وجود آمده، خیلی قابل مقایسه با چیزی که در سال های 1945 تا 1991 بود، نیست. درست است که روسیه جانشین شوروی است و به عنوان یک قدرت جهانی در عرصه بین المللی وجود دارد، اما دایره و وسعت رقابت دو قدرت جنگ سرد تقریبا کل کره زمین بود. در حالی که امروزه محل نزاع بین روسیه و ایالات متحده محدوده مشخصی را در برگرفته. حساسیت هایی که الان وجود دارد از سوی روس ها معطوف به سرزمین های مجاور است  و نسبت به گسترش نفوذ غرب به مناطق اطراف و منطقه پیرامونی شان باعث اختلافات این چنین می شود. در گذشته بحث گرجستان بود، از 2014 بحث اوکراین وسط آمد و در مواقعی بحث ارمنستان مساله ساز می شد. این کشورها قبلا در بلوک شرق بودند. اما این که درگیری ها چه تاثیری برکشور ما می گذارد می شود به این چشم نگاه کرد که در رقابت با قدرت های بزرگ آنها از کارت های مختلفی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند و در چنین شرایطی ممکن است اختلافاتشان باعث شود تا به یک سری امتیاز دادن ها و امتیاز گرفتن ها برسند که می تواند برای کشوری مثل ما مقداری مشکل ایجاد کند. مثلا اگر همزمان روسیه در اوکراین یک سری چالش ها داشته باشد با غرب و همزمان در وین اختلافاتی را بر سر برجام با امریکا داشته باشد، می تواند نگرانی هایی را به وجود بیاورد که شاید در برخی از موارد توافقاتی صورت بگیرد که از کارت کشورهای دیگر مانند ما برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند.

با وضعیت فعلی که بر سر اوکراین به وجود آمده زمزمه هایی وجود دارد که می گویند  ممکن است  که شاهد جنگ سرد مجددی باشیم برخی معتقدند پوتین، راه سلف خودش را  پیش گرفته و به دنبال حکمرانی و نفوذ به کشورهایی شوروی سابق خواهد بود. این گمانه زنی ها چقدر شدنی است؟

پوتین در سال 2000 با چند برنامه مشخص روی کار آمد و کماکان هم همان ها را ادامه می دهد یکی این بود که بتواند دوران باشکوه اتحاد جماهیر شوروی را احیا کند و دوم اینکه بتواند به لحاظ اقتصادی شرایط بهتری را به ارمغان بیاورد. اینکه روسیه و پوتین به دنبال  احیای شوروی باشد کماکان مطرح است. اما اینکه این کار را در غالب ایجاد سرزمینی مشابه با به تصرف در اوردن کشورهای اطراف که قبلا جزو جمهوری های جماهیر شوروی بودند را انجام دهدُ در شرایط فعلی بعید است. هدف اصلی روسیه این است که همچون گذشته، خیالش از بابت کشورهای همسایه راحت باشد و آنها کماکان در حوزه نفوذ قدرت شوروی باقی بمانند و جلوی رفتن آنها به سمت غرب و به مجموعه های غرب اعم از ناتو و اتحادیه اروپا گرفته شود. تلاش زمامداران اوکراینی برای نزدیکی به غرب و تلاش کشورهای غربی از جمله امریکا برای افزایش نفوذ در کشورهای اطراف روسیه برای مسکو خط قرمز محسوب می شود. به عبارت دیگر روسیه این کشور ها را مثل حیات خلوت خود می داند و اگر احساس کند که این کشور ها از منطقه نفوذ سنتی روسیه خارج شوند امکان هر گونه تهاجم از سوی روسیه وجود دارد. همانطور که ما چنین اتفاقاتی را در مورد گرجستان در سال 2008 و اوکراین در سال 2014 به بعد شاهد بودیم . در ماه های اخیر هم روسیه احساس کرد که باید نیروهای نظام  را در مجاورت روسیه با اوکراین قرار دهد. نه به این خاطر که به این کشور حمله کند. بلکه تنها به دنبال اعمال فشار بود تا نشان دهد که اجازه حضور غرب و نفوذ آن در نزدیکی خاک روسیه را نخواهد داد.

312 310

کد خبر 1587209

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • گرفتار IR ۲۲:۲۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۸
    1 1
    کشوری که اقتصادش بر مبنای نفت و گاز است قد علم کرده؟
  • IR ۰۱:۴۴ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۹
    1 1
    سیاستمدارهای بی صواد کشورمون بخونن
  • ملت IR ۱۵:۳۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۹
    1 1
    دیگه دوران لنین و گرباجوف گذشت روسیه هم فهمیده حرف اول در دنیا را ثروتمندان میزنند .با پول ثروت فقط میشود جهان را اداره کرد . به قول حضرت علی ع دینار جای دین و ایمان را خواهد گرفت . و همین اتفاق هم رخ داده . فقط ثروت .مال شده ملاک جامعه .