محمد فرازمند
قریب یک ماه از خروج علی عبدالله صالح، دیکتاتور یمن می گذرد، اما سایۀ قدرتهای منطقه ای همچنان در عرصه تحولات یمن پیداست. مردم مبارز یمن تا قبل از خروج اجباری علی عبدالله صالح از صنعا توأمان با دیکتاتوری خارجی و ضدانقلاب خارجی مبارزه می کردند، اما در حال حاضر آنها باید با جبهۀ عربی ضدانقلاب به رهبری عربستان نیز مبارزه کنند. این جبهه از نخستین روزهای آغاز خیزش های عربی به رهبری عربستان و همراهی شورای همکاری خلیج فارس شکل گرفت و درصدد برآمد تا خیزش های عربی را کنترل و سرعت آن را کاهش دهد. جبهۀ مذکور با رفتن بن علی و مبارک مخالف بود، در بحرین دست به اقدام نظامی زد و حال در یمن برآنست انقلاب گسترده مردم این کشور را کنترل کند. همچنین جبهۀ عربی ضدانقلاب با اندیشه توسعه شورای همکاری خلیج فارس و دعوت از اردن و مغرب برای انضمام به این شورا درصدد است باشگاه پادشاهان عرب را پایه گذاری کند. هدف از این اقدام عربستان و شورای همکاری حفظ رژیم های پادشاهی در مقابل خیزش های مردمی است.
در یمن بازیگرانی که بعد از رفتن علی عبدالله در صحنه حضور دارند، عبارتند از:
1- جوانانی که ائتلافی تحت عنوان "ائتلاف جوانان برای تغییر" را تشکیل داده اند و رهبری تظاهرات خیابانی را از نخستین روزهای فوریه 2011 به عهده داشته اند.
2-احزاب اپوزیسیون که ائتلافی تحت عنوان احزاب لقاء مشترکJoint Meeting Parties)) را تشکیل داده و به طور یکدست از جنبش جوانان و خیزش مردمی حمایت می کنند."حزب تجمع یمنی برای اصلاح" از مهمترین احزاب این ائتلاف است.
3-قبایل یمن به خصوص قبایل بزرگ حاشد و بکتیل
4- آمریکا به عنوان کشوری که طی دهۀ گذشته کمک های گستردۀ مالی، نظامی و امنیتی را به رژیم علی عبدالله صالح داشته است.
5-عربستان سعودی، بزرگترین کشور شبه جزیره عربستان که در طول تاریخ یمن از زمان استقلال عربستان در مسائل داخلی یمن تأثیرگذار بوده است.
در تحلیل نقش هر یک از عوامل فوق باید گفت که چهار بازیگر از بازیگران مذکور یعنی احزاب اپوزیسیون، قبایل یمنی، آمریکا و عربستان با یکدیگر رابطۀ حسنه دارند؛ و تنها یک بازیگر یعنی جوانان ائتلاف تغییر مواضع متفاوتی با بازیگران دیگر دارند.
عربستان سعی دارد پس از خروج علی عبدالله، دورۀ انتقالی توسط معاون رییس جمهور یعنی عبد ربه منصور به انجام برسد و نهایتا یکی از افراد وابسته به خود نظیر علی محسن الاحمر، فرماندۀ قدرتمند لشگر شمال و یا یکی از اعضای قبیلۀ حاشد و خانوادۀ الاحمر که روابط دوستانه ای با عربستان دارند، رهبری یمن را پس از تحولات فعلی به دست گیرند.عربستان خواهان شکل گیری دمکراسی عمیق در شبه جزیره عربستان و در مرزهای جنوبی نیست. این موضع عربستان نه برمبنای منافع ایدئولوژیک بلکه اساساً برپایه منافع ملی این کشور دنبال می شود.اما افرادی که عربستان به دنبال به حکومت رساندن آنها می باشد، دو مشکل عمده در داخل یمن دارند:
مشکل اول وابستگی سنتی آنها به عربستان است که برای اکثریت مردم یمن امتیاز مثبتی نیست مشکل دوم شرکت آنها در حکومت علی عبدالله صالح طی دهه های گذشته بوده است.
اگر نگاهی به موضع بازیگر خارجی دیگر در یمن یعنی آمریکا بیندازیم، باید گفت که آمریکا از ابتدای تحولات یمن یکی از متخصصین مبارزه با تروریسم خود را به نام جان برمن را مأمور پیگیری پرونده یمن کرده بود.آمریکایی ها با خروج علی عبدالله صالح از یمن مخالفتی نداشتند و در مواضع رسمی خود خواهان خروج وی نیز شده بودند اما به طور موثر و علنی تمایلی به دخالتی در اوضاع یمن نداشتند و مسئولیت این پرونده را همانند بحرین به عربستان واگذار کردند.
در روزهای اخیر و پس از خروج صالح از یمن، جفری فلتمن، یکی از دستیاران هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، به منطقه سفر کرده است و دیدارهایی را با جناح ها و احزاب مختلف یمن و مقامات منطقه داشته است.
در نگاهی کلی باید گفت مردم یمن در حال حاضر نسبت به اقدامات آمریکا و عربستان بدبین هستند و برای نخستین بار شاهد آن بودیم که در هفتۀ گذشته و هفته جاری شعارهایی علیه آمریکا و عربستان در یمن سر داده شد.
سوالی که ممکن است پیرامون تحولات یمن و مدیریت تظاهرات مردمی مطرح شود، اینست که ائتلاف جوانان یمنی تحت تأثیر چه افکاری است و پشت پرده مدیریت نسبتا هوشمندانه این تظاهرات چه کسانی هستند؟ برخی بر این اعتقادند که جنبش جوانان یمن ممکن است تحت تأثیر افکار اخوان المسلمین باشد. شعارهای که در یمن سر داده می شود و روش شکل دهی و مدیریت تظاهرات حاکی از آنست که افکار جنبش اخوان المسلمین در سطح گسترده ای در این کشور نفود کرده است.
به طور سنتی "تجمع یمنی اصلاح" نمایندگی افکار اخوان المسلمین در یمن را به عهده داشته است. این حزب در سال 1990 تشکیل شده، اما سابقۀ حضور افکار اخوان المسلمین ریشه دارتر از تجمع یمنی اصلاح است.با این حال حزب اصلاح هم به لحاظ میراث ایدئولوژیک و هم عملکرد نمی تواند رهبری جوانان و جنبش فعلی مردم یمن را در سطح گسترده در دست گیرد.همانطور که در مصر اخوان المسلمین برای هماهنگی با فضای جدید ناچار به تشکیل حزبی سکولار به نام آزادی و عدالت شد، در یمن هم به نظر می رسد حزب اصلاح و گرایش اخوانی در این کشور نیز باید سازوکار جدیدتری را برای به دست گرفتن نبض تحولات تشکیل دهد.
مشکل دیگر حزب اصلاح همراهی این حزب در دوره های مختلف با علی عبدالله صالح بوده است. در دهۀ 1990 حزب اصلاح کاملا در کنار علی عبدالله صالح بوده و از دوره های پیاپی ریاست جمهوری های وی حمایت می کرده است.مشکل سوم حزب اصلاح، رابطۀ نزدیک سران این حزب با عربستان سعودی است. لذا بحث جانشینی یکی از افراد حزب اصلاح با چالش داخلی مواجه خواهد بود.
اما به نظر می رسد که آینده یمن و سیستم جدید سیاسی آن برآیند رقابت منطقه ای بین عربستان و مصر باشد. مصر و عربستان همواره در صحنه یمن با یکدیگر رقابت داشته اند. در سال 1962 که کودتایی علیه حکومت 1100 سالۀ امامان زیدی صورت گرفت، عربستان طرفدار رژیم سابق و مصر طرفدار تغییر بود. در دورۀ بعد از جنگ جهانی اول و استقلال یمن شمالی و یمن جنوبی، عربستان از یمن شمالی طرفداری می کرد و مصر از حکومت چپگرای یمن جنوبی.
بعد از وحدت یمن و پس از آنکه مجدداً جنگ های جدایی طلبی صورت گرفت، عربستان مجدداً از شمالی ها طرفداری می کرد و مصر از یمنی های جنوب خواستار استقلال.
در جریان خیزش عربی 2011 نیز شاهد آن بودیم که سعودی ها از بقایای رژیم فعلی و دست نشاندگان خود در یمن و افرادی که به طور سنتی کمک مالی از عربستان دریافت می کنند، حمایت کردند و از سوی دیگر شاهد آنیم که افکار سیاسی که از مصر نشأت می گیرد، الهام بخش جوانان یمنی است که جنبش فعلی را شکل داده اند.
متأسفانه در این میان جوانان یمنی همانند جوانان مصری و تونسی فرصت تشکیل حزب را نیافته اند و لذا اگر انتخاباتی در آینده زودرس شکل گیرد، شانس جوانان و نیروهای جدید برای مشارکت سیاسی پایین تر از احزاب اپوزیسیون خواهد بود.اما حجم حضور نیروهای جدید که وارد صحنۀ تحولات سیاسی یمن شده اند به قدری گسترده است که سایر بازیگران از جمله احزاب اپوزیسیون و حزب اصلاح به سادگی قادر نخواهد بود گزینۀ موردنظر خود را در یمن به کرسی بنشانند.
به نظر می رسد همانطوری که تحولات یمن تا مرحلۀ خروج علی عبدالله صالح طولانی تر و طوفاتی تر از سایر کشورهای عربی بود، در دورۀ انتقالی نیز شاهد روندی کش دار و زمان بر خواهیم بود.استقرار ثبات در یمن حلقۀ مفقوده ای است که به سرعت بازسازی نخواهد شد و به نظر می رسد در کنار سایر مشکلاتی که یمن دارد از جمله فقر، وابستگی مالی به عربستان، نزدیکی نخبگان سیاسی اعم از اپوزیسیون و طرفداران صالح به عربستان، کمبود منابع انرژی، کمبود آب و ... عواملی است که در کنار رقابت گرم بازیگران داخلی باعث می شود که چشم انداز روشنی برای مرحلۀ انتقالی و نظام جدید یمن نداشته باشیم. 263 49
سفیر اسبق ایران در بحرین
نظر شما