چگونه می توان شرافت حرفه ای نظامیان خوشنام را تداوم بخشید؟

کیومرث اشتریان استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت:نیروهای نظامی‌ در ایران خوش‌نام‌اند و پناهگاه اصلی ملت برای روزهای حادثه‌اند و حیثیت و اعتبار آنها باید حفظ شود.

فعالیت‌های اقتصادی معمولا در خطر فساد هستند، اگر این فساد در بخش خصوصی رخ دهد، شاید ضرری به امنیت ملی نمی‌زند اما اگر در بخش نظامی و امنیتی چنین پدیده‌ای رخ دهد، مستقیما حیثیت و اعتبار آنها مخدوش می‌شود و این برای امنیت ملی خطرناک است.

رهبری ضمن حمایت بی‌بدیل از نیروهای نظامی در چند نوبت ترمز این جریانات را کشیده است. استدلال بسیار ساده و روشن است. وظیفه و شأن نیروهای نظامی ورود به این حوزه‌ها نیست؛ حتی اگر دیگران این حوزه‌ها را به فساد بکشند، حتی اگر دیگران پس از سال‌ها از تولید خودروی باکیفیت ناتوان باشند، حتی اگر دیگران تورم‌های درازمدت بر ملت تحمیل کنند، حتی اگر دیگران بورس را به عرصه ورشکستگی همگان تبدیل کنند و... .

شرافت آنان به نظامی‌بودن آنان است، دل‌های مردمان به آنان آرامش می‌یابد. ارج‌وقرب شهید قاسم سلیمانی در تاریخ ایران مثال‌زدنی است و ملت عمیقا این را می‌فهمد و می‌داند که خاک‌پاشی بیگانگان بر آفتاب این آسمان بیهوده است.

جالب است که اصلی‌ترین کارکرد او نظامی بوده است. او نه تلاش کرد خود را «دکتر» بنامد و نه «اقتصاددان» یا «سیاست‌مدار»، او «سرباز وطن» بود و همین برای او شرافت و بزرگی آورد. شرافت و اعتبار نظامیان به نجات اقتصادی کشور یا به ساخت و تولید خودرو یا سد و بزرگراه و تونل نیست، آنان نه «زورو» هستند و نه «رابین هود»، نه «جف بزوس» و نه «جک ما».

چه ضرورتی دارد که یک «سردار» یا یک «امیر» حتما دکتر یا کارآفرین یا مدیر اقتصادی یا مدیر برجسته اجرائی باشد؟ اینها همه شائبه تکاپو برای دستیابی به هویت‌های جدید اجتماعی و تشخص‌های فرهنگی است که در پی تبدیل آنان به یک طبقه اقتصادیِ متمایز پیش می‌آید.

همچنان‌که یک استاد دانشگاه نباید در تکاپوی عنوان جدیدی برای خود باشد. فخر و غرور نظامی، آن‌چنان باید برجسته شود که نیازی به هیچ‌یک از این عناوین نداشته باشند.

از همه نیروها اعم از لشکری و کشوری دعوت کنیم که به فعالیت‌های خود از منظر توسعه درازمدت کشور بیندیشند. در این معنا تأمل کنند که آیا فعالیت‌های «دلسوزانه» یا «جاه‌طلبانه» ایشان نهادهای توسعه را تخریب می‌کند یا خیر؟ بخشی‌نگری و «یکسوکِشی» توسط هر صنفی می‌تواند هم برای خودشان و هم کشور سمی مهلک باشد. گمان نکنند که هرکسی به نحوه فعالیت‌های اقتصادی آنان نقد وارد می‌کند، عامل فلان و بهمان است. چنین رویکردی آنها را ناتوان از دیدن حقایق می‌کند.

شما با حضور بی‌حساب‌وکتاب در فعالیت‌های تولیدی، بازرگانی، کشاورزی، علمی، فرهنگی، رسانه‌ای، صنعتی، داروسازی و... به یک طبقه اقتصادی تبدیل می‌شوید و دیگر «حالِ» پرداختن به امور و وظایف اصلی خود را نخواهید داشت. حتما باید رهبری وارد شود تا گروه‌ها از فعالیت‌های اقتصادی و بانکی کنار بکشند؟ اینها اموری کارشناسی است که ورود بی‌ضابطه به آنها حیثیت هر گروهی را بر باد می‌دهد. چه رسد به کسانی که تخصصی در این حوزه‌ها ندارند و دچار خودبزرگ‌بینی مدیریتی هستند.

23302

کد خبر 1604706

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 13 =