همه ماجرا پوتین نیست؛ روسیه برای غرب برنامه‌ها دارد

روسیه، در آینده قابل پیش‌بینی، به پایمال کردن اصول رفتاری پذیرفته‌شده بین‌المللی و ارتکاب تجاوزات بیشتر بدون ممانعت، با استفاده از برخی از افسانه‌ها به عنوان توجیه ادامه خواهد داد.

به گزارش خبرآنلاین، گزارش زیر، خلاصه ای از تحقیق انجام شده توسط مجموعه ای از پژوهشگران و تحلیل گران متخصص روسیه است که از سوی برنامه روسیه و اوراسیای موسسه تحقیقاتی چتم‌هاوس در ۱۱۳ صفحه به انتشار رسیده و خبرآنلاین آن را به فارسی برگردانده است. این گزارش با عنوان «افسانه ها و تصورات غلط در بحث درباره روسیه: چگونه بر سیاست های غرب اثر گذاشته و چه می توان کرد؟» بازتاب دستکم یک نگرش در حال شکل گیری در غرب پیرامون سیاست خارجی روسیه و  انگیزه های آن است که می تواند به هدف آگاه سازی نسبت به آنچه در غرب درباره روسیه مورد بحث و بررسی واقع می شود و اثراتی بر سیاست های آینده در برابر روسیه خواهد داشت، مورد توجه قرار بگیرد. در ادامه چکیده این گزارش را می خوانید.

این گزارش ۱۶ مورد از رایج‌ترین افسانه‌هایی را که تفکر معاصر غرب در مورد روسیه را شکل می‌دهند، تحلیل می‌کند و تأثیر مخرب آن‌ها بر طراحی و اجرای سیاست‌ها را توضیح می‌دهد. سیاست های غرب در قبال روسیه در دستیابی به هدف اصلی خود یعنی برقراری یک رابطه پایدار و قابل مدیریت با مسکو شکست خورده است، زیرا تفکر پشت آن اغلب غیرواقعی یا صرفاً ناقص بوده است. این مطالعه دولت‌ها و نهادهای غربی را تشویق می‌کند تا مفروضات خود را در مورد روسیه مورد ارزیابی مجدد قرار دهند تا پاسخ‌های مؤثرتری به چالش‌های فزاینده‌ای که این کشور ارائه می‌دهد، ایجاد کنند. «موثر» در این متن به‌ویژه به معنای بازدارندگی از تجاوز روسیه در خارج از کشور و در نهایت ایجاد یک رابطه خصمانه کمتر با روسیه بدون به خطر انداختن اصول حاکمیت و امنیت و ارزش‌هایی است که بر اساس آنها استوار است.

برای این منظور، این گزارش ۱۶ مورد از رایج‌ترین «افسانه‌ها» را ارائه می‌کند که بحث سیاست غرب در مورد روسیه را تحریف می‌کنند. این گزارش نشان می‌دهد که چگونه تصورات نادرست خاص در محافل سیاست‌گذاری در «غرب» (که در اینجا عمدتاً به عنوان اروپای غربی و آمریکای شمالی شناخته می‌شوند) رواج ناموجهی پیدا کرده‌اند. تأثیر این تصورات غلط بر سیاست غرب در قبال روسیه را توصیف می‌کند و در هر مورد نشان می‌دهد که سیاست آگاهانه‌تر چگونه خواهد بود.

بیشتر بخوانید:

حملات موشکی وسیع به شهرهای بزرگ اوکراین به دستور پوتین

چرا روسیه چرنوبیل را تصرف کرد؟

پوتین ابزار بخیه اوکراین به روسیه را در دست دارد اما...

منشأ و علل این افسانه ها را می توان به چند دسته کلی تقسیم کرد. برخی از آن‌ها بر اساس پیش‌فرض‌های سیاستمداران و سیاست‌گذارانی که تجربه آنها به فعالیت در سیستم‌های دموکراتیک غربی و تعامل با کشورهای همفکر محدود شده سرچشمه می‌گیرند. برای مثال، این باور که روسیه و غرب وضعیت نهایی مطلوبی برای روابط خود دارند، زمانی به وجود می‌آید که ارزش‌های خود را به مسکو تسری می دهیم و فرض می‌کنیم که یک درک مشترک پیش‌فرض از اصول اساسی داریم. به همین ترتیب، این استدلال نیز وجود دارد که لازم یا مطلوب است که غرب برای جلب همکاری روسیه در موضوعات خاص امتیازاتی بدهد. به طور مشابه، این تصور که مشکل در روابط با روسیه فقدان گفتگو است، پیش‌فرض می‌گیرد که گفت‌وگوی بیشتر باعث کاهش اختلافات می‌شود، در حالی که در واقع رهبری کنونی روسیه به شدت انگیزه دارد تا تقابل را به عنوان ابزاری برای دادن امتیاز از غرب حفظ کند.

سایر افسانه‌های رایج، منعکس کننده دانش ناکافی از روسیه هستند. برای مثال، این تصور گسترده که رژیم روسیه عملاً نمایشی یک نفره است که توسط ولادیمیر پوتین کنترل می‌شود، نتیجه درک ناکافی از نحوه اداره کشور و نقش مهم سایر مقامات و نهادهای تحت کنترل آنها در شکل دادن، مذاکره و ارائه سیاست است. به طور مشابه، این فرض که آنچه بعد از پوتین می آید باید لزوماً بهتر از رهبری فعلی باشد، از تمایل کاملاً انسانی به خوش بینی ناشی می شود که با قرار گرفتن در معرض واقعیت های سیاست و تاریخ روسیه تعدیل نشده است.

همه چیز به پوتین ختم نمی‌شود؛ چالش روسیه برای نظام بین‌الملل ادامه‌دار خواهد بود

دسته بندی متمایز دیگری از این افسانه‌ها به رابطه روسیه با چین مربوط می شود. به عنوان مثال، این ایده که غرب در کل می‌تواند با روسیه در برابر چین یک انگیزه مشترک پیدا کند، یا ابزاری برای مقابله روسیه و چین در برابر یکدیگر بسازد، ترکیبی از افسانه‌های متعدد هم هست؛ به ویژه در مورد ماهیت پیچیده خود روابط چین و روسیه و اهداف بلندمدت روسیه برای روابط خود با دولت ها و نهادهای یورو ـ آتلانتیک.

با این حال، اکثر افسانه های ارائه شده در اینجا به عنوان نتیجه مستقیم لابی و اطلاعات نادرست عمدی روسیه در گفتمان سیاست غرب گنجانده شده است. بسیاری از اسطوره ها نه تنها به این دلیل رایج هستند که خود به خود و از روی حسن نیت به وجود می آیند، بلکه به این دلیل که پرورش آنها به نفع کرملین است. برخی از اینها آرزوهای دیرینه روسیه را منعکس می کنند؛ از جمله تلاش برای یک سیستم امنیتی پان اروپایی بر اساس طرح روسی که به اشکال مختلف از دهه ۱۹۵۰ ادامه داشته است. به همین ترتیب، برخی از افسانه‌ها روایت‌های استراتژیک گسترده‌تری را منعکس می‌کنند که چارچوبی برای مشروعیت بخشیدن به اهداف سیاست خارجی روسیه فراهم می‌کند: برای مثال، این تصور که روسیه به درستی می‌تواند ادعای حوزه‌ای از منافع ممتاز را داشته باشد. یا این پیشنهاد که اوکراینی‌ها و بلاروس‌ها همراه با روس‌ها یک قوم اسلاو هستند به جای داشتن هویت خاص خود و شکل‌های جداگانه دولت. در زمان‌های دیگر، هدف روسیه از تبلیغ یک افسانه را می‌توان به یک نتیجه سیاست خارجی مجزا مانند ترویج اتحادیه اقتصادی اوراسیا به عنوان پروژه یکپارچه‌سازی اقتصادی معادل اتحادیه اروپا مرتبط کرد.

بسیاری از این افسانه‌ها، خواه عمداً توسط روسیه ترویج و تبلیغ شوند یا نه، مخاطبان مشتاقی در غرب پیدا می‌کنند، زیرا به دل مخاطبانی که با درک روسیه از تاریخ و تعریف رهبران کنونی آن از منافع ملی همسو نیستند، می‌نشینند. پایبندی به اسطوره ها گاهی اوقات می تواند بهانه های مناسبی برای انفعال ـ یا راهبردهای مقابله ای در مواجهه با ترس و ناراحتی ناشی از ایده روسیه به عنوان یک دشمن استراتژیک و در مواجهه با اقدامات روسیه که در غیر این صورت غیرقابل قبول هستند، فراهم کند. به این ترتیب، افسانه‌ها تأثیر مخربی بر سیاست غرب می‌گذارند و آن را تحریف می‌کنند تا نتایج مطلوبی برای روسیه و نه برای غرب فراهم کنند.

یکی از اهداف این گزارش، فراخوانی این افسانه ها و تشویق به ارزیابی مجدد توسط سیاستگذاران غربی است که ماهیت رابطه با روسیه را برای مدت طولانی بد تعبیر کرده اند. این گزارش با به چالش کشیدن مفروضات نادرست در مورد روسیه و استدلال های نادرست سیاستی که بر اساس آنها استوار است، سیاستمداران و مقامات غربی را ترغیب می کند که مواضع خود در مورد روسیه و تأثیرات مفروضات خود را بر سیاست مجدداً بررسی کنند. در آوریل ۲۰۲۱، جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، تمایل خود را برای "روابط قابل پیش بینی و پایدار" با روسیه اعلام کرد. این یک فراخوان ساده لوحانه برای تنظیم مجدد روابط نبود. دعوت صریح به تنش‌زدایی، همراه با بسته تحریم‌های جدید که به‌دقت مدرج شده بود، نشان‌دهنده قصد آشکاری برای تأثیرگذاری بر محاسبات ریسک و فایده روسیه و ارائه مسیری به روسیه برای روابط بهتر و کم‌تر با آمریکا و غرب به‌طور گسترده‌تر بود.

رد فوری و قاطع روسیه از این پیشنهاد به این معنی است که به نظر می رسد روابط به مسیر بی ثبات معمول خود بازگشته است. از یک جهت، رابطه با روسیه قابل پیش‌بینی است: تحلیل‌های ارائه‌شده در این گزارش قویاً نشان می‌دهد که روسیه، در آینده قابل پیش‌بینی، به پایمال کردن اصول رفتاری پذیرفته‌شده بین‌المللی و ارتکاب تجاوزات بیشتر بدون ممانعت، با استفاده از برخی از افسانه‌ها به عنوان توجیه ادامه خواهد داد. البته رهبری روسیه نیز به تلاش‌های خود برای بازتعریف توازن قدرت جهانی و مذاکره با واشنگتن در زمینه‌ای مطلوب‌تر برای روسیه ادامه خواهد داد. برای سیاستگذاران ایالات متحده و متحدان آنها، و همچنین مردم مربوطه آنها، تمایز افسانه از واقعیت در برخورد با روسیه مسلماً هرگز مهمتر از این نبوده است.

افسانه ها

افسانه شماره یک: روسیه و غرب به اندازه یکدیگر بد هستند

این دیدگاه فراگیر، تفاوت های قابل توجه در سیاست و رفتار را نادیده می گیرد. "غرب" جامعه ای از منافع و ارزش های مشترک است. گسترش ناتو و اتحادیه اروپا مبتنی بر تقاضا بوده است. روسیه در عوض به دنبال تحمیل «همسایگی خوب قاطعانه» بر سایر کشورها است؛ خواه موافق باشند یا نباشند، و «حوزه منافع ممتاز» را به عنوان یک حق در نظر می‌گیرد. مناقشات بر سر مداخلات نظامی غرب با دوگانگی، فقدان دیپلماسی و لغو کلی معاهدات پیش از مداخله روسیه در گرجستان و اوکراین قابل مقایسه نیست. غرب در ارائه سیاست های خود به وضوح بیشتری نیاز دارد، اما هیچ معادلی برای تصدیق آن وجود ندارد.

افسانه شماره دو: روسیه و غرب یک چیز می خواهند

سیاست‌های غربی که هدفشان تعامل با روسیه است، اگر بر این تصور استوار باشد که در سطحی منافع روسیه و غرب باید همسو شوند یا حداقل همپوشانی داشته باشند، شکست می‌خورند. تلاش برای عادی سازی روابط بدون پرداختن به علل اساسی اختلاف، اوضاع را بدتر می کند. هم از نظر استراتژیک و هم به تفصیل در مورد موضوعات خاص، اهداف روسیه و مفروضات اساسی در مورد روابط بین دولت ها با آنچه دولت ها و جوامع غربی قابل قبول می دانند ناسازگار است. درک این موضوع که ارزش‌ها و منافع غربی و روسیه قابل آشتی نیستند و تطبیق با این واقعیت در اجرای بلندمدت روابط، کلید مدیریت این تضادها و منازعات است.

افسانه شماره سه: به روسیه قول داده شد که ناتو گسترش نیابد

برخلاف روایت خیانتی که روسیه امروز ترویج می دهد، هرگز به اتحاد جماهیر شوروی تضمین رسمی در مورد محدودیت های گسترش ناتو پس از سال ۱۹۹۰ ارائه نشد. مسکو صرفاً تاریخ را تحریف می کند تا به حفظ اجماع ضدغربی در داخل کمک کند. در سال ۱۹۹۰، زمانی که میخائیل گورباچف با الحاق آلمان متحد به ناتو موافقت کرد، نه درخواست کرد و نه تضمین رسمی دریافت کرد مبنی بر اینکه دیگر گسترش ناتو در خارج از قلمرو آلمان متحد وجود نخواهد داشت. انحلال پیمان ورشو و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، وضعیت امنیتی اروپا را متحول کرد. رهبران جدید روسیه این اصل را که کشورهای اروپایی در ایجاد ترتیبات امنیتی خود کاملاً آزاد هستند زیر سؤال نمی‌برند. به طور مشابه، قانون تأسیس ناتو ـ روسیه که در سال ۱۹۹۷ امضا شد، «حق ذاتی» همه دولت‌ها برای «انتخاب ابزاری برای تضمین امنیت خود» را به رسمیت شناخت.

افسانه شماره چهار: روسیه در تضاد با غرب نیست

سیاستگذاران یورو ـ آتلانتیک ممکن است تمایلی به اعتراف به آن نداشته باشند، اما وضعیت طبیعی مسکو حالت تقابل با غرب است. یکی از ویژگی های کلیدی درگیری، استفاده از اقدامات خصمانه غیر متعارف است که بالاتر از آستانه فعالیت های پذیرفته شده در زمان صلح اما زیر آستانه جنگ باقی می ماند. کرملین به دنبال تضعیف منافع غرب از طریق یک ابزار کاملاً تثبیت شده، مانند مداخله در انتخابات، ترورهای هدفمند مورد تایید دولت و جنگ اطلاعاتی است. مهم این است که اقدامات خصمانه غیرمتعارف و اقدامات غیرمستقیم فقط ویژگی های این درگیری نیستند، بلکه به درک (اشتباه) عدم وجود درگیری کمک می کنند.

افسانه شماره پنج: ما به یک معماری امنیتی پان ـ اروپایی جدید نیاز داریم که شامل روسیه نیز بشود

رهبران روسیه از یک سیستم امنیتی اروپایی مبتنی بر معاهده و در سراسر قاره دفاع می کنند که جایگزین ساختارهای موجود «یورو آتلانتیک»، به ویژه ناتو شود. این پیشنهاد مشکل ساز است: اختلافات اساسی بین روسیه و کشورهای غربی بر سر موضوع حاکمیت را نادیده می گیرد. روسیه خواهان امتیازات «قدرت بزرگ» برای خود، محدودیت در حاکمیت کشورهای همسایه و توافقی است مبنی بر اینکه اگر دولت‌ها امور داخلی خود را به شیوه‌ای مغایر با ارزش‌های دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون اداره می‌کنند، نباید مورد انتقاد قرار گیرند. این دیدگاه با منافع و ارزش های اصلی غربی در تضاد است. به این ترتیب، حتی اگر یک معماری امنیتی پان اروپایی جدید ایجاد شود، تفاوت های اساسی در چشم انداز بین دو طرف مانع از عملکرد چنین سیستمی می شود. سیاستگذاران غربی باید آگاه باشند که اختلافات با روسیه بر سر ساختار امنیتی اروپا عمیق است و بعید است که به زودی حل و فصل شود.

افسانه شماره شش: ما باید روابط با روسیه را بهبود بخشیم، حتی بدون امتیازات روسیه، زیرا بسیار مهم است

این افسانه بر این فرض استوار است که ترکیبی از وزن ظاهراً بدیهی ژئوپلیتیک، منافع اقتصادی متقابل و غرامت برای از دست دادن جنگ سرد، الزامات اساسی برای یک تنظیم مجدد موفقیت آمیز با روسیه است ـ که منجر به یک رابطه کاملاً کاملاً کاربردی می شود. به گفته کسانی که این افسانه را تایید می‌کنند، این امر ممکن است «قدرت‌های کوچکتر» را در برابر ارعاب یا نفوذ آسیب‌پذیرتر کند، یک عارضه جانبی ناگوار و/ یا هزینه‌ای است که ارزش پرداخت دارد. با این حال، جدا از ابهامات اخلاقی عمیقی که چنین تطبیقی نشان می دهد، این ترتیب به سادگی کارساز نخواهد بود. تا حدی به این دلیل که معرفی غرب و به ویژه ایالات متحده، به عنوان تهدیدی برای «قلعه روسیه» یک پشتوانه اساسی برای حاکمیت داخلی اقتدارگرای فزاینده کرملین است. تعداد کمی از حوزه های امیدوار کننده برای همکاری با روسیه وجود دارند. تلاش‌ها در مواردی که اغلب مطرح می‌شوند ـ امنیت سایبری، خاورمیانه و شمال آفریقا، تجارت ـ به دلیل رویکرد غیر لیبرال روسیه به هر موضوع تاکنون شکست خورده است. همچنین لازم به یادآوری است که مسکو خود لیست آرزوهای همکاری را ارائه نمی کند. بلکه تنها سیاستمداران و دیپلمات های غربی هستند که چنین کاری می کنند. سیاستگذاران غربی باید انتظار داشته باشند که دیدگاه کرملین در مورد روسیه به عنوان قلعه ای که مستحق نقش فرماندهی در جهان است و در عین حال توسط قدرت های خارجی و به ویژه ایالات متحده تهدید می شود، در قلب اعتقادات آن باقی بماند.

افسانه شماره هفت: روسیه مستحق یک محیط دفاعی  ـ حوزه ای از منافع ممتاز از جمله قلمرو سایر کشورها است

این ایده که روسیه باید از حوزه نفوذ انحصاری در سایر کشورها، به ویژه در اروپای شرقی و آسیای مرکزی برخوردار باشد، عمیقاً مشکل ساز است. این با ارزش‌های اروپایی آتلانتیک در مورد حاکمیت و حق تعیین سرنوشت کشورها ناسازگار است. این برای نظم ژئوپلیتیکی و امنیت بین‌المللی مضر است، زیرا به طور ضمنی به اقدامات روسیه ـ تجاوز سرزمینی، الحاق، حتی جنگ آشکار ـ مجوز می‌دهد که خطر ایجاد بی‌ثباتی در همسایگان روسیه و اروپا را به‌طور گسترده‌تر می‌دهد. عملاً به روسیه این حق را می دهد که بر کشورهای همسایه تسلط داشته باشد و تمامیت ارضی آنها را نقض کند و واقعیت‌های ژئوپلیتیکی معاصر، مانند پذیرش نارضایتی روسیه از بازیگر دوم در مجاورت خود ـ چین (به ویژه در رابطه با گسترش نفوذ چین در آسیای مرکزی) را اشتباه تفسیر می‌کند. بعلاوه، در این باره هم تردید وجود دارد که حتی در اختیار غرب است که حوزه نفوذ را به روسیه واگذار کند ـ یا اگر چنین تفاهمی به نحوی برقرار شود، کارساز باشد. ناکامی در بررسی مجدد انتقادی دکترین های ژئوپلیتیکی در این موضوع، خطر بازتولید وضعیت های تقلیل دهنده دوران جنگ سرد را به همراه دارد. در حالی که برخی از کشورهای پس از شوروی و اروپای شرقی و حتی مردم آنها ممکن است تمایل به روابط نزدیکتر با روسیه داشته باشند، هیچ یک از آنها نمی خواهند حقوق حاکمیت خود را قربانی کنند.

افسانه شماره هشت: ما باید بین روسیه و چین شکاف ایجاد کنیم تا مانع از توانایی آنها در اقدام همزمان علیه منافع غرب شویم

این تصور که غرب می تواند از تنش بین روسیه و چین سوء استفاده کند، هم ماهیت روابط بین دو کشور را به درستی درک نمی کند و هم حساسیت آن به اهرم های خارجی را بیش از حد ارزیابی می کند. نتیجه این افسانه این است که روسیه و چین یک موجودیت راهبردی واحد را تشکیل می دهند که به نوعی توسط سیاست گذاران غافل غربی اجازه توسعه یافته است. با این حال، همانطور که غرب روسیه و چین را با هم پیوند نداده، نمی تواند آنها را از هم جدا کند. این دو قدرت دارای سازگاری ایدئولوژیک طبیعی و همچنین اقتصاد و منافع مکمل در طیف وسیعی از حوزه ها از جمله فناوری، همکاری سایبری و دفاع هستند. در عین حال، این اسطوره، ماهیت روابط چین و روسیه را با نسبت دادن به آن یک همگرایی رفتاری و یک شخصیت توطئه گرانه بزرگ تحریف می کند، در حالی که از الزام دستوری هر دولت برای حفظ استقلال کامل در تصمیم گیری چشم پوشی می کند. با توجه به اینکه دو قدرت در حال حاضر بیشتر از همکاری سود می برند تا رقابت، روسیه و چین هر دو تصمیم گرفته اند تا اختلافات خود را در آینده قابل پیش بینی به پس زمینه ببرند. اما تنش‌های پنهان دوجانبه ممکن است در آینده با تداوم برتری چین به منصه ظهور برسد. بنابراین ظهور «محور اقتدارگرایی» در چشم انداز نیست.

افسانه شماره نه: روابط غرب با روسیه باید عادی شود تا با ظهور چین مقابله شود

نزدیک شدن به روسیه به عنوان یک ابزار استراتژیک برای مقابله با چین احتمالاً بر اساس شرایط کرملین انجام می شود و به معنای قربانی کردن حاکمیت به سختی به دست آمده از سوی سایر کشورهای پس از فروپاشی شوروی است. علاوه بر این، پذیرفتن این افسانه به معنای این است که تصور کنیم کرملین حتی خواهان عادی سازی روابط با غرب است، و فراموش کردن این موضوع که رابطه بهتر با روسیه، به هر قیمتی که باشد، کمک چندانی به جلوگیری از تداوم دسترسی و توانمندی های چین نخواهد کرد. مهمتر از همه، در حالی که نقض قوانین بین‌المللی و نقض حقوق بشر توسط چین بیش از روسیه قابل توجیه نیست، اتحاد با کرملین به طور ضمنی امکان روابط پایدار چین و غرب را در بلندمدت از بین می‌برد. کشورهای غربی این تجمل را ندارند که صرفاً بر روی چالش های ایجاد شده توسط چین تمرکز کنند و در عین حال به نوعی رفتار تهاجمی روسیه را نادیده بگیرند.

افسانه شماره ده: اتحادیه اقتصادی اوراسیا همتای واقعی و معنادار اتحادیه اروپا است

روسیه، اتحادیه اقتصادی اوراسیا را به عنوان شریک اتحادیه اروپا در یک منطقه تجارت آزاد پیشنهادی از لیسبون تا ولادی وستوک معرفی می کند. در واقع، این اتحادیه یک پروژه سیاسی است که ویژگی های یک بازار مشترک واقعی را ندارد. روسیه قوانین همان سازمانی را که از طریق آن می خواهد قدرت خود را مجدداً تقویت کند و از اتحادیه اروپا می خواهد با آن همکاری کند، نادیده می گیرد. سیاست تجاری یک مسیر مجزا و غیرسیاسی در سیاست خارجی روسیه نیست بلکه تابع آن است. به دلیل استفاده ابزاری و سیاسی شدن عمیق دیپلماسی اقتصادی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا از نظر عملکردی نمی تواند به عنوان یک نهاد ادغام در اوراسیا عمل کند، به ویژه به این دلیل که روسیه هیچ علاقه اقتصادی به آزادسازی تجارت فراگیر چه در داخل اوراسیا و چه از طریق منطقه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا ندارد.

افسانه شماره یازده: مردم اوکراین، بلاروس و روسیه یک ملت هستند

کرملین برای مشروعیت بخشیدن به این ایده که اوکراین و بلاروس بخشی از حوزه نفوذ "طبیعی" روسیه هستند، تاریخ منطقه را نادرست معرفی می کند. در واقع، هر دو کشور ریشه های اروپایی قوی تری نسبت به آنچه کرملین می خواهد اعتراف کند، دارند. این ادعا که روسیه، اوکراین و بلاروس تاکنون یک واحد ملی واحد را تشکیل داده اند، از نظر تاریخی نادرست است (در واقع، دو کشور اخیر نیز ریشه های سیاسی و فرهنگی در ساختارهای ذاتا اروپایی مانند دوک نشین بزرگ لیتوانی دارند). روایت کرملین، که برای توجیه ادعای روسیه مبنی بر جایگاه اولیای بین جمهوری‌های پس از فروپاشی شوروی عمل کرد، حق روسیه را برای مداخله در امور داخلی همسایگانش تا به امروز به رسمیت می‌شناسد. ایده یک ملت «سه‌گانه» روسیه، منحصربه‌فرد بودن فرهنگ‌های بومی تاریخی را کاهش می‌دهد. علاوه بر این، با زیر سؤال بردن اصالت هویت اوکراینی و قابلیت «بلاروسی بودن» به عنوان بلوک‌های سازنده ملی، به دنبال تثبیت کلیشه‌هایی در افکار عمومی بین‌المللی است که پیگیری یکپارچگی بیشتر با اروپا را برای دو کشور دشوارتر می‌کند.

افسانه شماره دوازده: کریمه همیشه روسی بود

کرملین این افسانه را تبلیغ می کند که کریمه به طور مشروع و به میل خود از اوکراین جدا شد و در سال ۲۰۱۴ به روسیه «دوباره پیوست». نظامی‌سازی شدید کریمه توسط روسیه و محدودیت‌های غیرقانونی روسیه در کشتیرانی در دریای آزوف، آسیب‌پذیری دریای سیاه و مدیترانه را در برابر تهدیدات امنیتی روسیه افزایش می‌دهد. با این حال واقعیت این است که کریمه تنها بخشی از تاریخ خود را در اختیار روسیه بوده است. از نظر تاریخی (قبل از سال ۲۰۱۴)، کریمه در مجموع تنها ۱۶۸ سال یا کمتر از ۶ درصد از تاریخ مکتوب آن به روسیه تعلق داشت. از زمان استقلال اوکراین در سال ۱۹۹۱، هیچ جنبش جدایی طلب بزرگی در کریمه وجود نداشته است. اوکراینی‌ها، روس‌ها و تاتارهای کریمه با خودمختاری گسترده‌ای که توسط قانون اساسی جمهوری خودمختار کریمه ارائه شده بود، به صورت مسالمت آمیز همزیستی داشتند. رفراندومی که توسط روسیه سازماندهی شد و تحت فشار در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ برگزار شد، در واقع فقط یک پرده دود برای رسمی کردن تسلط نظامی روسیه بر شبه جزیره بود.

افسانه شماره سیزده: اصلاحات بازار لیبرال در دهه ۱۹۹۰ برای روسیه بد بود

افسانه این است که در روسیه در دهه ۱۹۹۰ اصلاحات بازار لیبرال یک رکود طولانی مدت ایجاد کرد. درست است که اصلاحات لیبرالی انجام شد و بازدهی آن طی شش سال به شدت کاهش یافت، اما اولی باعث دومی نشد. اصلاحات لیبرال همانطور که در ابتدا تصور می شد هرگز به طور کامل یا به اندازه کافی در روسیه اجرا نشد. در مقابل، در لهستان، جایی که اصلاحات انجام شد، کاهش تولید مختصر و کم بود. در روسیه، مقامات ضعیف سیاسی نتوانستند ثبات اقتصاد را دنبال کنند (از جمله کنترل تورم و مدیریت مالیه عمومی)، در حالی که یکی دیگر از رشته‌های کلیدی اصلاحات، خصوصی‌سازی، توسط فساد مخدوش شد. این باور نادرست مبنی بر اینکه یک اقتصاد بازار که به خوبی کار می کند به نوعی با روسیه ناسازگار است، سیاست غرب را تضعیف می کند.

افسانه شماره چهارده: تحریم رویکرد اشتباهی است

تحریم‌های اقتصادی قبلاً ارزش عملی و هنجاری را به‌عنوان پاسخی به رفتار غیرقابل قبول روسیه نشان داده‌اند اما باید به آنها فرصت داده شود تا کار کنند و اثربخشی آنها نباید در برابر آزمایش‌های غیرممکن مورد قضاوت قرار گیرد. علیرغم ادعاهای مخالف، تحریم ها بر اقدامات روسیه تأثیر گذاشته و علیرغم چالش های استفاده از آنها بر روی یک هدف بزرگ و انعطاف پذیر تأثیر گذاشته است. تحریم ها همچنین رفتارهای غیرقابل قبول را محکوم می کند و تعهد جمعی به هنجارها و اصول نظم بین المللی را مجدداً تأیید می کند.

افسانه شماره پانزده: همه چیز در مورد پوتین است ـ روسیه یک دیکتاتوری متمرکز است

حکومت در روسیه نمایشی یک نفره نیست. برخلاف تصور رایج، بسیاری از بازیگران و نهادهای مختلف می توانند نقش معناداری در تصمیم گیری و اجرای سیاست ها در کشور ایفا کنند. نقش شخصی رئیس جمهور اغلب اغراق آمیز است، به طوری که ناظران خارجی نقش نهادهای جمعی (مثلاً اداره ریاست جمهوری و شورای امنیت) را نادیده می گیرند یا درک نادرست دارند، درجه صلاحیت و انضباط مدیریتی را بیش از حد ارزیابی می کنند (مثلاً دستورات رئیس جمهور غالباً انجام نمی شود)، یا عدم توجه به رفتار منفعت طلبانه بازیگران فراتر از پوتین. اگرچه پوتین ممکن است توانایی مداخله در همه انواع تصمیم گیری ها را داشته باشد، اما این بدان معنا نیست که او همیشه این کار را می کند یا می خواهد. برای درک چگونگی عملکرد واقعی حکومت در کشور، ما باید قدرت و پیچیدگی بوروکراسی روسیه را در نظر بگیریم که اهمیت آن همچنان افزایش خواهد یافت.
 

افسانه شماره شانزده: آنچه پس از پوتین می آید باید بهتر از پوتین باشد

این افسانه دوباره نشان دهنده پیروزی امید بر تجربه و تحلیل است. روسیه مسائل ساختاری دارد که فراتر از مشکلات مربوط به حکومت پوتین است. در نتیجه، احتمال ایجاد یک سیستم سیاسی دموکراتیک قابل دوام توسط روسیه پس از پوتین در حال حاضر کمتر از دهه ۱۹۹۰ است. به ویژه، اگر بخواهد حکمرانی پاسخگو و مؤثر ارائه کند، به یک کادر حرفه ای جدید از بوروکرات ها و سیاست گذاران نخبه نیاز دارد. اما شرایط برای پرورش چنین کادری در روسیه امروزی وجود ندارد. صرف نظر از اینکه در نهایت چه کسی جانشین پوتین شود، فرهنگ سیاسی روسیه به طور قطع مانع توسعه روابط سازنده تر با غرب خواهد شد.

توصیه ها

هر یک از نویسندگان در این جلد، تحلیل خود یک اسطوره خاص را با توصیه هایی برای سیاست بهتری که بیشتر در واقعیت استوار است، پیش برده اند. این توصیه‌ها از مجموع چندین دهه تجربه تحلیل‌گرانی که در اینجا همکاری کرده اند، استفاده می‌کنند ـ تجربه‌ای که برخلاف تجربه سیاستمداران، با شرایط انتخاباتی یا چرخه‌های مد سیاسی محدود یا محدود نشده است. برای سهولت ارائه، توصیه های جمع آوری شده در اینجا تقطیر شده و بر اساس موضوع گروه بندی می شوند. (مجموعه ای فشرده از ۱۰ اصل برای برخورد مؤثرتر و منطقی تر با روسیه، با تکیه بر مجموعه ای از توصیه های خاص نویسندگان و نکات زیر، نیز در فصل «نتیجه» این گزارش ارائه شده است.)

نویسندگان توصیه های زیر را به سیاست گذاران غربی ارائه می دهند:

اصول اول: درک رابطه

درک کنید که روسیه در حال حاضر شریک غرب نیست و واقعیت اختلاف را درک کنید. دلایل خوبی وجود دارد که چرا تلاش ها برای یافتن زمینه مشترک با روسیه به طور مداوم در ۲۵ سال گذشته شکست خورده است: منافع استراتژیک مسکو و غرب در حال حاضر ناسازگار است.

به طور پیش فرض، فرض نکنید که روسیه علاقه مند به همکاری برای کاهش تنش است، یا اینکه کشورهای غربی می توانند رهبری روسیه را متقاعد کنند که موضع خود را تغییر دهد. رویارویی با غرب در حال حاضر به کرملین کمک می کند تا حاکمیت خود را در داخل تثبیت کند.

بپذیرید که اگر در حال حاضر هیچ ابزاری برای بهبود آن وجود نداشته باشد، رابطه ضعیف با روسیه یک تراژدی نیست. تنش های دیپلماتیک نتیجه اجتناب ناپذیر شناخت درست ماهیت سیستم روسیه در شکل فعلی آن است.

مواجهه با رهبران روسیه

وضعیت مطلوب واقعی روابط با روسیه را مشخص کنید ـ غرب چه انتظاراتی از روسیه باید داشته باشد و با چه چیزی می تواند و نمی تواند زندگی کند؟ اقداماتی را که «غیرقابل قبول» هستند تعریف کنید و اطمینان حاصل کنید که عواقب معناداری برای نقض قوانین و هنجارهای بین‌المللی توسط روسیه وجود دارد.

به نقش افراد و نهادهای فراتر از پوتین در تصمیم گیری ها اذعان کنید. محدودیت‌های قدرت پوتین، و همچنین اهمیت بسیاری از بازیگرانی که او را قادر می‌سازند و گاهی او را محدود می‌کنند، باید شناخته شود.

در عین حال، پس از خروج رهبری فعلی، سیاستی را در مورد بهبود پیش بینی شده در روسیه مطرح نکنید. پوتین و اطرافیانش از اصول قدیمی سیاست روسیه پیروی می کنند و سیاست خارجی مخرب آنها نباید به طور خودکار به عنوان یک ناهنجاری در نظر گرفته شود.

حمایت از اروپای شرقی و فضای پسا شوروی

اصرار داشته باشید که روسیه حق برخورداری از یک حوزه نفوذ انحصاری را به قیمت از دست دادن حاکمیت همسایگان خود ندارد. وتوی روسیه در مورد سیاست‌های خارجی و امنیتی کشورهای مستقل پیرامون خود، نه تنها به این دلیل که مغایر با ارزش‌ها و اولویت‌های غربی است، بلکه به این دلیل که امنیت اروپا را بی‌ثبات می‌کند، علناً غیرقابل قبول تلقی شود.

مفهوم ملت واحد روسیه شامل اوکراین و بلاروس را رد کنید. ادعای روسیه مبنی بر اینکه کشورهای اصلی اسلاو "یک قوم" هستند، تلاشی برای مشروعیت بخشیدن به مداخله در امور آن کشورهاست. این ایده باید مورد اعتراض قرار گیرد زیرا مانعی جدی برای توسعه پایدار هر دو کشور است.

تعهد به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی همسایگان روسیه از جمله اوکراین را حفظ کنید و این را به وضوح به روسیه اعلام کنید. غیرقانونی بودن اشغال و الحاق کریمه نباید صرفاً به این دلیل که انجام چنین کاری ناخوشایند است، نادیده گرفته شود یا دیگر مورد بحث قرار نگیرد.

موفقیت برنامه های امنیتی ناتو در منطقه دریای بالتیک را با گسترش این برنامه ها به دریای سیاه توسعه دهید. چنین اقداماتی باید شامل حضور تقویت‌شده در بلغارستان، مجارستان و رومانی باشد و همچنین باید از برنامه جدید فرصت‌های پیشرفته برای اوکراین به عنوان وسیله‌ای برای افزایش امنیت دریای سیاه استفاده کند.

امنیت بین المللی

به طور سیستماتیک اقدامات خصمانه روسیه را افشا، نسبت داده و بی اعتبار کنید. این باید همچنان یک تلاش چند ملیتی باشد و همبستگی بین المللی را نشان دهد و تأیید کند.

آرام باشید. سیاستگذاران روسی همچنان به تلاش برای برهم زدن مخاطبان غربی و تضعیف حمایت آنها از نهادهای امنیتی اروپا ادامه خواهند داد، به عنوان مثال، با بیان بیش از حد خطرات بی ثباتی و جنگ. روسیه می خواهد که دشمنانش از تشدید تنش بترسند.

بپذیرید که تاریخ مهم است و روسیه واقعیت ها را برای هدفی دستکاری می کند. این امر مستلزم آن است که مقامات ارشد غربی نه تنها از حقایق به خوبی مطلع و مطمئن باشند، بلکه آماده به چالش کشیدن طرفین روسی در هنگام ارائه روایت های نادرست نیز باشند.

روسیه و چین

اذعان داشته باشید که در شرایط کنونی، تلاش برای تقسیم روسیه و چین بیهوده و معکوس خواهد بود. تقویت اتحادهای مؤثرتر با سازمان‌های چندجانبه یا منطقه‌ای، راه بهتری برای دولت‌ها و مؤسسات غربی برای مقابله با هرگونه نفوذ منطقه‌ای است که دو کشور به‌صورت جداگانه یا مشترک به دست می‌آورند.

 به جای نسبت دادن شخصیت توطئه‌گرانه بزرگ به روابط چین و روسیه، تهدیدها و چالش های خاصی را در اولویت قرار دهید که غرب می تواند با موفقیت با آنها مقابله کند. تمرکز بر شراکت فرضی دو کشور، سؤالات مرتبط تری را مبهم می کند، مانند اینکه روسیه چگونه می تواند به عنوان یک بازیگر تنها چالش ایجاد کند.

اطمینان حاصل کنید که کشورهای غربی قادر به رسیدگی به چالش ها در بیش از یک جبهه هستند. تمرکز سیاست خارجی بر چین نباید مساوی با نادیده گرفته شدن روسیه باشد.

تحریم ها

استفاده از تحریم ها را به عنوان قوی ترین ابزار غرب حفظ کنید. تحریم‌ها می‌تواند ابزار دقیقی باشد که افراد و بخش‌هایی را هدف قرار می‌دهد که تأثیر کمی بر جمعیت وسیع‌تر، به ویژه در مقایسه با عوامل ساختاری داخلی دارد. غرب در اینجا از تسلط تشدید کننده برخوردار است و می تواند در صورت رفتار غیرقابل قبول بیشتر روسیه، اقدامات شدیدتری را اعمال کند.

تحریم ها را به آزمایش های غیرممکن نگه ندارید، آنها به طور اجتناب ناپذیری شکست خواهند خورد. تحریم ها به خودی خود ممکن است باعث نشود روسیه از مهم ترین اقدامات خود عقب نشینی کند. اما هیچ ابزار سیاست خارجی به همه اهداف خود نمی رسد. تحریم ها بر ظرفیت ها و انتخاب های روسیه تأثیر می گذارد و رژیم را از تشدید اقدامات خود در مناسبت های خاص منصرف کرده است.

جامعه تجاری و اقتصاد روسیه

اجازه ندهید روسیه از منافع تجاری غرب برای تضعیف اصول سیاست استفاده کند. خرابی بر سر خط لوله گاز نورد استریم ۲ نمونه ای کلاسیک از این است که چگونه رویکرد «اول کسب و کار» در روابط بین دولتی با اهداف سیاسی در تضاد است و همبستگی را تضعیف می کند.

قاطعانه با این تصور که ایده های غربی مسئول مشکلات اقتصادی روسیه هستند مقابله کنید. روایت روسی از «تحقیر» و «استثمار» توسط غرب در دوره پس از شوروی متقاعدکننده اما مضر است و باید به خاطر سیاست صحیح در آینده در برابر آن مقاومت کرد.

با توجه به استفاده ابزاری روسیه از دیپلماسی تجاری، تعامل اتحادیه اروپا با اتحادیه اقتصادی اوراسیا را به گفتگوهای فنی در حال انجام محدود کنید. هر گونه تعاملی باید مبتنی بر رعایت پیش شرط های واضح روسیه باشد، به عنوان مثال در رابطه با اقدامات این کشور در اوکراین و تعهداتش به عنوان عضو سازمان تجارت جهانی.

پرداختن به خطاپذیری غرب

اصرار بر شفافیت کشورهای غربی نه تنها باید به تبلیغ اقدامات خصمانه روسیه ادامه دهند تا سیاستمداران و افکار عمومی آنها به اندازه کافی آگاه باشند تا در مورد پاسخ های سیاسی مناسب بحث کنند، بلکه این پاسخ ها باید به طور علنی توضیح داده شود و قابل توجیه باشد. تبیین خط مشی بخشی از سیاست گذاری است.

برای جلوگیری از اتهامات ریاکاری روسیه، اقدامات بیشتری انجام دهید. با عمل بیشتر بر اساس ارزش‌های اعلام شده خود، دولت‌های غربی اقتدار خود را افزایش می‌دهند، با احترام بیشتری شنیده می‌شوند و در نتیجه می‌توانند به طور مؤثرتری از منافع خود دفاع کرده و ترویج کنند.

سرمایه گذاری در متخصصین روسیه شناس. فراتر از همه اینها، این گزارش اهمیت حیاتی مستمر تجزیه و تحلیل آگاهانه روسیه را نشان می دهد. سرمایه‌گذاری روی کادری از متخصصان روسیه در طیف وسیعی از زمینه‌ها، سرمایه‌گذاری در سیاست مؤثر روسیه و در نتیجه در امنیت آینده اروپا و آمریکای شمالی است.

*منبع: چتم هاوس

۳۱۱۳۱۱

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1606890

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 45
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۰۷:۵۶ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    35 3
    يكي به نعل بود يكي به ميخ .
  • ۰۸:۰۲ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    12 5
    چتم هاوس!!
  • IR ۰۹:۳۳ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    60 17
    با توجه به متن بالا ، من فکر میکنم یه تحلیل گر روسی بیارید خیلی کمتر جانبداری کنه
  • بهروز GB ۱۰:۵۰ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    65 31
    تجاوزگر، روسیه؟ یا تجاوز و نفوذ تدریجی و نرم غرب بسوی مرزهای روسیه؟ استقرار روزافزون پیشرفته ترین موشک ها و سلاح ها در اطراف روسیه و تحرکات در اطراف چین و دیگر نقاط دنیا حتی نزدیک مرزهای خودمان هرگز طرف غربی را تجاوزگر اطلاق نکرده.
  • بنده خدا IR ۱۱:۴۸ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    46 15
    به نظرم تحلیل بسیار سوگیرانه ای بود.روسیه و غرب هر دو متجاوزند.
  • IR ۱۲:۰۳ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    47 17
    ظاهرا پوتین گول خورده ودردام غرب گرفتار شده است.
    • به آفرید IR ۱۸:۰۹ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
      4 0
      چتم هوس یک حقیقت و فهمید و آن هم این است هرآنچه در مورد روسیه تصور غرب بوده از پایه اشتباه بود،مبارزین مجازی اوکراینی بدبخت کردن زلینسکیو و به اشتباه انداختن
  • ناشناس IR ۱۲:۰۹ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    82 64
    پوتین یک دیوانه به تمام معناست
    • محمد IR ۱۶:۴۷ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
      8 0
      اگه رئیس جمهور ما هم مثل پوتین بود لااقل ۸ سال علاف مذاکره نبودیم
    • OM ۱۷:۴۹ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
      5 5
      دقیقاً مثل صدام حسین که فکر کرد خیلی قدرتمند و سیاست مدار ولی هم خودش رو نابود هم عراق رو به فلاکت انداخت
    • IR ۱۸:۱۵ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
      7 13
      دیوانه خودتی.پوتین یک سیاستمدار قدرتمند است که کشور فرو پاشیده ی روسیه را دوباره سر و سامون داده‌.درود بر پوتین قهرمان
  • IR ۱۲:۴۴ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    18 22
    تفکرات ذهن‌های مریض و قضاوت پیش از وقوع جرم است
  • حمید IR ۱۳:۱۷ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    68 30
    تحلیلتون به درد خودتون میخوره . روسیه چه برنامه هایی داره ؟ پوتین دیوانه شده و حماقت محض کرده . روسیه پیچاره خواهد شد . همین و تمام .
    • بی نام IR ۱۶:۲۲ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
      2 7
      الان اینهایی که به این نظر منفی دادند منظورشان چیست مثلا ؟ تجاوز و وحشگیری رو تایید میکنند و پوتین را انسان عاقلی میپندارند !!!؟ متاسفم برایشان
  • حسین IR ۱۳:۳۰ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    52 5
    امچه که مسلم است هر ملت ودولتی پشت به هر ابر قدرتی ببندد صد در صد شکست خواهد خورد.
  • م IR ۱۳:۴۹ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    0 0
    لطفا هرکی اینو نوشته، دیگه ننویسه... ساده لوحانه مخاطب رو به طرز عجیبی ناآگاه مفروض گرفته.
  • IR ۱۵:۰۷ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    2 0
    این همه غرب برنامه ریخته و تجاوز کرده یه بارم براشما باشه
  • IR ۱۵:۱۸ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    1 2
    چیزی که واقعیت است پشمی به کلاه آمریکا واروپا ی جنایتکار نمانده ودیر یا زود باید روبروی روسیه وچین قرار گیرند. تماشاچی خوبی باشید تا آسیب نبینید
  • عرش 1 IR ۱۵:۳۷ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    3 1
    ناتو و غرب فتنه گر، علت العلل تمام اختلافات و تنش‌های موجود در منطقه و جهان هستند.... لیبرالیزم و به تعبیر بهتر لاابالی گری غرب با کارگردانی انگلو ساکسون های وحشی، در جهان یارگیری می‌کند و تحت پوشش دموکراسی و آرا جمعی، به تجاوز و اختلاف افکنی بین ملت‌های دنیا، مشغول است و خود را پشت جامعه بی الملل پنهان کرده است...... و ملت‌ها قادر به فضا سازی انگلو ساکسونها نیستند و براحتی فتنه انگیزی خود را در سرتاسر دنیا پیش می‌برد.... در آینده دست این جنایت کار انگلیسی و یانکی ها رو خواهد شد، ماه هرگز زیر ابر پنهان نمی ماند.....
  • IR ۱۶:۵۹ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    0 1
    یک تحلیل تمام ابکی
  • رضا IR ۱۷:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    8 0
    روسیه فقط از خودش دفاع کرده در برابر ناتو همین وبس البته حق هم داره مثل ما که آذربایجان برامون شاخ شده
  • مهدی IR ۱۸:۴۴ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    1 2
    غربیا برنده این بازین چون در سیاست خارجی هم صبورترن هم احساسی برخورد نمیکنن و در سالای پیش رو با تحریم روسیرو منزوی میکنن
  • فرهاد IR ۱۸:۴۵ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    3 0
    امریکا در یک منطقه امن قرار گرفته که از شمال و جنوب با کشورهای ضعیف و از شرق و غرب هم با اقیانوس هم مرز هست و در حاشیه امن خودش، دنیا رو آشوب کرده. امریکا که شصت درصد بودجه ناتو را تامین میکند، درواقع صاحب ناتو هست. امریکا که روسیه را متجاوز میخواند. در مناقشه کوبا که مشابه مناقشه اوکراین بود تا مرز شروع جنگ جهانی اتمی سوم پیش رفت. در سیاست بین المللی آمریکا، هیچ گاه دو سر مساوی با هم برابر نیستند.
  • سپهری IR ۱۹:۵۸ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    4 0
    بیاید واقع بین باشید . همین رویه را آمریکا و غرب هم انجام داده و الان در سوریه و مصر و لیبی و سودان و سومالی و عراق و لبنان و فلسطین و بحرین و بمن و افغانستان و تایوان وغیره انجام دادند و نه جهان و نه سازمانهای جهانی واکنش مطلوب و تاثیر گذاری نشان ندادن .حالا روسیه فعلا داره با اکراین به بازی کوچولو میکنه و شاید هم بخواد کفه ترازوی خودش را با آمریکا و غرب یکسان کنه ‌. آیا کاری از دست دیگران بر می آید و اگر بر می آید چرا با عملکرد غرب و آمریکا نکردند
  • یه ایرانی IR ۲۱:۱۴ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    1 1
    من قبول ندارم صادق زیبا کلام رو بیارید ببینیم تفسیرش چیه نظرش در مورد امریکا ک سکوت کرده چیه همیشه امریکا رو ابر قدرت خطاب میکردن الان هم همین حرفو میزنه
  • GB ۲۱:۲۷ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    2 0
    انگلیس: به پیشنهاد مذاکره روسیه اعتمادی نیست. وزیر دفاع انگلیس تلویحا گفت: پس از اینهمه سال زحمت و خرج کشورهای غربی در اوکراین و اکنون ارسال این همه سلاح از سوی کشورهای غربی اوکراین حق ندارد با روسیه گفتگو و یا مسالحه کند. این نشان می دهد که کدام طرف چه قصدی داشته و متجاوز که بوده است و اگر روسیه شکست خورد چه بر سر ما و کشورهای دنیا می آورند.
  • ناشناس IR ۲۱:۳۰ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    1 5
    روسیه بااین تجاوز، میخ آخر را به تابوت خودش زد
  • کامل IR ۲۱:۳۲ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    3 1
    معاوم نیست چه نقشه ها برا روسیه داشتن پوتین هم فهمیده زده داغونشون کرده.پوتین ا م بی راهی نیست
  • ناشناس IR ۲۲:۰۹ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    0 1
    به ماچه انقدر خودمان مساله داریم مگه مسایل جهان سوم برای ابرقدرتها مهمه که برای ما جنگ اوکراین و روسیه مهم باشه همه این کارها از بی دینی وبی اخلاقی ها صورت می گیره
  • داودطنوریان DE ۲۲:۴۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    1 0
    روسبه امریکا میتوانند مسا یلشان را حل کنند وصلح هم می شود وان دو شهر هم به روسیه داده می شود
  • بهلول IR ۲۲:۵۰ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    1 2
    روسیه 20 سال افغانستان‌ را در اشغال داشت اما بلاخره مجبور شد از اونجا خارج بشه اشغال یک کشور همیشه تبعات بدی برای اشغالگر داشته شهریور 1320 هم روس‌ها آذربایجان و شمال ایران را اشغال کرده بودن (حافظه تاریخی)
  • IR ۲۳:۱۸ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
    1 3
    روسیه در اکراین شکست خواهد خورد .پولهای بلوکه شده روسیه در دنیا اکراین را دوباره خواهد ساخت .روسیه و پوتین رسوا خواهد شد
  • DE ۰۰:۱۶ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    2 3
    پوتین ، پرونده روسیه را با خودش برای همیشه بست .
  • احمدی IR ۰۰:۴۴ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    6 1
    متاسفانه مسئولین ایران از ترس غرب خودشان را بدامن شرق انداخته و استقلال کشور رو نابود میکنند، این بلایی که سر اوکراین میاد ، روسیه و چین سر ما هم خواهند آورد. کشور ما از ترکیه ضعیف تر نیست که ،مانند ابرقدرتها عمل میکنه
  • IR ۰۱:۵۸ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    2 1
    این شغال و روباه برای ما ایرانیا هم برنامه دارند. هنوز پاسی از شب مانده . ولی نمیشه به غرب و شرق اعتماد کرد..
  • IR ۰۲:۵۳ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    0 0
    اسم مقاله اصلی "هست:افسانه ها و باورهای غلط در بحث در مورد روسیه "و درواقع به خوابی اشاره میکنه که غرب باید برای روسیه ببینه.
  • Am IR ۰۵:۵۶ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    12 3
    روسیه راه بعث عراق و هیتلر و داره میره و کم کم به زباله دان تاریخ داره میپیونده و منتظر فروپاشی و تیکه تکه شدن روسیه باید بود انشالله
  • IR ۰۷:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    7 0
    غرب متجاوز است یا روسیه که تا دروازه های روسیه پیش رفته و امنیتش را از بین برده هر آدم با خردی از خانه خود شهر خود و کشور خود دفاع می کند این تحلیلهایی که دارید به خورد مردم میدهید تحلیل های غربی است که مثل گاو تحلیل میکنند واقعیت این است که میبینید نا آنچه منتشر می کنید خدا رو شکر غرب دارد تنبیه و تحقیر می شود کدام جنایت در دنیا زیر سر غربیها نبوده یا غربگداها و نوکرانشان داخلی اشن جنگ اوکراین نیز نتیجه اعتماد به غرب و انقلاب مخملی است
  • کوروش IR ۰۸:۲۵ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    0 4
    بازنده این قمار پوتین و روسیه هستش و در باتلاق اوکراین گیر میکنه
  • ملا اسحاق رسول IR ۱۰:۱۶ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    0 3
    تیورییهای کمونیست وتز های پوتین برای ایجاد پوتیننستان شکست سختی خواهد خورد،
  • IR ۱۱:۴۵ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    0 4
    روسیه در مقابل غرب هیچ غلطی نمی تواند بکند، این بافته ها حاصل نشناختن معادلات جهانی است!
  • IR ۱۷:۲۴ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    2 1
    تحلیل مزخرف نکنید روسیه کبیر تکنو لوژی درهمه زمینه داره تادلت بخواد وسیع وبزرگه اولین ذخائر گازونفت والماس وطلا رو داره بیشترین صدور گندم رو داره از هر چه دردنیا هست بیشترش در روسیه هست نیاز به هیچ کشوری نداره زنده باد روسیه جنگ دوم دهن فاشیستهارو درید مگر درجنگ دوم تمام دنیا برعلیه اش نبودن چه شد پیروز میدان نبرد شد کفتارهای فاشیست دوباره قد علم کرده اند به سر کردگی امریکای جانی جنایتکار این باره هم پوزه هاشون به خاک می ماله زنده باد روسیه مرگ براستعمارگران غربی ومتحدانش
  • علیرضا IR ۱۷:۵۷ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    0 2
    پوتین بازیچه غرب شد روسیه به فقر و فلاکت نزدیک شد طوری که خود مردم روسیه علیه پوتین قیام می کنند
  • رضا IR ۲۰:۱۴ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
    1 2
    ترامپ کجایی وجدانا میگه هرچه خدا میده شکر کنید چقدر از بودن ترامپ ناشکری کردیم
  • IR ۲۰:۰۴ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۷
    0 0
    چه برنامه ای ؟فعلا غربی ها برای پوتین برنامه دارند.