فرید مدرسی
مرحوم حجتالاسلام و المسلمین شیخ محمدعلی صدوقی همچون پدرش آیتالله شهید محمد صدوقی از علمای بلاد بود. او از یک سو با مراجع و علمای قم و دیگر مناطق مرتبط بود و از دیگر سو نهتنها به مسائل دینی بلکه به مشکلات عادی مردم یزد هم توجه میکرد. در حوزه سیاست هم بهگونهای رفتار میکرد که عملش مانعی برای مردم منطقه قلمداد نشود. آنچه برایش اهمیت داشت، ارتقای مذهبی و معیشتی و رفاهی مردم بود.
***
ائمهمعصومین(ع) نیز به این جایگاه اهتمام ویژهای میورزیدند. در زمانی که قدرت سیاسی حاکم از آن مخالفان تشیع بود و شیعه در نقش اپوزیسیون حکومت وقت عرضاندام میکرد، علمای بلاد یا به تعبیر درستتر «وکلا» بودند که با نظارت پیشوایان امامیه از تضعیف مذهب تشیع توسط حکام وقت جلوگیری میکردند. در آن دوره «سازمان وکالت» نقشی استراتژیک یافت و مجموعه منظم و منسجمی تحت عنوان «وکلا» فعالیت داشتند. افزون بر آن، بین اعضا هماهنگی و برنامه مشخص وجود داشت. امام(ع) به عنوان حاکم و ناظر بر تمام سازمان و اعضا، وظایف را هماهنگ و مشخص و برای هر منطقه، افراد معتمد و خوشنامی را به عنوان وکیل، مشخص و معرفی میکرد. رهبری و مدیریت این سازمان هم به عهده امام معصوم(ع) بود که وکیلان را تعیین و به شیعیان معرفی میکرد. این نهاد دارای سلسله مراتب بود و کسانی از طرف امام به عنوان وکیل ارشد، بر وظایف دیگر وکلای نواحی مختلف نظارت میکردند؛ «عبدالرحمان بن حجاج» از وکلای ممدوح امام صادق(ع) و نیز منصوب از سوی امام کاظم(ع) در عراق به عنوان سروکیل، «معلی بن خنیس» وکیل امام صادق(ع) در مدینه، «علیبن یقطین» وکیل امام کاظم(ع) در بغداد، «عبدالله بن جندب» وکیل ارشد امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) در اهواز، «علی بن مهزیار» وکیل ارشد امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) در اهواز، «عثمان بن سعیدعمری» وکیل امام حسن عسکری(ع) در یمن، «ابوعلی بن راشد» و «علی بن هلال» وکیل امام هادی(ع)، «حسن بن هارون همدانی» وکیل ارشد امام هادی(ع) در همدان، «علی بن حسین» وکیل ارشد امام هادی(ع) در عراق و...(اخلاقی، محمدعلی، شکلگیری سازمان روحانیت شیعه، موسسه شیعهشناسی، تهران، چاپ اول، بهار 84، صص 189-188)
***
اگرچه در عصر غیبت، فقها و مراجع نقش هدایت جامعه شیعی را برعهده گرفتند و به ترویج شعائر پیشوایان امامیه پرداختند، اما همچنان جایگاه و نقش «وکالت» در جامعه شیعه همچون عصر ائمه(ع) محسوس بود. مراجع بزرگ شیعه همواره از علمایی در بلاد مختلف یاری میگرفتند تا از یکسو به نمایندگی از آنان به اخذ وجوهات شرعی و بیان احکام شریعت بپردازند و از دیگر سو سازمان روحانیت شیعی را در تمام اعصار در برابر هجمه مخالفان سیاسی و مذهبی، مستحکم و پایدار نگاه دارند.
با وجود آنکه علمای شیعه در اعصار گذشته بیش از نقش سیاسی، جایگاهی اجتماعی- مذهبی داشتند، اما براساس اسناد و منابع میتوان در برهههای تاریخی نقش کلیدی وکلای مراجع و علمای بلاد را در حوادث بزرگ سیاسی همچون جنبش تحریم تنباکو یا انقلاب مشروطه و بیش از آن انقلاب اسلامی ایران یافت. اگرچه در میان حواریون امام خمینی، طلاب و روحانیون مبارز حضور داشتند و بیش از همه به چشم میآمدند، اما ارتباط مستمر و با چراغ خاموش امام با علمای بلاد پنهان نمانده است. علمای بلاد از دیدگاه ایشان، جایگاهی حیاتی برای انقلاب داشتهاند، اگرچه شاید همچون روحانیون و حتی علمای مبارز به اعتراضاتی تند و آشکارا علیه رژیم پهلوی نمیپرداختند و فقط با آیتالله خمینی مرتبط نبودند و مراجع دیگر را نیز در شبکه ارتباطی خود قرار میدادند؛ از قم، تهران و مشهد تا نجف. هیچگاه در مناسبات میان روحانیت جایگاه یک عالم دینی را بر عالم دینی دیگری به صورت روشن و آشکار ترجیح نمیدادند و مبادلات شرعی و مذهبی با تمامی آنان انجام میشد. علمای بلاد اگر به اعلام نظرات سیاسی میپرداختند، توجیه متقن شرعی در پس آن بود و از دیگر وظایف خود دوری نمیکردند؛ اهدافی همچون آموزش طلاب و تقویت حوزههای علمیه بلاد خویش، تبلیغ و اعزام مبلغ به ویژه در سه ماه محرم، صفر و رمضان، گسترش و ترویج اخلاق اسلامی، رسیدگی به نیازهای فقهی و پاسخ به شبهات اعتقادی.
شاکله رفتاری علمای بلاد و ارتباط تنگاتنگ با مردم منطقه نوعی سازمان کوچک را در آن منطقه تحت لوای مراجع تقلید (البته نه یک مرجع تقلید؛ چرا که مردم مقلدین مراجع گوناگون هستند) بنا میکرد. اگر سازمان روحانیت شیعه را به اندام انسانی تشبیه کنیم، مراجع در جایگاه «مغز» سازمان روحانیت، علمای بلاد «قلب» آن و روحانیون، وعاظ و طلبهها «بازوان» این سازمان را شکل میدهند.
نظر شما