سومین بررسی تحلیلی حجاب اجباری؛ از دیدگاه عقلی و بر اساس گفتمان مستدل. در این متن، حجاب اجباری در رابطه با کرامت (ذاتی) انسانی مورد بررسی قرار گرفته و رابطه ی آن با موازین اسلام و نظریات مختلف در این باب سنجیده شده است:

در قانونگذاری برای حجاب و پوشش، چونان دیگر قوانین اجتماعی، رعایت اصول و مبانی، ضروری و الزامی است. اولین اصل، رعایت حقوق شهروندی در تدوین قوانین است و نقطه مرکزی و کانون حقوق شهروندی، اصل کرامت انسانی است.

اصل کرامت انسانی، در سده اخیر، در غالب اسناد بین المللی (چونان اعلامیه حقوق بشر، منشور سازمان ملل متحد و ...) و بسیاری از قوانین اساسی کشور ها و از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران راه یافته است.

این اصل به عنوان اصل راهبردی راهنما و جهت ساز، تاثیرات ژرف و اساسی در نظام های حقوقی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی ملت ها بر جای گذارده و می گذارد. پرسش جدّی آن است که حضور این «اصل» در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بایستی تاثیراتی عینی در تدوین قانون های ملی و منطقه ای داشته باشد اما آیا چونان آثار و نتائجی را شاهد هستیم؟

به نظر می رسد که پاره ای از برداشت های رائج دینی، مانع از حضور مفهومی این اصل، در تدوین و اجرای قوانین است. گرچه این موضوع، مبحثی نظری و تخصصّی است، اما به نظر می رسد تاثیر اساسی در نظام قانونگذاری (چه قوانین اساسی و چه عادی ملی و منطقه ای) دارد و در موضوع «قانون حجاب و پوشش» نیز نتائج جدی خواهد داشت. از این رو، خوانندگان محترم تحمل این موضوع را داشته باشند تا بتوان پایه ریزی روشن تری زا برای بحث قانون پوشش داشت.

در برداشت های دینی از «کرامت انسان» می توان به سه دیدگاه دست یافت:

دیدگاه نخست: به تفسیر وجودی از آیاتی مثل «لقد کرّمنا بنی آدم» (70 اسراء) و موارد مشابه می پردازد. در این تفسیر، این گونه آیات و روایات، صرفاً بیانگر آنند که انسان در ابعاد وجودی، کامل تر از دیگر موجودات طبیعت است. بنابراین، ناظربه وجه ارزشی انسان نیست. برابر برداشت، در این آیه و آیات همانند، صرفاً کمال وجودی «انسان» که معطوف به توانایی های عقلانی و مهارتی او است، مورد یاد کرد و امتنان قرار گرفته است. (مصباح یزدی، معارف قرآن، 367)

روشن است که برابر با نگرش فوق، «اصل کرامت انسان» فاقد پیام های حقوقی است.

دیدگاه دوم: برخی دیگر از مولفان، از آیات و روایات مشابه آیه «و لقد کرمنا بنی آدم...» ابعاد ارزشی را نیز در نظر گرفته اند. این که این گونه آیات، صرفاً گزاره های واقع نمای وجودی نیستند بلکه از ارزش و فضیلت برتر انسان سخن می گویند. اما در این دیدگاه، «کرامت انسان» به کرامت اقتضائی، تفسیر می شود. این که ارزش انسان، تا زمانی است که از استعداد های خود، به درستی بهره برد و در مسیر درست و حق حرکت کند، اما اگر چونان رفتاری نداشت، کرامت اقتضائی خود را از دست می دهد و به موجودی «بی ارزش» یا «ضد ارزش» تبدیل می شود. به نظر می رسد که برخی از محققان چونان استاد محمد تقی جعفری و ... چنین دیدگاهی را دارند.

دیدگاه سوم: در این دیدگاه، آیات و روایات ناظر به کرامت انسان، هم ناظر به ابعاد وجودی است و هم به وجوه ارزشی نظر دارد. هم چنین در این دیدگاه، «کرامت انسانی» ذاتی و زوال ناپذیر است.

در توضیح این دیدگاه، بایستی گفت که قرآن کریم، از نفخه روح الهی در حضرت آدم خبر می دهد (حجر، 29 و ...) ولی دمیدن روح الهی  را منحصر در او قرار نمی دهد بلکه تمامی فرزندان آدم را بهره مند از «روح الهی» می داند: ثم جعل نسله من سلاله من طین ثم سّواه و نفخ فیه من روحه (سجده، 8-9) برابر با این آیات، نسل و ذریه آدم – چونان خود او- بهره مند از نفخه روح خداوند شده و می شوند. آیت الله جوادی آملی تصریح می دارند که حیات یابی با دمیده شدن روح الهی، وصفی است مشترک میان آدم و فرزندان او (سیرت الهی انسان، 325)

ادامه راه را با سخنان عارف نامی «محی الدین ابن عربی» می توان پیمود. او می گوید که تمایز انسان با دیگر حیوانات و موجودات، در قوه نطق یا تعقل نیست. بلکه امتیاز انسان در آن است که به صورت «خداوند رحمان» خلق شده است. او به این روایت نیز استناد می جوید که پیامبر (ص) به هنگام گذشت جنازه ای از یهودیان، به احترام برخاست و در پاسخ اعتراض برخی از مسلمانان فرمود: الیست نفساً (آیا انسان نیست؟) ابن عربی، در ادامه ی استنادمی گوید که پیامبر (ص) برای رفتار خود، علتی نیاورد جز این که او انسان است. و پیامبر برخاست و تعظیم و حرمت نهاد بواسطه مکانت و شرافت انسانیت.

سپس ابن عربی، با این تعبیرات، سخن را ادامه می دهد:

و کیف لا یکون لها الشرف و هی منفوحه من روح ا... فهی من العالم الاشرف الملکی الروحانی عالم الطهاره (فتوحات، ج3، 263)

یعنی چگونه انسان و انسانیت، شرافت نداشته باشد، با این که او برخاسته از دم روح الهی است. و او از عالم برترو عالم ملکوت روحانی است. از جهان پاک و مطهر.

با این تفسیر، تمامی انسان ها در هر آیین و با هر رفتار  چون برخوردار از آن «روح الهی» اند، کرامت وجودی و ارزشی دارند. کرامتی که زوال ناپذیر است. ابن عربی، تصریح می کند که حتی دوزخی شدن فرد، این شرافت و مزیت را سلب نمی کند. او می نویسد که انسان شقّی با جهنمی شدن، این کمال و امتیاز را از دست نمی دهد: و هذا ]دخوله فی النار[ غیر موثر فی شرفها (همان، ج8، 56)

چونان نگاه انسان شناسانه و نیز نوع نگرش به اصل کرامت انسانی، تبعاً آثار گسترده ی حقوقی – فرهنگی بر جای می نهد. در این نگرش، نه تنها انسان های دگر اندیش بلکه انسان های مجرم  از «کرامت ذاتی انسان» بهره مندند. کرامتی که طبعاً حقوق ذاتی برای آنان ایجاد می کند.

فرصت محدود این جستار، ایجاب نمی کند که ادله هر یک از سه دیدگاه وارسی شوند و نقض و ابهام ها مورد بازبینی قرار گیرند،اما شاید همین اشارت، در این نتیجه گیری کفایت کند که در فرض پذیرش دیدگاه سوم، قانونگذاران اجتماعی درکشور باید با این نگاه عام به تدوین قوانین بپردازند و از جمله در تهیه قوانین پوشش، چونان مبنایی را در نظر گیرند. در این نگرش، مردان و زنان غیر باورمند به هنجارهای دینی-عرفی پوشش، چونان باورمندان و ملتزمان به آن، محترم  اند. چه این که در ایشان همان «روح الهی» حضور دارد و نفس خدا در قلب آنان نیز می تپد. به نظر می رسد که با این منظر دینی – انسانی، می توان مهربانانه تر قانون نوشت و اجرا کرد!

کد خبر 163040

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 0 =