سکولاریسم(secularism) یکی از ویژگیهای اساسی و سرنوشت ساز فرهنگ، تمدن و نظامهای سیاسی جهان غرب در یکی دو سدة گذشته بوده و هست و بازتابهای بسیار فراوانی در حیات سیاسی و اجتماعی اینگونه نظامها برجای گذاشته و بهطور اجمالی باعث انزوای نقش مذهب و خنثی نمودن حضور عینی آن در این عرصهها گشته است.
«سکولر»(seculaire)، به معنی دنیوی یا آنچه که مربوط به این جهان خاکی است، مشتق از کلمه «سکولوم»(saeculam) به معنی امور این دنیا است، سکولاریسم به معنای دنیاپرستی یا اعتقاد به اصالت امور دنیوی و رد آنچه غیر آن است به کار رفته است.
همچنین برای سکولاریسم مترادفهای بسیاری همانند: علمانیت؛ و لادینی (به عربی)، دنیاویت و گیتیگرایی، اصالت امور دنیوی، عرفی شدن، دنیا پرستی، جدا انگاری دین و دنیا، «غیر مقدس و غیر روحانی»، افول دین، همنوایی با این دنیا، رهایی جامعه از قید دین، و در معانی عقلانیت، علمگرایی، نوگرایی و مدرنیسم و این جهانی، جابجایی باورها و نهادهای دینی، تقدسزدایی از عالم و جامعه و غیره ذکر شده است.
در پیدایش و استقرار پدیده سکولاریسم در جهان غرب و تمدن و نظامهای سیاسی آن، عوامل متعددی مؤثر بودهاند و بسیاری از این عوامل، همچنان باعث استمرار حاکمیت این پدیده و فرایند سکولاریزاسیون در جوامعه غربی میباشند. اساساً سکولاریسم در ظروف زمانی و مکانی حاکمیت کلیسا و آباء آن در قرون وسطی شکل گرفت و بستر و خاستگاه ظهور آن بر ویرانههای الهیات دگماتیک و جزم اندیش و دانشستیز مسیحیت استوار گردید و عملکرد سوء ارباب کلیسا به این روند شتاب خاصی بخشید.
به طور اجمالی ،در بخش عوامل دینی پیدایش سکولاریسم به دو عامل مهم 1- فقدان نظریه حکومت و تأکید بر تفکیک دین از حکومت در مسیحیت و 2- جزمگرایی و تحجر، تفتیش و تکفیر عقاید در این دیانت در عصر قرون میانه می توان اشاره کرد.
همچنانکه علل زیر از جمله عوامل تاریخی، اجتماعی و سیاسی ظهور و تثبیت این پدیده در غرب می باشد:
1-فساد همه جانبه کلیسا و تضعیف و چند پارهگی آن
2-نهضت رفورماسیون یا اصلاح دینی
3-تضعیف و سستی مبادی ایمان عامه
4-ظهور و نقش طبقه بورژوای و سرمایهداری
5-تلاش فرمانروایان برای انزوا و تضعیف کلیسا
6-تأثیر نوزایش یا رنسانس
7-ظهور دولت
ملتها همچنین نقش عوامل نظری و معرفتی، در پیدایش و استقرار سکولاریسم، بینهایت مؤثر بوده است و نباید از دو عامل مبنایی تأثیر عصر روشنگری و اکتشافات علمی و نقش مکاتب و نظریههای معرفتی غافل شد که اهم مورد اخیر شامل موارد زیر بوده است:
1-اندیشه قداست زدایی
2-سیانتیسیم یا اصالت علم و علم زدگی و تعامل آن با پوزیتویسم
3-گرایش به اصالت حس و انسان شناسی مادی
4-قرارداد اجتماعی و دموکراسی و نفی حق الهی حکومت
5-لیبرالیسم
6-اومانیسم، دئیسم و آتئیسم
7-اندیویدوالیسم یا فلسفه اصالت فرد
8-راسیونالیسم یا اصالت عقل 9-پلورالیسم یا کثرت گرایی بدیهی است بسیاری از عوامل فوق در تفکر نظری و عملی جهان و فرهنگ غرب همچنان نقش زمینهسازی و تقویت سکولاریسم را بازی مینمایند.
نظر شما