احمد مازنی فعال سیاسی اصلاحطلب درباره عملکرد دولت سیزدهم به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
دولت با توجه به وضعیت اقتصادی موجود مشکلات را به نوعی متوجه دولت دوازدهم کند. کاری که برخی دولتهای قبل هم کردند و توانستند با این شیوه حداقل در طول دو سال اول حکمرانی خود موفق شوند . چرا دولت سیزدهم با این شرایط روبهرو شده است؟
مسئولان فعلی در ایام انتخابات وعدههایی دادند که در عمل نتوانستند آن هارا انجام دهند بنابراین دچار وضعیت کنونی شدند. معیشت مهمترین مسألهای است که جامعه با آن دست به گریبان است. مسئولان اصرار دارند دستاوردهایی برای خود ساخته و معرفی کنند. این رویه نیز هیچ تغییر مثبتی در روابط دولت و مردم ایجاد نخواهد کرد. اگر دولت علاقهمند نزدیکی به مردم است، باید در معنای واقعی کلمه مشکلات را با مردم در میان گذارد. آنچه تحت عنوان جراحی اقتصادی در دستور کار دولت قرار دارد، باید توجیه علمی پیدا کند. گرانیهای اخیر حتما دلایلی دارد و لازم است این دلایل با مردم در میان گذاشته شود. دولت باید توضیح دهد که اگر جنگ اوکراین علت گرانی است این علت تا چه میزان بر افزایش قیمتها اثرگذاشته است. عدم توافق بین ایران و۵+۱ تا چه میزان بر روی گرانیها تأثیر گذاشته است. چرا دولت نتوانست به وعدههای اقتصادی خود عمل کند و جامعه را دچار تردید کرد.
چرا اصولگرایان با ادبیاتی مانند «بانی وضع موجود» درصدد فرار به جلو هستند؟
قریب به یکسال از عمر دولت اصولگرا و حدود دو سال و نیم از عمر مجلس میگذرد اما اصولگرایان چندان پرونده روشنی از عملکرد خود ندارند که به بدنه اجتماعی خود منتقل کنند. قطعا اصولگرایان در انتخابات بعد با ریزش آرا روبهرو خواهند شد بنابراین در چنین شرایطی مشکلات را به گردن دولت قبل میاندازند. یک سال از عمرش گذشته و شرایط ثابت نمانده است . مجلس یازدهم هم باید پاسخ دهد. دولت هم باید دستاورد یکسال در قدرت بودن را توضیح دهد. دولتمردان و نمایندگان مجلس هنوز فکر میکنند با فرار به جلو میتوانند افکار عمومی را قانع کنند.
چرا نتوانسته اند نوعی آرامش در اقتصاد فضای عمومی جامعه ایجاد کنند؟
دولت تمامی مدیران با تجربه را کنار گذاشته است. اکنون مدیرانی که در طول چند دهه بحران تجربه اندوخته بودند، در دولت حضور ندارند البته منظور، مدیران اصولگرای با تجربه است. همین افراد نیز از ساختارهای مدیریتی حذف شدهاند. از این رو به دنبال دستاوردسازی است و افکار عمومی این موارد را نمیپذیرد.
بیشتر بخوانید :
تغییرات در دولت تا چه اندازه ضروری است؟
شاخصهایی که برای مدیریت کلان در حوزه اقتصاد باید در نظر گرفته شود، تخصص در آن زمینه است. در درجه دوم آن مدیر باید ظرفیت استفاده از دیدگاههای کارشناسی را داشته باشد. امروز صاحبنظران اقتصادی برنامه اقتصادی دولت را چندان تأیید نمیکنند. طبعا وزیر اقتصاد، دبیرکل بانک مرکزی، وزارت رفاه و وزارت جهاد کشاورزی باید از ظرفیت دانشمندان و صاحبنظران استفاده کنند. البته اقتصاد هم مانند سایر مسائل تک ساحتی نیست. مدیران فعلی بهخاطر شرایط کشور باید بتوانند مسائل بینالملل را تحلیل کنند. در حال حاضر برخی تئوریهای اقتصادی مانند این است که یک مغازه دارد دور مغازه خود را دیوار بلندی بکشد و درب آن را هم قفل کند اما درخواست تحول در فروش کالاهای خود را داشته باشد. مدیران فعلی فکر میکنند با در نظر گرفتن ظرفیتهای داخلی میتوان کشور را اداره کرد. حال که از نظر علمی این مورد عملیاتی نیست. از این منظر دولت باید در تیم اقتصادی و حتی سایر تیمهای مدیریتی خود تجدید نظر کند.
توسعه رابطه با کشورهای همسایه کوشا باشد تا چه میزان در این سیاست موفق بوده است؟
دولت تلاشهای زیادی در این زمینه انجام داده است. برای مثال پاکستان میتواند دروازه ورود ایران به بازار هند باشد. یا اینکه پاکستان بازار خوبی برای ایران است اما هیچ توجهی به مرزهای شرقی کشور نمیشود. در حالی که اگر توسعه رابطه با کشورهای شرقی در نظر دولت باشد، فقری که در مناطق شرقی است کاهش خواهد یافت. کشورهای اروپایی جز چند سال اخیر همواره با ایران رابطه حسنه داشتهاند. هر چند در زمان تحریم کمی روابط خود را کاهش دادهاند. دولت باید در این زمینهها اقداماتی انجام دهد. با مرزهای بسته نمیتوان فعالیت اقتصادی کرد. از سوی دیگر دست بخش خصوصی در برخی عرصهها بسته است و دولت در این زمینه اقدام خاصی نمیکند.
۲۱۲۲۰
نظر شما