۰ نفر
۱۳ دی ۱۳۸۷ - ۱۴:۵۹

سخنرانی رضا داوری اردکانی در نشست شهر کتاب درباره خواجه نصیر‌الدین طوسی

به چند روش می‌توان تاریخ فلسفه نوشت. چنان‌که می‌دانید تاریخ فلسفه ما را اروپاییان نوشتند. تاریخ فلسفه که سابقه چندان زیادی ندارد و از اوایل قرن نوزدهم نوشته شده است. شاید یکی از اولین کتاب‌ها که اسم آن را می‌توان تاریخ فلسفه گذاشت تاریخ فلسفه هگل است. قبلاً تاریخ فلاسفه بوده است مثل کارهایی که امثال شهرستانی کردند. البته شهرستانی به مرز تاریخ فلسفه هم می‌رسد، یعنی کتابش فقط تاریخ فلاسفه نیست و به فلسفه فیلسوفان هم کمابیش می‌پردازد. با وجود این با آنچه متجددان پدید آوردند تفاوت دارد. مورخانی هستند که در فلسفه فیلسوفان تتبع می‌کنند. اگر کسی در فلسفه محقق نباشند مورخ خوبی هم نمی‌تواند باشد. این امر با مراجعه و نظر به آ‌ثار مورخان فلسفه قابل فهم است. من با برتراند راسل همفکر و همراه نیستم اما چون او صاحب‌نظر است تاریخ فلسفه‌اش هم روح خاصی دارد. تاریخ فلسفه ما را فرنگی‌‌ها نوشتند که فرصت تحقیق و تتبع نداشتند. تاریخ فلسفه نیاز به تتبع دارد اما این شرط کافی نیست. پژوهش و تتبع لازم است اما نظر هم باید باشد. بی‌نظر نمی‌توان فلسفه را فهمید. وقتی وارد فلسفه می‌شوید باید نظر داشته باشید. البته باید صبور و پذیرا باشید و در پذیرش حقیقت گشوده باشید. فلسفه مجال بحث است. دگماتیسم به یک معنا ممکن است در فلسفه باشد.چرا که کانت هم می‌گوید فلسفه‌ها دگماتیک است، من به این معنا کار ندارم اما ما در حقیقت فیلسوف دگماتیک به معنی عام کلمه نداریم.

دو نوع تاریخ فلسفه
اگر شخص صاحب‌نظر نباشد و جانب هیچ طرفی را نگیرد قدرت تمیز نخواهد داشت. فیلسوف کسی است که تمییز می‌دهد و طرفداری می‌کند و دفاع می‌‌کند. اما این دفاع به این معنی نیست که از هر چه گفتم دفاع می‌کنم. اگر دفاع می‌کنم از فلسفه دفاع می‌کنم. این فیلسوف ما هم که فیلسوف گفت‌وگو است در گفت‌وگوها از فلسفه دفاع کرده است.
اجمالاً دو نوع تاریخ فلسفه داریم:
الف) تاریخ فلسفه‌ای که فیلسوف صرفاً تتبع می‌کند. بدین روش تاریخ فلسفه خوبی حاصل نمی‌آید و صرفاً تتبع است.
ب) تاریخی که مورخ خودش اهل فلسفه است و فیلسوف است. در این نوع مورخ خود فهم فلسفی دارد و بدین منظور باید کسی که می‌خواهد تاریخ فلسفه اروپایی بنویسد باید با تاریخ فلسفه اروپایی مانوس باشد. اطلاعات مجملی که این یا آن فراهم کردند برای کسی مثل بریه کافی نیست که بتواند تاریخ فلسفه بنویسد. او باید اشراف بر تفکر فلسفه اروپایی داشته باشد. با این وجه و شرایط تاریخ فلسفه‌ای که خواندنی است نوشته می‌شود.

دکتر دینانی کار بزرگی در تاریخ فلسفه اسلامی کرده‌اند. ایشان صرفاً تتبع نکرده‌اند یعنی نمی‌توان به این کتاب ایراد بگیرید که این کتاب به موسیقی یا شعر نپرداخته و به فلسفه و کلام پرداخته است. ایشان بحث و مطلبی دارند و مطلب خودشان را بیان می‌‌کنند و در کارهای دیگر هم همین روش را پیش گرفتند، همچون غزالی و سهروردی. این معنا به خصوص در ماجرای فکر فلسفی بهتر طرح می‌شود. دینانی در کتاب‌های خود، به خصوص ماجرای فکر فلسفی، به مطالبی پرداخته که تا‌کنون مورخان فلسفی اروپایی که بعضاً اطلاعات خوبی نیز داشته‌اند، نپرداخته‌اند. هانری کربن در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار مطلع بود اما این جنبه‌ها را در نظر نگرفته بود. فلاسفه ما هیچ کدام تفکر فلسفی را در افق زبان ندیدند این یک نظریه جدید است.

تفکر بحثی
فیلسوف گفت‌وگو یعنی چه؟ فیلسوف گفت‌وگو کتابی است که فضیلت اول آن این است که مقام نصیرالدین را بیان کند که این فرد کیست و از کجا آمده است. باید اعتراف کنم که چهل سال پیش اهل فلسفه را به چهار گروه تقسیم کردم: اهل فضل، اهل علم، اهل تحقیق و فیلسوف موسس. من فکر می‌کردم که نصیرالدین طوسی را باید در جایگاه اهل تحقیق قرار داد. حالا قدری نظرم تعدیل شده است و نصیرالدین را فیلسوف می‌دانم. فیلسوف محقق عالم فاضل هم هست اما ضرورتاً اولی دومی نیست و سومی چهارمی نیست.
اینکه به نصیرالدین فیلسوف گفت‌وگو گفته‌اند از چند لحاظ است: فلسفه علم بحثی و تفکر بحثی است. از ابتدا علم بحثی بوده است. کلام علم بحثی است اما بحث آن بیشتر صوری است. اما فلسفه حقیقتاً علم بحثی است. سقراط با پرسش شروع می‌کند. اگر سقراط مباحث را ناتمام می‌گذارد طبیعی است که وقتی مطلب به نهایت و نتیجه قطعی نمی‌رسد، وقتی دو طرف به توافق نمی‌رسند، بحث باز می‌ماند تا دوباره ادامه یابد. فلاسفه ما هم که فلسفه اسلامی را بنیان نهادند آن را به صورت بنیادین تقریر و بیان کردند و در ضمن بیان دفاع هم کردند. البته مخالفت‌هایی هم می‌شد که بیشتر جنبه سیاسی و تمدنی داشت تا سیستماتیک که از سنخ بحث نبود. اما غزالی و فخر رازی که آمدند مساله صورت دیگری پیدا کرد و فلسفه حریف شد. تا پیش از غزالی و فخر رازی فلسفه این‌چنین مورد تعرض قرار نگرفته بود. دو تن به جد در مقابل غزالی ایستادند. ابن‌رشد تهافت‌التهافت نوشت و خواجه نصیر در شرح اشارات رد فاضل شارح را هدف گرفت.

فلسفه و طنز
یکی از خصوصیات خواجه نصیر حلم و حوصله و زبان نرم و مودب است و زبان طنز است. فیلسوف باید اهل طنز باشد. یکی از وظایف عمده فلسفه نشان دادن حماقت و معارضه با حماقت است. آن دیوانه بزرگ آلمانی که گفت برهوت گسترش می‌یابد و وای بر کسی که برهوت را بپوشاند. یعنی نشان بدهید برهوت دارد گسترش می‌یابد؟ این برهوت را بوستان و گلستان جلوه ندهید و برهوت را نپوشانید. کار فیلسوف این است که برهوت را نشان دهد. این کار، کار طنز است. طنز با زبان خاص خودش حماقت را نشان می‌دهد این است که اهل طنز دردمندند و من و شما را می‌خندانند. نصیرالدین اهل طنز است. این جمله او که «قال فاضل الشارح» جمله‌ای طنز است که خواننده معمولی متوجه آن نمی‌شود و فکر می‌کند به فخر رازی احترام گذاشته است اما وقتی به یک فیلسوف می‌گویید فاضل، کل حیثیت و مقامش را از او سلب کردید. به خطیب رازی فیلسوف متکلم مفسر بزرگ بگویید فاضل؟ مانند آن است که بگویید فرد بی‌سوادی که فلسفه نخوانده و فلسفه نمی‌داند. با فخر رازی مودبانه و متین گفت‌وگو می‌کند اما از این‌گونه مطایبات هم در اثرش وجود دارد. در مضامین هم گاهی از این کارها می‌‌کند اما زبان او زبان نرم و مودب است.

دفاع از فلسفه
وجه مهم خواجه نصیر این است که وظیفه دفاع از فلسفه را به عهده گرفته و تمام آثارش دفاع از فلسفه است. اگر کتاب بزرگ منطقش را به فارسی نوشته است بدین دلیل است که در زبان فارسی به این مطالب جایگاهی بدهد. فلسفه علم گفت‌وگو و تفکر بحثی است. فلسفه علم عقلی است و به این جهت سقراط با پرسش آغاز می‌کند. جامعه‌ای که پرسش و گفت‌وگو ندارد جامعه‌ای است که فلسفه در آن نیست. جایی که فلسفه یا تاریخ فلسفه به گفت‌ من تبدیل می‌شود. من می‌گویم و تعلیم می‌دهم و دیگران یاد می‌گیرند برای این‌که یاد گرفته باشند. این جامعه تفکر ندارد. هرجا سوال نیست، فلسفه نیست. تفاوت فلسفه و علم این است که اگر یاد گرفتی و پرسش نداشتی علم تو به درد نمی‌خورد. علم سودمند است اما فلسفه بدون پرسش تکرار محض است. فلسفه از آنِ بشر است و مسائلی مطرح می‌کند که اساسی‌ترین مسائل ماست. اساسی‌ترین مسائل ما وقتی صورت انتزاعی می‌یابد آن‌وقت بی‌اساس‌ترین مسائل می‌شود و بدرد‌نخور می‌شود. دکتر دینانی در کارهای خود فلسفه اسلامی را معرفی و مجال بحث ایجاد کرده‌اند. به عنوان کسی که اهلیت تفکر داشته وارد میدان تاریخ فلسفه شده است. دینانی درواقع می‌پرسد در شرایط کنونی ما به چه چیزی نیازی داریم. ایرادی ندارد که من پرسش طرح کنم اما باید پاسخ هم بدهم. این خودگویه نیست و نوعی دیالوگ است که در وجود شخص جریان دارد. فلسفه گفتار و راهنمایی و تعلیم و رهبری است. شعر دیالوگ نیست البته زیباترین دیالوگ‌ها در شعر هست، سخن شاعرانه است. فلسفه همواره بحث میان دو تن است. فلسفه هرگز به نهایت نمی‌رسد و مسائل فلسفی هرگز راه‌حلی نمی‌یابد که جواب قطعی باشد و آرام و راحت بنشینیم. این تفکر هم‌چنان ادامه دارد.

کد خبر 1673

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین