تیم آرانگو: سهشنبه پیش یک کادیلاک سیاه مقابل بانک فدرال رزرو نیویورک در جنوب منهتن توقف کرد، جایی که در سالهای 1920 به شکل قصرهای دوران رنسانس فلورانس در ایتالیا ساخته شد. از صندلی عقب مردی با پلیوری کشمیری و شلوار راحتی تیره پیاده میشود.
او با نقل قول از ویلیام ساتن، سارق بانک دوران رکود اقتصادی، میگوید: «پول اینجاست. در اینجا بیش از هر جای دیگر دنیا طلا هست.»
والاستریت، حواست را جمع کن: الیور استون برگشته است.
اینجا برای استون جایی آشناست: پدرش کارگزار اوراق بهادار بود و «والاستریت» فیلم سال 1987 او نماد دورهای از زیادهروی بود که این فیلمساز تصور میکرد رو به پایان است، اما در واقع شروع شده بود. اکنون استون اینجاست تا دنباله آن فیلم را بسازد و بار دیگر حرص را روی نوار سلولوئید ثبت کند، داستانی که در پس زمینه فروپاشی مالی این اواخر روی میدهد. استون در همان حال که از راه پرپیچ و خم خیابانهای آسیبدیده منطقه مالی منهتن عبور میکند، میگوید هیچوقت تصور نمیکرد مسائل مالی بار دیگر مضمون فیلمی از او شود.
او با اشاره به سالهای 1980، میگوید: «فکر میکردم حبابی است که از بین میرود. تصور میکردم آن روزهای زیادهروی تمام خواهد شد.» استون با وجود زندگی سخت و همیشه در سفر خود -او این روزها به مناسبت نمایش مستند جدید خود در جشنواره ونیز در ایتالیاست- به نظر سرحال میآید و جوانتر از یک آدم 62 ساله به نظر میرسد.
اولین «والاستریت» استون داستانی اخلاقی درباره حرص و بلندپروازیهای ساده بود و آشکارا دیدگاههای شخصی او درباره زیادهرویهای کاپیتالیسم را نشان میداد، اما آن فیلم و دیالوگهای معروف آن - «حرص خوب است» و «پول هیچوقت نمیخوابد» - چنان به لحاظ فرهنگی ماندگار بود که اصلاً انتظارش را نداشت و شاید اصلاً تمایلی به آن نداشت.
استون در همان حال که گوشه خیابان بین بانک فدرال و اداره بورس نیویورک ایستاده، میگوید: «نمیتوانم به شما بگویم در این سالها چه تعداد آدمهای جوان پیش من آمدند و گفتند، «من به خاطر این فیلم به والاستریت رفتم.» استون که چهرهای آشناست، میایستد تا به سؤال یک مأمور حفاظت اداره بورس پاسخ بدهد که از او درباره سالهای حضور در جنگ ویتنام میپرسد. (استون در جنگ حضور داشت و سال 1986 فیلم «جوخه» را درباره آن جنگ ساخت).
استون پس از پاسخ به سؤال آن مأمور روبهروی ساختمان میایستد و از این میگوید که پس از نمایش فیلم اول فرهنگ مالی چگونه عوض شد. «پرداختن به والاستریت پرجاذبه شد. در حالی که قبل از آن اینطور نبود.»
خود اداره بورس که تالار پرجنب و جوش آن بخش زیادی از صحنههای فیلم اول را به خود اختصاص داده بود، در فیلم جدید کمتر در مرکز توجه قرار دارد. به جای آن لوکیشن اصلی ساختمان بانک فدرال رزرو است که پاییز پارسال و در اولین روزهای وقوع بحران چند نشست مالی مهم در آن برگزار شد. استون میگوید: «در فیلم سال 1987، از فدرال رزرو خبری نبود. ما سراغ آن نرفتیم، اما اکنون دنیا کاملاً عوض شده است. اینجا بخشی از حصار سیستم است.»
«والاستریت» جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برای مایکل داگلاس به همراه داشت که در آن به نقش گوردون جکو، یک چهره بیرحم در والاستریت ظاهر شد، کسی که اظهار نظرهای به یاد ماندنی او هنوز هم در تالارهای بورس شنیده میشود. داگلاس در فیلم جدید بار دیگر به نقش جکو ظاهر میشود که آخر فیلم قبل به جرم معامله با سوءاستفاده از اطلاعات محرمانه به زندان افتاد.
استون میگوید: «وقتی جکو در آغاز فیلم جدید از زندان بیرون میآید، اساساً باید شکل تازهای به خود و شخصیت خود بدهد. او به دنبال یک فرصت دیگر است.» چند هفته پیش داگلاس و استون یک شب برای صرف شام به رستوران چینی شونلی در منهتن رفتند. آنها یک همراه هم داشتند که حضورش در آنجا دور از ذهن بود: ساموئل دی. واکسال مؤسس شرکت دارویی ایمکلون سیستمز که به جرم سوءاستفاده از اوراق بهادار پنج سال را در زندان گذراند. استون میگوید: «مایکل (داگلاس) میخواست کسی را ببیند که خود زندانی بوده است.»
داگلاس اخیراً در یک گفتوگو، گفت: «بازیگران اغلب تردید دارند در دنبالهها بازی کنند، به خصوص فیلمی که بار اول به خاطر آن اسکار گرفتهاند، اما اهمیت بحران مالی دیگر جای تردید باقی نگذاشت.»
دیگر بازیگران «والاستریت2» عبارتند از شایا لابوف به نقش جیک مور، یک تاجر جوان که نامزد دختر جکو با بازی کری مالیگان است؛ جاش برولین به نقش رئیس یک بانک سرمایهگذاری؛ فرانک لانجلا در نقش معلم جیک و سوزان ساراندون که نقش مادر جیک را بازی میکند.
چارلی شین که در فیلم اصلی نقش باد فاکس، تاجری جوان و دستپرورده جکو را بازی کرد، نقشی کوتاه در فیلم جدید دارد.
فیلمبرداری «والاستریت2» این هفته در نیویورک آغاز میشود و قرار است آوریل سال آینده به سینماها بیاید. فیلمنامه دنباله «والاستریت» سالها دست به دست میشد تا اینکه پارسال استودیو فاکس قرن بیستم در بحبوحه بحران مالی آلن لوب فیلمنامهنویس فیلمهایی چون «چیزهایی که در آتش از دست دادیم» و «21» را استخدام کرد تا فیلمنامه را متناسب با شرایط روز بازنویسی کند.
هرچند جوانی استون به خاطر شغل پدرش به نوعی با مسائل مالی مرتبط بود، اما او برای ادامه کار پدر چیزی به ارث نبرد. استون در دانشگاه ییل خیلی در رشته اقتصاد موفق نبود و فیلم ساختن را ترجیح داد. او در ماههای اخیر از طریق مطالعه و دیدار با چهرههای مالی و دانشگاهی درباره بحران مالی اخیر تحقیق کرده است.
استون در اولین هجوم خود به والاستریت شخصیتها و تصویری خلق کرد که بیش از آنچه انتظارش را داشت زنده ماندند و بیآنکه خودش بخواهد پیامدهایی داشتند، اما اگر این سیستم مالی بالاخره به زانو درنمیآمد، استون هیچگاه دوباره سراغ این موضوع نمیرفت. او میگوید: «قطعاً اگر سال 2006 بود ما این فیلم را نمیساختیم.»
استون و مستند چاوز
الیور استون این هفته با هوگو چاوز رئیسجمهوری ونزوئلا روی فرش قرمز جشنواره فیلم ونیز حاضر شد و این کار بار دیگر خشم مفسران راستگرای آمریکایی را برانگیخت. چاوز مضمون مستند جدید استون با عنوان «جنوب مرز» است که اولین بار در دنیا روز دوشنبه در لیدو به نمایش درآمد.
فیلم با گفتوگویی با چاوز آغاز میشود که سیاستهای اقتصادی و دیپلماتیک او مورد اعتراض بسیاری از سیاستمداران و رسانههای آمریکایی است. «جنوب مرز» همچنین شامل گفتوگوهایی با هفت رئیسجمهوری در آمریکای جنوبی است که همه آنها با سیاستهای آمریکا مخالف هستند.
استون هفته پیش به روزنامه گاردین، گفت: «انگار این رهبران همه یک چیز میگفتند. آمریکاییها باید نقش رسانههای ما در ارائه تصویر شیطانی از رهبران خارجی و معرفی آنها به عنوان دشمنان ما را مورد سئوال قرار بدهند.»
چاوز روی فرش قرمز ونیز به خبرنگاران گفت: «الیور استون نابغه سینماست. فکر میکنم او میتواند بوی تغییر هوا در آمریکای جنوبی را استشمام کند.» در همین حال به نظر میرسد استون همچنان علاقهمند به گفتوگو با محمود احمدینژاد رئیسجمهوری ایران است. او سال 2007 درخواست کرد به او اجازه ساخت فیلمی مستند درباره احمدینژاد داده شود، درخواستی که به طور موقت به آن چراغ سبز داده شد.
استون در این باره در ونیز گفت: «واقعاً دوست داشتم این کار را انجام بدهم، برای اینکه فکر میکردم با ایران وارد جنگ خواهیم شد. اگر در عراق موفقتر بودیم، بدون تردید میتوانستیم امروز نقش بیشتری در ایران داشته باشیم.»
نیویورک تایمز / 8 سپتامبر / ترجمه: علی افتخاری
نظر شما