ضمانتی وجود ندارد که عربستان محاصره شده توسط فریادهای آزادی خواهی ملت های خسته از دیکتاتوی رنگ انقلاب را به خود نبیند

برنارد هیکل
عربستان سعودی را همگان سرکرده مخالفان جنبش های مردمی می دانند که در چند ماه اخیر در کشورهای اسلامی رخ داد و به بهار عربی شهرت یافت. در حقیقت عکس العملی که خاندان سعود در قبال این خیزش ها از خود نشان داد بسیار متمرکز شده بود. خاندان سعود اندک علاقه ای ندارند که شاهد به روی کار آمدن قدرت های دیگر مانند ایران در منطقه باشند.


برخی رهبران کهنسال عرب این قبیل تصاویر را در حافظه تاریخی خود جا داده اند. انقلاب های ناسیونالیستی دهه های 50 و 60 که الهام گرفته و هدایت شده توسط جمال ناصر مصری بود. این انقلاب ها تقریبا خاندان سعود را فلج کرد. با این همه، شاهزاده های امروز سعودی به این قطعیت رسیده اند که چیزی در خاورمیانه جدید تغییر کرده است: نسل جدید اعراب نمی خواهد و نمی تواند حاکمان خودکامه ، مسئولیت ناپذیر و غیرمتعهد پیشین را قبول کند.


ما در عربستان سعودی که خود را نماد محافظه کاری اسلامی می داند و البته دموکراسی را شیوه مقبول حکومت داری نمی خواند، شاهد خشونت ورزی های بیشتری به نسبت سایر کشورها بودیم. خاندان سعود در حوزه سیاست داخلی بسیار سریع خودی نشان دادند و برای در اختیار داشتن کنترل اوضاع بلافاصله هرگونه تجمع عمومی را ممنوع اعلام کردند. دولتمردان سعود با تکیه به روشی که ان را اسلام سیاسی می خوانند نوع حکومت خاص خود را در این شبه جزیره عرب پیاده کرده اند. اختلاف سلیقه در امور مملکت داری هم باید با ادبیاتی کاملا محافظه کارانه و مملو از احترام و ادب و البته در قالب پیشنهاد حرفه ای در جمع های خصوصی به افراد رده بالای خاندان سعود داده شود. هرگونه راهپیمایی مخالفان به مخالفت با اسلام و بی دینی تعبیر خواهد شد. خاندان سعود ادعا می کنند که این راهپیمایی ها خیانت به اسلام است چرا که مادر نفاق در جامعه است. شورای مفتی های عربستان اخیرا در بیانیه ای اعلام کرد که هرگونه راهپیمایی حرام و مخالف شرع اسلام است! همزمان با نزدیک شدن به روز یازدهم ماه مارس که در فیس بوک جوانان روز خشم نام داده شده بود ، نیروهای امنیتی عربستان سرتاسر خیابان های اصلی شهرهای بزرگ را سیاه کردند تا مبادا صدای مخالفی به گوش برسد.


خاندان سعود برای در اختیار گرفتن احساسات مردمی همواره از کارت شیعه ستیزی خود استفاده می کند. ماشین های تبلیغاتی این رژیم همواره ادعا می کنند که در صورت وقوع اعتراض های خیابانی این شیعیانی مانند ایرانی ها هستند که بیشترین بهره را از ناآرامی ها می برند و در نتیجه اهل تسنن و یا وهابیون در اقلیت قرار می گیرند.


گسترده تر شدن دامنه ناآرامی ها در لیبی ، سوریه و یمن به نفع عربستان سعودی است. خاندان سعود همواره داعیه دار حاکمیت بر شبه جزیره عربی بوده است. خاندان سعود همچنین برای آرام کردن صدای مخالفان بسته مالی هنگفتی را در اختیار مناطق فقیر و تهیدست تر قرار داد. بر این اساس 130 میلیارد دلار در 5 سال آینده خرج پروژه های عمرانی خواهد شد. میزان حقوق دریافتی کارمندان نیز تغییر خواهد کرد و البته بر میزان فرصت های شغلی هم افزوده خواهد شد. ملک عبدالله وعده ساخت مسکن جدید برای جوانان را داده است که در کشوری که بازار مسکن ان بخصوص برای جوانان بسیار ناآرام و متلاطم است وعده قابل توجهی ست.


عربستان سعودی در بحرین نیز به سرعت دست به کار شد و به محض آغاز ناآرامی ها در این کشور نیروهای کمکی را برای اقلیت اهل تسنن فرستاد تا بتواند به نوعی شیعیان در کثرت جمعیتی را مهار کند. ریاض در منامه هم بهانه ایران را علم کرد و تاکید داشت که به منظور جلوگیری از افزایش نفوذ و دخالت تهران است که دست به این حرکت زده است. عربستان برای مقابله با این ایران نیروهای خود را در قالب شورای همکاری خلیج فارس به بحرین فرستاد و البته وعده کمک مالی 10 میلیارد دلاری به منامه را در یک دهه آتی هم داده است . وعده های مشابهی هم به اردن و عمان داده شد که در روزهای نخست آغاز این ناآرامی ها در منطقه در موضع سکوت و عدم دخالت فرو رفته بودند.


در سوریه و لیبی تا حدودی خاندان سعود سکوت کرده اند چرا که فردای سیاسی این دو کشور به روشنی تونس و مصر نیست و عربستان نمی خواهد در شرایط دو سرباخت قرار بگیرد. خاندان سعود اندک علاقه ای به معمر قذافی ندارد که یک بار نقشه سوقصد به جان ملک عبدالله را کشیده بود. با این وجود خاندان سعود در موضع سکوت و انفعال است چرا که برای لیبی پس از قذافی هم برنامه ای در سر نداشته و ندارد.


سوریه اما به عربستان نزدیک تر از لیبی است و البته متحد ایران و حزب الله لبنان در منطقه به حساب می آید. با اینهمه سقوط بشار اسد می تواند خاندان سعود را با دمشقی روبه رو کند که در آن اخوان المسلمین حرف نخست را می زنند. سقوط سوریه می تواند لبنان را نیز به آشوب بکشد و همین مساله منطقه را ملتهب تر از امروزش می کند. البته ملک عبدالله سفیر خود را از سوریه فراخوانده و سرکوب معترضان در این کشور را هم غیرقابل قبول خوانده است . با اینهمه سیاست کلان ریاض در دمشق هنوز تعریف نشده است .

یمن همسایه اما اصلی ترین تهدید برای عربستان است . اپوزیسیون در این کشور به شکل ناامید کننده ای از هم شکافته و جدا است . جنوب در اختیار اسلام گراهای تندرو است که بعضا با القاعده هم کاسه هستند. پول هزینه کردن در یمن با توجه به ابعاد جغرافیایی این کشور و چنددستگی سیاسی به صرف عربستان نیست. به باور بسیاری از تحلیل گران یمن درست در آستانه سقوط قرار گرفته است. در حال حاضر قریب به 24 میلیون یمنی در حالی که گرسنه هستند اما تا مغر استخوان مسلح در کنار مرز با عربستان بیتوته زده اند. در شرایطی که جنگ داخلی در یمن رخ دهد، عربستان قادر به مهار ورود پناهندگان به کشور خود نیست. با این اوصاف خاندان سعود نمی داند که مجوز بازگشت عبدالله صالح را به یمن صادر کند یا خیر.


دورتادور عربستان را ناآرامی و اعتراض فراگرفته و هیچ گونه ضمانتی وجود ندارد که این شبه جزیره از این امواج در امان بماند. در داخل عربستان ترس از خاندان سعود و انتقام گیری هایش مولود آرامش شده است. در بحرین شاید آرامش ظاهری برقرار شده باشد اما شیعیان در اکثریت این کشور خاموش نخواهند ماند.
خاورمیانه تغییرات بسیاری را تجربه کرده است . با این وجود مشخص نیست که سیاست های اتخاذ شده توسط خاندان سعود به تقویت این رژیم منجر شده باشد.
پراژکت سیندیکیت 16 اگوست / ترجمه : سارا معصومی
5151

 

کد خبر 168476

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین