آینده لیبی بعد از قذافی را از دیدگاه تعدادی از کارشناسان و متخصصان خاورمیانه و شمال آفریقا بخوانید.

زهرا خدایی

به رغم روشن تر شدن افق های موفقیت مخالفان قذافی و نزدیک شدن گام به گام آنها به پیروزی های بیشتر هنوز نمی توان به طور قطع امیدوار بود که آیا لیبی می تواند با توجه به اختلافات و چنددستگی های موجود در شهرهای مختلف و همچنین ساختار قبیله ای و عشیره ای به آسانی در راه دمکراسی گام بردارد یا نه؟ واقعیت آنست که لیبیایی ها هنوز با پیروزی نهایی فرسنگ ها فاصله در پیش رو دارند و در این مسیر، چالشهای متعددی انقلاب نوپای آنها را تهدید می کند.
هر چند باید به لیبی دمکراتیک امیدوار بود و خوشبین، اما تخریب زیرساخت های کشور، احتمال پررنگ تر شدن حضور نیروهای خارجی را افزایش داده و باید به مجموعه چالش های دمکراسی سازی در لیبی، دخالت خارجی را نیز افزود.
از سویی لیبیایی ها همچون سایر مردمان کشورهای خاورمیانه عادت به دمکراسی ندارند و فرهنگ قبیله ای و چنددستگی در میان طوایف می تواند خود مانع به ثمر رسیدن انقلاب باشد. با این حال در صورتی که مردم بتوانند یکپارچگی و وحدت را در بازسازی کشور به نمایش بگذارند، شاید بتوان امیدوار بود که این کشور ثروتمند زودتر بتواند طعم شیرین دمکراسی را بچشد.

برای بررسی آینده لیبی و سناریوهای احتمالی بعد از قذافی به سراغ کارشناسان و دیپلمات های کشورمان رفتیم و نظرات و تحلیل های آنها را جویا شدیم که در ذیل مشروح آن را می خوانید.

کارشناس

تحلیل

صباح زنگنه (نمایندۀ اسبق ایران در سازمان کنفرانس اسلامی)

به نظر می رسد لیبی همچنان تا مدتی در گیر تنشهای داخلی خواهد بود و در برخی مناطق نیز این درگیری با عوامل خارجی که خواه ناخواه در این فاصله در صحنه سیاسی ظاهر شدند، همراه خواهد بود. تلاش غرب بر ایجاد انسجام با توجه به تفاوت ها و اختلافاتی عشیره ای و قبیله ای و همچنین محیط اطراف لیبی به سرعت به نتیجه نخواهد رسید.

در بعد اقتصادی نیز باید به این مسئله توجه داشت که میلیون ها نیروی کار از کشورهای همجوار از جمله چاد، مالی، مصر و تونس در این کشور مشغول به کار بودند و طبیعتا منافع این کشورها نیز به نوعی دچار تهدیدی شده است و می بایست راهکاری برای آن اندیشید.

از سویی در جامعه لیبی موضوع استقرار دمکراسی مبحثی است که شاید در درجه دوم اهمیت قرار داشته باشد. هرچند قشر تحصیل کرده لیبی به داشتن تحول در سیستم سیاسی و دمکراسی تمایل داشته باشند اما هنوز محرز نیست که همزمان این خواسته از سوی سایر قبائل، جریانها و افراد قدرتمند نظامی که در اطرف قذافی بسر می بردند، نیز مورد پذیرش باشد.اختلاف در تمایل ها و گرایشات از هم اکنون در حال خودنمایی است.

و در نهایت اینکه گرچه در شعارها تلاش اصلی غرب بر جامعه سازی و ملت سازی در لیبی است، اما واقعیت آنست که هدف اصلی آنها تسلط بر منابع انرژی خواهد بود. اگر آنها بتوانند بر مناطق استخراج و انتقال نفت مسلط شوند کار چندانی به روند دمکراسی سازی در لیبی نخواهند داشت. 

جواد صالحی (کارشناس خاورمیانه)

در مورد دمکراسی به مفهوم واقعی آن در لیبی شک و شبهات زیادی همچنان وجود دارد.

اول، نبود فرهنگ دمکراسی در این کشور است. دمکراسی زمانی می‌تواند پویا باشد که همۀ مولفه های آن فراهم باشد. جامعۀ طایفه ای، عشیره ای لیبی که هنوز همانند وضعیت قرون 19 است نمی تواند در تعامل، تکثیر و واگذاری قدرت انتظارات را متحقق سازد.

مسئله دوم در مورد تعامل گروهها و نسبتی است که آنها می توانند در روند سیاسی کشور نقش آفرینی کنند. لیبی 42 سال جامعه دیکتاتوری بوده و فاقد هرگونه ساختار مدنی و حزبی است. در این میان نقش آفرینی شورای انتقالی مبتنی از حمایت خارجی است. طبیعتاً هر کدام از گروهها از حمایت رسانه ای، طایفه ای و خارجی بیشتری برخوردار باشند، نقش بیشتری در فرآیند سیاسی این کشور خواهند داشت.

لذا این احتمال وجود دارد که با توجه به آنکه هیچ یک از گروهها ابزار لازم برای اعمال قدرت و مشروعیت را ندارند امکان سقوط آنها به افراط گرایی، زغم طلبی و افردگرایی زیاد است.همانگونه که قذافی 42 سال قبل براساس اندیشه های انقلابی مصر روی کار آمد و همگان وی را تشویق و تحسین کردند. اما نتیجه آن بیش از 40 سال استبداد و خودگامگی بود. لذا از آنجایی که ساختارهای نیم بند موجود ابزار لازم برای تحقق آرمان های مردم را ندارد، احتمال بیراهه رفتن آن زیاد است.

و در نهایت اینکه توقعاتی که ملت و جامعه از شورای نظامی و انتقالی دارند، قابل احقاق نیست. همه زیرساخت های کشور از بین رفته است و دارایی ها نیز بلوکه شده است، احساس عدم برآورده شدن نیازها و توقعات در آینده ای نزدیک مشکلاتی را به وجود خواهد آورد. 

مجتبی فردوسی پور(رییس ادارۀ خاورمیانه) وزارت خارجه)

وضیعتی لیبی در مقطع فعلی مبهم و پیچیده است. این کشور برخاسته از حدود 120 قبیله است که از این حدود تنها یک چهارم آن در فرایند مشارکت سیاسی در 42 ساله اخیر حضور داشته اند.هم اکنون نیز که وضعیت لیبی با سقوط قذافی شکل جدیدی یافته است باید دید که این قبایل سهم مشارکت خود در فرآیند سیاسی و رفرم را چگونه توزیع و تقسیم می کنند.

گروه بزرگی که شامل طیف های مختلفی می شود؛ آنهایی که در بنغازی شورای انتقالی را تشکیل دادند ، آنهایی که در بریقه(نزدیک حوزه های نفتی) جلوی نیروهای قذافی مقاومت کردند.

آنهایی که در مصراته جلوی نیروهای قذافی ایستادند، بربرها که راه ورود به طرابلس را از طریق نفوسا برای مبارزان هموار کردند و در نهایت اعراب، همه و همه مطالبات و سهم خواهی های خاص خود را در دایرۀ مشارکت سیاسی مطرح خواهند کرد. بنایراین آنچه که در مقطع فعلی مهم است اینست که گروههای مسلح که در وضعیت قیام و به ثمر رساندن انقلاب متفق القول عمل کردند در پایان راه ثبات سیاسی را چگونه سازمان دهی خواهند کرد؟

آیا همۀ این گروهها حاضرند با شورای انتقالی و احیانا شورایی نظامی- که عمده فرماندهان آن برگرفته از انقلاب 1969 است و در به قدرت رساندن سرهنگ قذافی نقش عمده داشتند- سهم خودشان را تقسیم کنند یا نه؟

در نگاهی کلی درباره وضعیت فعلی لیبی می توان گفت که اگر گروهها وضعیت را به سمت جنگ داخلی پیش نبرند در تقسیم سهم مشارکت سیاسی می توانند از طریق وحدت رویه نسبت به آینده سیاسی تصمیم گیری کنند و متعاقبا خواهند توانست مانع از مداخله خارجی شوند.  لیکن اگر سایۀ جنگ داخلی در روند رفرم سیاسی همچنان بر لیبی مستولی باشد، احتمالات بهره داری بیگانکان مخصوصا غرب و ناتو با توجه به ذخایر انرژی فسیلی فراوان لیبی که به عنوان بزرگرین صادرکننده نفت قاره آفریقا شناخته می شود، می تواند این کشور را تحت طمع ورزی و چشم داشت غرب و ناتو قرار دهد. 

بهرام امیراحمدیان(کارشناس مسائل سیاسی)

مسئله مهمی که هم اکنون در عرصه بین الملل در حال وقوع است، اینست که ناتو به عنوان ابزار نظامی شورای امنیت در حال تثبیت جای پای خود در منازعات بین المللی است.

دوم اینکه جنگ لیی ثابت کرد که متعاقب اندیشه جدید" جهانی شدن منابع انرژی" این احتمال قوت می باید که منابع طبیعی و سهم هر یک از کشورها در استفاده از آن همانند سایر موضوعات جهانشمول و عام همچون حفاظت از محیط زیست، پاره شدن لایه ازن، پدیده گرم شدن زمین مورد بازنگری قرار گیرد. به عبارتی از آنجایی که منابع انرژی در کره زمین به صورتی نابرابر نهفته است، این اندیشه در حال قوت یافتن است که دیگر کشوری نمی تواند دارای منابع عظیم انرژی باشد و کشور دیگری فاقد آن.

به بیان واضح تر غرب در حال تعریف ابزارهای جدیدی است تا منابع انرژی نیز جهانی شود. در واقع این مسئله یعنی همان دهکده جهانی و در آینده نیز منابع انرژی به این سمت حرکت خواهد کرد که از دیدگاه جهانی شدن به تمام جهان تعلق داشته باشد. به اعتقاد من این دو موضوع حاصل جنگ های موجود در خاورمیانه، شمال آفریقا و دیگر کشورهای نفتی است.

 

دکتر داوود آقایی( مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران )

با توجه به پیروزی انقلابیون در طرابلس و بیشتر شهرهای لیبی به هر حال انتظار می رود در آینده شاهد موفقیت های بیشتری از سوی انقلابیون باشیم.

اما در این بین مشکل اساسی دسترسی به قذافی و پسرانش است. اگر انقلابیون بتوانند وی را دستگیر کنند، بخش عمدۀ مشکلات لیبی حل خواهد شد و گذار به دمکراسی نیز روند بهتری خواهد داشت.

انقلابیون نیز با امید بیشتری به نتیجه خواهند رسید. اما در صورتی که نتوانند وی را دستگیر کنند، با توجه به ذخایر طلا و ارزی که قذافی در اختیار دارد و همچنین امکان توزیع این ذخایر بین قبایل و طوایف مختلف این احتمال وجود دارد که وی بتواند خطری جدی برای گذار به دمکراسی باشد و آینده کشور را با سوالات بی پاسخ روبرو کند. این مسئله بستگی به موفقیت انقلابیون در دستگیری وی خواهد داشت.

در خصوص نقش قدرتهای خارجی در آینده سیاسی لیبی نیز باید گفت که به طبع کشورهای غربی آمریکا و اروپا با برنامه ریزی، پروژه ها و تمهیداتی که در قالب قطعنامۀ شورای امنیت پیاده کردند، سعی نمودند زیرساخت های لیبی را از بین برده تا در آینده بتوانند به بهانۀ بازسازی در این کشور حضور داشته باشند. لذا زین پس باید شاهد پررنگ تر شدن حضور قدرتهای خارجی در این کشور باشیم. همین مسئله نیز می تواند خود به عنوان چالشی بر سر راه گذار به دمکراسی در این کشور باشد.

51 263

 

 

 

 

 

 

کد خبر 170024

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین