به گزارش خبرآنلاین وی اظهار داشته است:
*آنچه که وظیفه همه هست این است که انشاءالله در انتخابات آتی مجلس، اصولگرایان با یک پرچم واحد حضور پیدا کنند. البته معنیاش این نیست که حتماً این پرچم واحد عیناً مثل ساختار فعلی 7+8 باشد. ممکن است این ساختار با نظرات مشترکی که داده میشود ارتقا پیدا کند و به وضعیت مطلوبتری در بیاید.
* جبهه پایداری نظراتی برای ارتقاء ترکیب فعلی داشته که آنها را اعلام کرده است و خوشبختانه نمایندگانی که جبهه معین کرده بود جلسات سازندهای با کمیته داوری داشته و بعضی از مسائل حل شده است و در باره برخی دیگر از مسائل در حال مذاکره هستند که امیدوار هستیم انشاءالله در تعامل، کار بهتر و با کارآمدی بیشتری در بیاید.
* از روز اول که این جریان شکل گرفت ساز و کار ابتدایی 7+8 نبود. ساز و کار ابتدایی سه نفر از بزرگانی بودند که مأموریتی برای خودشان تعریف کردند و مورد تفاهم همه هم بودند و زحمات طولانیای کشیدند، سپس به این ساختار نمایندگان جامعتین اضافه شد که شدند هفت نفر، بعد هم تغییرات دیگری پیدا کرد.[منظور از کمیته سه نفره کمیته ای بود مرکب از آقایان ولایتی، حداد عادل و عسگراولادی که به پیشنهاد رئیس جمهور انتخاب شدند. اضلاع مختلف اصولگرایان ضمن احترام به اعضای کمیته سه نفره، انتخاب آنها توسط رئیس جمهور را فاقد جامعیت می دانستند و آن را دخالت مستقیم دولت در انتخابات ارزیابی می کردند.در ساز و کار بعدی، آن سه نفر در ترکیب کمیته 7+8 باقی ماندند]
*جبهه پایداری نظراتی برای ارتقاء ساز و کار فعلی داشته است که نظراتش را به دوستانی که در آنجا حضور دارند اعلام کرده، بخشی از آن در تعامل به نتیجه رسیده است و بخشی هم در حال مذاکره هستند، انشاءالله امیدواریم به نتیجه برسد.
*(درپاسخ به این سوال که :آیا میتوانید بحث هایی را که به نتیجه رسیدهاند بفرمایید؟)بنا بر این بوده که آنچه که به نتیجه میرسد از طریق خودِ دوستان در جبهه متحد اعلام شود و هر موقع که صلاح دانستند خودشان اعلام میکنند.
* نگاه جبهه پایداری به شخصیت حضرت آیتالله مهدویکنی یک نگاه مبنایی است و ما ایشان را یکی از ارکان انقلاب میدانیم...هر جا که انقلاب با بحرانی روبهرو بوده ایشان یک نقش کلیدی را ایفا کردند و جزو ارکان انقلاب هستند، منتهی نکتهای هست که بعضی از آقایان و جریانات میخواهند خیلی راحت شخصیتهای مبنایی و اصولی انقلاب مثل ایشان را در سطح منازعات فردی و سلیقهای هزینه کنند و قطعاً این نوع هزینه کردن از شخصیتهای بزرگی مثل ایشان به صلاح نیست.
*(در پاسخ به این سوال: از جبهه پایداری پیغام داده شده بود که اینقدر که دنبال پیشنهادهای سلبیمان هستیم، دنبال ایجابیها نیستیم. یعنی آن افرادی که مد نظرمان بود که در 7+8 نباشند، برایمان مهمتر است تا مثلاً آقای حسینیان باشند. آیا این حرف درست است؟)جبهه در قید و بند فرد و افراد نیست، در قید و بند اینکه یک نفر بیاید و یک نفر برود نیست. تأکید جبهه بیشتر بر معیارها و و موازینی است که اصولگرایی را از سایر جریانها متمایز میکند، همان معیارهایی که در دهه 80 در مقاطع مختلف توانست ارتقائی را در مسیر انقلاب اسلامی رقم بزند ... ممکن است در صحنهای ترجمهاش این باشد که بودن فلان نفر چه ارتباطی با این معیارها دارد. آیا بودن یا نبودن یک نفر در چارچوب معیارها میگنجد یا نمیگنجد؟ اینها بحثهایی است که در درجه دوم اهمیت قرار میگیرند. آنچه که در درجه اول اهمیت است این است که آن معیارها و اصول را گم نکنیم.
*اگر اسم افراد آورده میشود از باب این بوده است که به زعم جبهه پایداری حضور این افراد میتواند این گفتمان را بیشتر حفاظت کند یا جلب اعتماد بیشتری در بین مخاطبین این گفتمان داشته باشد.
* از دوستانی که الان در جبهه هستند، آنهایی که(درجریان برخورد با مشایی) در دولت بودند، موضع روشنی گرفتند، موضعی که امروز هم بدان افتخار میکنیم و برای خودمان یک نقطه ارزشمند حساب میکنیم
* بنده به سهم خودم افتخار میکنم که در دولت احمدی نژاد توفیق حضور داشتم.
* آنچه که باعث شد بنده در سال 88 هم به آقای احمدینژاد رأی بدهم، این بود که فکر کردم در بین کاندیداهایی که بودند پایبندی ایشان به آرمانهای امام و رهبری و ارزشهای انقلاب بیشتر است که بعد هم وقایع بعدی بهنوعی همین را نشان داد، ولی این بدین معنی نیست که ما به ایشان انتقاد جدی نداریم
* چالش 11 روز خانهنشینی ایشان را یک نقطه خیلی منفی در این مجموعه میبینیم، عملکرد بودجه فرهنگی سال گذشته را یک نقطه منفی و مسئلهدار میبینیم، حاشیهسازی را که در اطراف ایشان وجود دارد یک نقطه منفی و جدی میبینیم، اما معنیاش این نیست که ما نقاط مثبت را فراموش کنیم و به آنها توجه نکنیم.
*طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آنجایی که محور تفکر اصیل اسلامی بوده و در گفتمانسازی که منجر به وقایع دهه 80 شد، جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز تهران نقش کلیدی و مبنایی داشتهاند. البته نسبت جبهه پایداری با این دو جامعه این است که این جبهه در مبانی و اصول خود را شاگرد هر دو جامعه میداند.
*دوستان قبل از تشکیل جبهه پایداری و بعد از آن و تقریباً تمام تشکلهایی که بهنوعی در صحنه حضور دارند، به بنده اظهار محبت دارند و تأکید کردند که شما در صحنه انتخابات حاضر باشید. تلقی بنده این است که چنین تکلیفی ندارم و بنا ندارم در انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان کاندیدا از هیچیک از حوزههای انتخاباتی حضور پیدا کنم. در جبهه صحبت اصلیمان این است که ما تأکیدی بر کاندیدا شدن افراد، حتی هیئت مؤسس جبهه نداریم.
* روا نیست که یک نفر(مشایی) که نه تحصیلات حوزوی دارد، نه به عنوان یک اندیشمند دینی تحقیق خاصی در این زمینه داشته است، بخواهد خود را در جایگاه یک تئوریپرداز دینی، آن هم با بیان گسسته و ناقص قرار بدهد و گمان کند که با این طریق دارد خدمتی به نظام میکند. فکر میکنیم اگر این افراد به وظایف قانونیشان بپردازند و کمک کنند دولت دهم بتواند این مسیر خدمتگزاری را با تلاشهای شبانهروزی و زحماتشان و اقدامات بزرگی که انجام دادهاند مثل هدفمند کردن یارانهها که بزرگترین اقدام دولتی، نهتنها بعد از انقلاب بلکه در کل شکلگیری دولتها از نظر عظمت کار و اهمیت تصمیم است طی کند، بهتر است. اینکه بگذارد دولت همین کارهای اصلی خودش را انجام بدهد و گرفتار حاشیه نشود بهترین کار را انجام داده است.
17302
نظر شما