سمیه علیپور: حضور شان استون در ایران این روزها توجهها را به خود جلب کرده است؛ پسری که همه توان سینمایی او به ساخت مستندهایی از پشت صحنه آثار پدرش مربوط میشود و در مورد سینمای ایران آگاهی چندانی ندارد و فیلمهای ایرانی اکران شده در آمریکا را با توجیه اینکه همگی ضدایرانی بودند ندیده و از میان سینماگران ایرانی نمیتواند به نامی اشاره کند.
روز پنجشنبه 17 شهریور ماه قرار بود نشست خبری با حضور او و خبرنگاران در رستوران گردان برج میلاد برگزار شود که گویا به دلیل نبود مجوز برای برپایی این نشست لغو شد و گروه خبرنگاران و عکاسان حاضر همراه برگزارکنندگان جلسه راهی دفتر علی شاهحاتمی فیلمساز شدند تا نشست در آنجا برگزار شود.
ملسا کارتر، بهرام حیدری نمایندگان شرکت ریل نایت و شان استون و نادر طالبزاده در مقام مترجم در این نشست روبروی خبرنگاران نشستند.
برنامههای استون در ایران
در ابتدای این نشست بهرام حیدری یکی از نمایندگان شرکت ریل نایت که مسئولیت دعوت از شان استون را به ایران برعهده دارد، اظهار داشت: «قصد داریم با رعایت قوانین جمهوری اسلامی فیلم را بسازیم. ما عمیقا در ته دل معتقدیم جمهوری اسلامی یک حکومت مردمی و با ثباتترین و دموکراتترین حکومت منطقه است. ما با ادای احترام به قوانین یک کشور پیش آمدهایم. دلیلی ندارد فیلمی که هالیوود بسازد حتما زنان در آن روسری نداشته باشند. ما میخواهیم موازین جمهوری اسلامی و جهان اسلام را در فیلمهایمان رعایت کنیم، ما نیامدیم چیزی را تغییر دهیم.»
او ادامه داد: «در این زمینه با آقای سیدجلال چاووشیان و علی شاهحاتمی کارگردان خوب سینمای ایران تماس گرفتیم و گفتیم قصد چنین کاری داریم. آنان تشویق کردند که بیاییم چون این تولید را از نظر بازرگانی و صنعت و اثر هنری ضروری دانستند. نقطه مشترک همه ما اسلام است. امیدواریم بتوانیم فیلمهای مثبت اسلامی را در یک روز در 30 هزار سینما در غرب اکران کنیم. آقای چاووشیان و آقای شاهحاتمی با ما همکاری کردند در کشور ریل نایت هستند. این شرکت بینالمللی است و این فیلمها را میسازد.»
دلیل سفر به ایران
شان استون دلیل سفر خود را به ایران چنین شرح داد: «ما در آمریکا فقط ایرانیها را انگشتنگاری نمیکنیم همه را انگشتنگاری میکنیم و فقط علیه ایران نیستیم. پدر من درصدد آمدن به ایران نیست. این اشتباهی در انتقال بود. او فعلا نمیخواهد بیاید و اگر دعوت شود میآید. من اینجا هستم چون شرکت ریل نایت من را دعوت کرد.»
او ادامه داد: «پروژههایی که این شرکت کار میکند برای من جذاب است به خصوص پروژه مولانا. هنر زبانی است که میتوان با آن فرهنگها را رد و بدل کرد. ایران مرکز فیلمسازی منطقه است. بنابراین خیلی مهم است که غرب با ایران دیالوگ داشته باشد، به خصوص به این خاطر که بخش سیاسی حالت خصمانهای با ایران دارد. دلم میخواست تحریم علیه ایران نبود. تا جایی که میتوانستم کاری انجام دهم به سهم خودم قصد دارم کار فرهنگی هنری انجام دهم. امیدوارم غربیها و آمریکاییهای دیگر این مسیر را طی کنند و سینمای ایران به آمریکا بیاید. بیشتر فیلمهایی که در آمریکا میبینیم از مخالفان ایران است.»
ویژگی ساخت اثر سینمایی مشترک
او ساخت فیلم مشترک را چنین تشریح کرد: «تولید مشترک معانی زیادی دارد؛ یکی بحث اقتصادی از دو طرف است و دیگری همکاری بازیگران ایرانی و آمریکایی با هم است و شاید اصلا در اصل برنامه این باشد که فیلمی به زبان انگلیسی در ایران فیلمبرداری شود تا در جهان پخش شود موضوع همکاری است.»
آشنایی با سینمای ایران
استون که با سینمای ایران ناآشناست نگاه خود را به این سینما چنین بیان کرد: «اگر بخواهیم صادق باشم باید بگویم سینمای ایران را خیلی نمیشناسم. اگر بخواهم اینجا فیلم بسازم مطالعات خیلی دقیقتری در مورد کارگردانها و فیلمهای ایرانی خواهم داشت. خیلی از فیلمهایی که به آمریکا آمده بود فیلمهای مخالفان ایرانی بود که من به آنها توجه نمیکردم. وقتی بخواهم فیلم بسازم در اینجا آمریکایی فیلم خواهم ساخت و ادای این را در نمیآورم که ایرانی شدهام و با تفکر خودم اینجا فیلم میسازم.»
حیدری نیر دز این زمینه گفت: «ما از کسانی دعوت کردیم به ایران بیایند که دوستدار دولت و فرهنگ ایران هستند.»
استون در مورد مشاهدات خود در ایران گفت: «این اولین هفته حضور من در ایران است و آنچه را که در این هفته درک کردم میگویم. اینجا کشور پیچیده و روشنفکری است. ایرانهای مختلفی است، سنت ایرانی، سنت قبل از اسلام. شما یک سنت رمانتیک دارید و یک سنت دینی. مثل اینکه شما بخواهید در مورد آمریکاییها صحبت کنید که در آن زمان با آمریکاییهای متفاوتی روبرو میشوید. وقتی میخواهید فیلم بسازید با قصه روبرو هستید. وقتی میخواهم در مورد مولانا فیلم بسازم در مورد دوران دیگری خواهد بود که باید در مورد آن هم مطالعه کنم. فیلمسازها تکههای مختلفی را از یک پازل جمع میکنند و آن را کنار هم میگذارند.»
نامهنگاری الیور استون و شمقدری در سال 1386
استون در پاسخ به سئوال خبرآنلاین در مورد نامهنگاریهای صورت گرفته از دفتر استون با ایران برای ساخت فیلم در مورد محمود احمدینژاد در سال 1386 و پاسخهای جواد شمقدری مشاور هنری وقت او، اظهار داشت: «سفر من به ایران ارتباطی به آن نامهنگاریها ندارد و وقتی شنیدم آن موقع پدرم میخواهد به ایران بیاد قصد داشتم من هم همراه او بیایم. از آن موقع به دنبال آمدن به ایران بودم.»
حیدری نیز در این زمینه اظهار داشت: «مسئله مستند رئیس جمهور به این ترتیب است که خود آقای رئیس جمهور و یا دولتیها پیشنهاد ساخت این مستند را قبول نکردند. اینکه گفته شده تولید چنین مستندی منتفی شد نباید به معنی بدی تعبیر شود. چون دولت ایران گفته بود این اثر نباید ساخته شود به همین خاطر پروژه منتفی شده است. آقای استون پیشنهاد داده بودند، دولت ایران مخالفت کرد و به جای این فیلم پدر ایشان فیلم جرج بوش را ساختند.»
آشنایی با ایران
پسر الیور استون آشنایی خود را با ایران به واسطه کارهای پدرش عنوان کرد و گفت: «اولین آشنایی من با ایران به واسطه فیلم «اسکندر» پدرم بود. ایران تاریخ عمیقی دارد و این جالب است. همچنین ایران کشور مخالفخوانی است و من هم ماجرا دوست دارم. خیلی دوست دارم به تختجمشید و اصفهان بروم. به ایران قدیم علاقمند هستم. این مهمترین عقیده من است که مردم در همه دنیا شبیه هم هستند و وقتی به اینجا آمدم شوک فرهنگی نشدم.»
واقعه 11 سپتامبر
او در پاسخ به سئوال دیگر خبرآنلاین در مورد نزدیکی به واقعه 11 سپتامبر و نگاهی که در آمریکا نسبت به مسلمانان خاورمیانه در این زمینه وجود دارد، گفت: «آنچه که قطعی است این است که 19 نفر سعودی نبودند که این کار را انجام دادند. یک کار توطئهآمیز بود. مثل یک شعبده بزرگ بود که علیه مردم آمریکا عمل شد. انجام دادن چنین کاری از سوی تروریستها غیرممکن بود. طراحی شده بود که اینها وارد عراق و افغانستان بروند و همه چیز شرارت با ریشه تروریسم اسلامی نیست.»
علاقه به عرفان
استون گفت: «من حتی در غرب به عرفان علاقه داشتم و تعلیماتی دیدم و به لحاظ متافیزیکی به خدا اعتقاد دارم معتقدم خداوند در ابعاد و حقایق مختلف فرمانروایی میکند. من دوست دارم در این حیطهها تحقیق و تفحص کنم.»
او ادامه داد: «الان با توجه به دشمنیهایی که بین مذاهب مختلف به وجود آمده فیلمسازی در مورد این مذاهب میتواند وضعیت را بهتر کند. هیچ وقت در تاریخ تا این حد اختلافات وجود نداشته است. تا زمانی که بژینسکی و برنارد لوئیس این سیاست را ساختند؛ این یک سیاست انگلیسی بود که در سال 1977 و 79 این نگاه را وارد آمریکا کردند. برای تقابل با شوروی وضعیت در لبنان و افغانستان تغییر کرد و این مقدمهای برای رودر رویی اسلام رادیکال، یهودیت رادیکال و مسیحیت رادیکال شد. من معتقدم روح انسان از این هوشمندتر است و میفهمد ما از سوی یک خدا خلق شدیم.»
ممنوعیت کار در آمریکا
او در مورد وضعیت کار در آمریکا گفت: «من هنوز آدم ناشناختهای در آمریکا هستم. ببینیم که وقتی فیلمم درآمد چه واکنشی نشان خواهند داد. من در حال تمام کردن ساخت فیلمی به نام «گری استون» هستم. ما در مراحل پایانی ساخت این فیلم هستیم. آن را براساس یک داستان واقعی خودم و دوستانم ساختم که وارد یک بیمارستان متروکه روانی میشویم که در آن شایعه ارواح هست. این حضور ما آنجا برای کشف و شهود واقعیت آنجاست.»
او گفت:«در رسانهها ما آزادی زیادی نداریم، زیرا رسانه توسط 10 شرکت میچرخد، آن شاخه اصلی رسانه است، اما شما به اینترنت میتوانید به همه چیز پی ببرید. مهم این است که شما به دنبال حقیقت باشید.»
او در مورد تحولات سیاسی منطقه گفت: «اروپا و آمریکا الان از مراحل رکود اقتصادی میگذرند و فکر نمیکنم تحولات انقلابها بهترین باشند. ممکن است چهره عوض شود، اما همان قدرتها باقی بمانند. فکر نمیکنم آمریکا تا مدتها عوض شود، مانند اینکه اوباما با یک چهره جدید آمد اما همان قبلی بود.»
فیلمسازی در ایران
استون شرایط فیلمسازی را در آمریکا چنین تشریح کرد: «ما برای فیلمسازی در آمریکا فقط به دوربین نیاز داریم و حتی گاهی به پول هم نیازی نیست. کمپانی ریل نایت نسبت به پروسه ساخت فیلم در ایران بسیار آگاه است و فیلمسازی در ایران مانند چین است.»
او ادامه داد: «من از هر دو نوع فیلمهای منفی که علیه ایران در آمریکا به نمایش در میآید آگاه هستم، چون مطبوعات آمریکایی به این نوع فیلمها علاقمند هستند. مطبوعات آمریکایی فقط زمانی دوست دارد در مورد ایران حرف بزند که کسی دستگیر شده باشد.»
جزئیات فیلم جدید
او در مورد فیلمی که در دست ساخت دارد، گفت: «ما هنوز در مورد این فیلم خیلی پیش نرفتهایم و در مورد سرمایهگذاری آن صحبت میکنیم. پروژه مولانا یک پروژه چند میلیون دلاری است که من به عنوان کارگردان هنوز در آن مطرح نیستم. الان در مرحله پیشتولید هستیم.»
ملسا کارتر نیز در این مورد گفت: «شرکت کرون ورد علاقمند است با ما کار کند. هنوز روی بحث اقتصادی در حال مذاکره هستیم.»
حیدری اضافه کرد: «این شرکت کرون ورد یک شرکت بزرگ است که از خارج بودجه به ایران آورده تا فیلم تولید کند و این مسئله مهمی است.»
استون اظهار داشت: «در غرب مردم مذهبی هستند و عقاید مبنایی دارند. اینکه شما در فیلمتان یک نفر را از زوایه تقدس نشان دهید چیز جذابی است. حال اینکه فیلم هم موفق از آب درآید آن چیز دیگری است. خیلی مشکل است شما فیلم هنری بسازید و موفق باشد. وقتی به مردم چیزی را مستقیم بگویید نمیپذیرند و برایشان خستهکننده میشود. همانطور که در قرآن و انجیل میبینیم فشارها و کششها بین شخصیتهاست که این موضوع را جذاب میکند. بهترین کاری که میتوانیم بکنیم این است که در مورد اجنه و ارواح فیلم بسازیم، آمریکاییها به این فیلمها علاقه زیادی دارند.»
مقایسه تصویر فیلمهای انتقادی با واقعیت ایران
او در مورد اینکه به چه ترتیب درک میکند برخی فیلمها در مانند «اورانیوم» یا «بدون دخترم هرگز» در مورد ایران دروغ میگویند، گفت: «من همواره از قصههایی که دروغ میگویند فاصله میگیرم. برنارد لوئیس دروغگوست و او نریتور «اورانیوم» فیلمی علیه ایران است. هر کشور مستقلی حقوقی برای خودش دارد و من به قدرت هستهای به عنوان منبع انرژی اعتقاد دارم.»
حیدری ادامه داد: «منظور ایشان این است که اینها تبلیغات است.»
استون گفت: «حس من این است که فیلمهای تبلغاتی علیه ایران ساخته شده است. ایران را به طور خاص مطالعه نکردم، اما الان که میخواهم فیلم بسازم در مورد آن مطالعه میکنم. تاکنون نخواستم در مورد ایران مطالعه کنم. مهم این است که ایران با ثباتترین کشور در منطقه است و جای تاسف است که آمریکا رابطه خوبی با ایران ندارد، چون ایران بازیگر مهمی در منطقه است و مردم ایران در همه جای دنیا پراکنده است.»
آشنایی به نگاه ضدآمریکایی در ایران
او در مورد نگاه ضدآمریکایی موجود در ایران گفت: «من در مورد نگاه ضدآمریکایی در ایران آگاهی ندارم، اما میدانم آمریکاییها چنین حسی نسبت به ایرانها دارند.»
حیدری ادامه داد: «در آمریکا سی.ان.ان از صبح تا شب برنامه علیه ایران دارد.»
استون گفت: «حوصله مردم سر رفته و همواره دوست دارند مشکوک شوند و دشمن داشته باشند. این دولتها هستند که نگاه خصمانه را در میان مردم به وجود میآورند. دشمن واقعی آمریکا انگلیس است و برعکس. بعد از انقلاب فیلمهایی مثل «بدون دخترم هرگز» بیدلیل ساخته نشد، نگاهها همواره منفی بود. خیلی خوب بود اگر به انگلیسها میگفتند شیطان بزرگ.»
حیدری اظهار داشت: «ما شرکتی هستیم که 300 هزار دلار برای تحقیقات در زمینه ساخت فیلم اسلامی صرف کردهایم و اگر برای ساخت فیلمها به ایران آمدهایم به خاطر خود ما بوده است. سینما و فرهنگ ایران قوی است پس در مورد فیلمسازی با آقای شاهحاتمی صحبت کردیم. ما علاقمند هستیم کسانی که معروف هستند و مخالف ما نیستند به ایران بیایند و فیلم بسازند. استون دانشجوی تاریخ است و ایران را میشناسد، در این شرایط نیاز نیست که او فیلم ایرانی دیده باشد. مهم شرکت ماست که فیلم «عاشورا» و «امپراطور عشق» را میخواهد بسازد.»
او گفت: «من آمدم ایران فیلم بسازم و کاری با اینکه در ایران چه شرایطی برای فیلمسازها وجود دارد، ندارم. من مخالف جو فیلمسازی در سینما نیستم. هرکسی میتواند برود در آمریکا فیلم بسازد و نیاز نیست همه فیلمهای آمریکایی را ببیند. من به ایران میآیم که فیلم بسازم و از کسی تقلید نمیکنم. من نگفتم میآیم به ایران که فیلم بسازم، گفتم دوست دارم فیلم بسازم.»
شاهحاتمی در پایان این نشست برای پاسخدهی به همه سئوالاتی که در جلسه پرسیده شد و انتفادهایی که نسبت به ناآگاهی استون در مورد ایران وجود داشت، گفت: «هیچ اتفاق تبلیغاتی اینجا برای کسی و جناحی رخ نمیدهد. نزدیک به سه سال است تلاش میکنیم تعاملی بین سینمای ایران و سینمای غرب به وجود آید. دلیل آن معطوف کردن نگاه مدیران به سینمای ایران است؛ کاری که هیچکدام از مدیران ما نتوانستند انجام دهند و حتی در مصاحبهها به این مسئله اشاره کردند کسانی که از غرب میآیند برای فیلمهایشان بخشی از تاریخ ما را تحریف کنند. این یک نگاه بدبینانه است. این شرکت در اولین کار خود در ایران فیلم «امپراطور عشق» را میسازد که پروانه ساخت گرفته و درباره مذاهب است.»
او گفت: «کار تبلیغاتی ما در این جهت است که به دنیا بگوییم میتوانیم فیلم مشترک بسازیم. فیلمهای ایرانی حتی نمیتوانند یک سالن در کشورهای خارجی اجاره کنند؛ از میان همه فیلمها فقط فیلم فرهادی بود که توانست در چند سالن فرانسه اکران شود که آن هم بنا به دلایلی بود و فیلم مجید مجیدی که دیدم با وجود قرار گرفتن بین نامزدهای اسکار به دلیل نگاههای موجود در این مراسم نتوانست اسکار بگیرد. سینمای ایران را باید با دنیا آشتی دهیم.»
58243
نظر شما