ونداد الوندی پور
معمر قذافی، دیکتاتوری که وجود شومش 42 سال بر لیبی سایه افکند و این کشور ثروتمند و کم جمعیت را عقب مانده نگه داشت سرانجام سرنگون شد، و این برای همه آنان که دلداده آزادی و هوادار دموکراسی اند خبر خوشی بود. قذافی دیکتاتوری خودشیفته و عیاش بود که با نقابی از «انقلابی بودن»، مثل افعی بر ثروتهای لیبی چنبره زده و خانواده و اطرافیانش را صاحب جاه و جلالی افسانه ای کرده بود.
او سرنگون شد، اما به یک رویداد نباید صرفا از یک بُعد نگاه کرد. مردم لیبی، همگام و تقریبا همزمان با مردم کشورهای عربی نظیر مصر، سوریه و بحرین و... به پا خواستند و خواهان حقوق طبیعی خود شدند؛ حقوقی نظیر آزادی، دموکراسی، عدالت و رعایت حقوق بشر. قذافی هم مثل همتایانش در دیگر کشورهای عربی، به سرکوب بی رحمانه مردم پرداخت. در این میان اما سودایی دیگر در سر امریکا و هم سفره هایش افتاد؛ یا شاید از قبل چنین سودایی داشتند و منتظر لحظه مناسب بودند. آنها انقلاب مسالمت جویانه مردم لیبی را، که هنوز بسیار جوان بود و در شرف تکوین، نابود کردند و با تبدیل کردن یا حداقل کمک به تبدیل کردن آن به نبردی مسلحانه، زمینه سرکوب وحشیانه تر مخالفان توسط ارتش قذافی را فراهم کردند و سپس
به نام دفاع از «مردم غیرنظامی» لیبی، حملات هوایی ویرانگری را علیه این کشور آغاز کردند. بمب بر سر مردم ریختند تا از آنان محافظت کنند! و رسانه های غربی که بر فضای خبری دنیا سیطره دارند از ثمرات مرگبار حملات ناتو چیزی نگفتند. حملاتی که همزمان با به خاک و خون کشیدن بسیاری از مردم لیبی، بسیاری از زیرساختها و صنایع حیاتی این کشور را نابود کرد؛ زیرساختهایی که کمپانیهای غربی هم اکنون برای بازسازیشان در صف ایستاده اند.
علاوه بر این «بازسازیها» که پول عظیمی نصیب کمپانیهای نسبتا ورشکسته غربی می کند، می توان به موارد زیر هم به عنوان بخشی از اهداف امریکا و هم پیمانانش در حمله به لیبی اشاره کرد: مصادره میلیاردها دلار از حسابهای مالی لیبی و در دست گرفتن چاه های نفتی این کشور(براساس تخمین کارشناسان، لیبی دارای ذخائر کشف نشده عظیمی است) (پرواضح است که حتی در سیستم فاسد قذافی هم بخشی از این ثروتها به مردم می رسید)؛ شناسایی و به رسمیت شناختن یک شورای به ظاهر انقلابی (که در خودفروخته بودن حداقل بخشی از اعضای آن شکی نیست) برای ساختن دولت مطیع و دست نشانده آینده(قذافی هیچگاه مهره ای مطلوب برای غربیها نبود)؛ انحراف افکار عمومی از وضعیت انقلاب و کشتار مردم در دیگر کشورهای عربی و نیز به فراموشی سپردن مطالبات آزادیخواهانه مردم مصر (که با اقدامات غربیها و عناصر داخلی آنها، حداقل فعلا ناکام مانده اند)؛ به راه انداختن جنگی جدید به عنوان خوراکی تازه برای افکار داخلی مردم امریکا و احتمالا ساختن بن لادنی جدید از قذافی و ...
با در نظر گرفتن وضعیت وخیم اقتصادی امریکا و اروپا، حدس زدن میزان ولع آنها برای بلعیدن ثروت کشورهایی نظیر لیبی کار چندان دشواری نیست.
برای پی بردن به آینده احتمالی پیش روی این کشور، کافیست نگاهی بی اندازیم به وضعیت کنونی عراق و افغانستان: میلیونها نفر کشته و معلول، جنگ داخلی، دولتهای دست نشانده، منابع به یغما رفته و زیرساختهای نابود شده(در عراق) بخشی از هدایای امریکا و دوستانش به مردم این دو کشور بوده است. (کودتای 28 مرداد بر ضد دولت مردمی دکتر مصدق هم مثالی آشناست از ضدیت دیرین امریکا با برقراری دموکراسی در کشورهای جهان سوم...)
ارمغان امپریالیسم، چیزی جز استعمار و کشتار نیست. قذافی باید سرنگون می شد، اما نه به دست ناتو؛ به دست مردم لیبی و در قالب جنبشهای دموکراسی خواهانه آنان. حمله نظامی امریکا و هم سفره هایش، هرگز به دموکراسی و رفاه مردم ختم نمی شود ...
خلاصه آنکه، دخالت نظامی امپریالیسم در کشورهایی که سیستم های دیکتاتوری دارند، صرفا منفعت طلبانه بوده و جنبشهای آزادیخواهانه و مردمی این کشورها را به نابودی می کشاند.
4951
نظر شما