فرهاد عشوندی و سعید اکبری
لبخندش را مدام بر لب دارد. هر بار که نگاهش به نگاه ما میافتد، لبخندش بر لب است. لبخندی البته نه از جنس لبخند علی کفاشیان. کارلوس کروش؛ او هم شاداب است اما نه به شادابی رئیس فدراسیون فوتبال. راستی چرا همیشه لبخند میزند؟ و بیدرنگ پاسخ میدهد: «وقتی مربی هستی یا در فوتبال حرفهای کار میکنی، فشار زیادی را باید تحمل کنی. فشار کار این قدر بالاست که اگر نخندی، حتماً میمیری. من به فوتبال آمدم که بخندم و شاد باشم و از زندگیام لذت ببرم. میخواهم تلاش کنم که موفق باشم نه اینکه بمیرم.» سرمربی تیمملی 6 ماه پس از حضور رسمیاش در ایران، رودررویمان نشسته تا اولین گفتوگوی رسمی و اختصاصی مطبوعاتیاش را انجام دهد. او یک ساعت دیرتر به قرار رسیده و درحالی که این تأخیرش سبب شد تا دوستان خوب ا در خبرگزاری ایسنا و روزنامه اعتماد، قرارهای مصاحبهشان کنسل شود اما این مجال برای ما باقی ماند تا با کروش به گفتوگو بنشینیم و در زمانی تقریباً محدود مهمترین سئوالهایمان را از او بپرسیم؛ «ببخشید اما نشست صبح ما با مربیان لیگبرتری کمی بیشتر از آنچه گمانش را میکردیم طول کشید و بعد هم به اصرار خبرنگاران، ایستادم تا با آنها درباره نشست حرف بزنم. بعد هم که به ترافیک مسیر خوردیم. همه این اتفاقات سبب شد تا با تأخیر برسم برای همین عذرخواهی میکنم.»
*به ما گفتند 20 دقیقه. باید در این زمان حداقل 20 سؤال بپرسیم.
(می خندد) پس بپرسید. من هم سعی میکنم خیلی سریع جوابتان را بدهم.
*یکی از مشکلاتی که آقای کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال از آن صحبت میکرد این بود که میانگین دوندگی، پاسها و استانداردهای فوتبال ما از فوتبال برتر آسیا پایینتر است. برای این مشکل چه باید کرد؟
ما کاری که میکنیم، تلاش سخت است. هر روز تمریناتمان را با فشار بیشتری پی میگیریم و سعیمان این است تا با کوشش بیشتر این نقص را برطرف کنیم. ما نیاز به اردوهای زیاد داریم و بازیهای بیشتر. کاری که تلاش میکنیم تا انجامش بدهیم. جلسه هماندیشی امروز هم دلیلش همین بود که چطور میتوانم بیآنکه به برنامههای مربیان لیگبرتری و برنامه بازیهای لیگ آسیبی بزنم، فشار تمرینات تیمملی را فشردهتر کنم.
*شما میخواهید این کار را از تیمملی شروع کنید اما درد فوتبال ما مسیری باشد که از پایهها آغاز میشود. واقعاً دیر نیست در تیمملی یک کشور این نقشه پیاده شود؟
بگذار برایت یک ضرب المثل بزنم. وقتی میخواهی یک سبد تخممرغ را جا به جا کنی باید هر تخممرغ را در یک ظرف مجزا بگذاری چون غیر از این نمیتوانی به پیش بروی و امیدوار باشی که تخممرغ هایت نشکند. ما الان باید درباره حال حرف بزنیم. من فعلاً روی بازی با بحرین تمرکز دارم و نمیخواهم فکرم را به آینده اختصاص بدهم. من برای تیمم مجبورم مدام کمپ میگذارم تا بتوانم بازیکنان بیشتری را با شرایط اردوییام هماهنگ کنم و به آنها بگویم که در مسیر کارم به چه بازیکنانی نیاز دارم. فعلاً باید با واقعیتها کنار بیاییم. این بهترین مسیری است که ما در پیش گرفتهایم.
*شما خواستید تیمهای لیگبرتر کم شود؟ خیلی دوست داریم استدلالتان را دراینباره بدانیم؟
من معتقدم اگر 16 تیم داشتیم میتوانستیم تعداد بازیکنان بهتری را در تیمهای کمتر جا بدهیم و در این صورت نیاز نبود تا تیمهای لیگبرتریتان ناچار باشند بازیکنان بیکیفیت را هم در ترکیبشان داشته باشند. من معتقدم وقتی تیم 16 تیمه باشد، بازیکنان خوب میروند در 16 تیم و این فشردگی بازیکنان خوب را در تیمها افزایش میدهد و بازیکنان کم کیفیتتان کمتر میشود. حالا اگر 18 تیم داشته باشیم، نیاز به این است که بازیکنانی را داشته باشیم که آن کیفیت لازم را ندارند و این سطح کیفی بازیها را پایین میآورد. حالا اگر تیمها بشوند 20 تیم، باز شرایط بدتر هم میشود. هرچه تعداد تیمها کمتر باشد، رقابت برای بازی کردن میان بازیکنان خوب، بیشتر میشود و البته خود به خود بازیهای لیگ هم رقابتیتر میشود و جدال برای قهرمانی سخت تر. البته خودم معتقدم مثلاً میشود قانونی گذاشت که تیمها حتماً باید در یک بازی از 3 بازیکن زیر 23 سال در ترکیبشان استفاده کنند و سه بازیکن ردهسنی امید حتماً باید در زمین باشد.
*و البته طرحی هم داده بودید درباره بازی یک تیم امید در لیگ!
بله من به این قضیه اعتقاد دارم. اینکه یک تیم متشکل از بازیکنان ردهسنی امید که همه آنها بهترینهای فوتبال ما در این رنج سنی هستند در لیگبرتر حضور داشته باشند و اینگونه بتوانند برای بازیها، محکی جدی بخورند. همچنین تیمی هم داشته باشیم متشکل از بازیکنان زیر 19 سال که بهطور مرتب در لیگ دسته اول بازی کنند و همیشه آماده باشند. اینها راهکارهایی هستند که من به نظرم میرسد. راهکارهای زیاد دیگری هم هستند که برای کوتاه مدت میتوانند در فوتبال شما مؤثرباشند که نیاز هست جدی گرفته شوند.
*این دو ایده از 11 راهکار شما برای نجات فوتبال ایران بود. فکر کنم 9 ایده دیگرتان مانده که شاید امروز به مربیهای لیگبرتری گفته باشید.
نه من امروز چیزی درباره آن راهکارهای دیگر به مربیان لیگبرتری نگفتم چون من آنجا بودم در این نشست تا حرفهای مربیان را بشنوم. میخواستم اول حرفها و پیشنهاد آنها را بشنوم و بعد با جمعبندی نظرات همه صاحب نظران یک برنامه جامع برای فوتبالتان بنویسیم که برای همه، کارساز و راهگشا باشد.
*آقای کفاشیان میگفت حتی اگر اینبار هم با کروش به جامجهانی برویم، باز هم مشکل فوتبالمان حل نمیشود چون مشکلات ساختاری سر جایشان هست و ما با کار گلخانهای به جامجهانی رسیدیم. شما با این نظر موافقید؟
نه، زندگی هیچوقت متوقف نمیشود و فوتبال هم هیچوقت پیشرفت نمیکند اگر مسئولان بخواهند زیر سایه درخت بخوابند. اگر شما میخواهید زیر سایه درخت بخوابید و انتظار موفقیت داشته باشید بهتر است که بروید در لاتاری شرکت کنید و آن وقت یکی از هر یک میلیون نفر شانس موفقیت دارد. این راهکاری نیست که من بپسندم. من عادت دارم برای آنچه بخواهم، تلاش میکنم. اگر این فصلتان با فصلهای دیگرتان فرق نداشته باشد، فوتبالتان دچار یک رکود میشود و آن وقت فوتبالتان میشود نابودی.
*اولین مشکلی که درباره فوتبالمان گفتید، بالا بودن میانگین سنی بازیکنان ملی بود. با این مشکل چه میکنید؟
یک مشکل بزرگ این است که ما بتوانیم بازیکنانی حتی زیر 20 سال را وارد چرخه فوتبالمان کنیم. اما اینکه این بازیکنان چطور وارد چرخه شوند، بحث مهمی است که هنوز راهکارش را نداریم ولی این کاری است که باید انجامش بدهیم. بازیکنان جوان خیلی بااستعداد هستند ولی باید این بازیکنان جوان را خیلی خوب تربیت کرد چون مثل این است که ما یک فراری داشته باشیم که موتورش، موتور یک موتور سیکلت باشد. آن بدنه با چنین موتوری حرکت نمیکند.
*از بازیکنان جوان اسم بردند. در باشگاههایمان خیلی ردی از جوانان نمیبینیم، تیمهای پایهایمان روزگار خوبی ندارند و مدارس فوتبالمان هم که بیشتر دنبال پول هستند تا بازیکن سازی. شما گفته بودید هر فردی که بخواهد در فوتبال پیاه کار کند نباید دنبال پول باشد اینجا اما یک جورهایی این قانون بهطور کامل نقض میشود.
اگر اینطور باشد که باید بگویم متأسفم. اگر واقعاً اینطور باشد که میگویید باشد که هیچ چیز از فوتبالتان نمیماند. فدراسیون، سازمان لیگ یا هرکس که وظیفهای دارد باید بیاید کمک کند تا ما بتوانیم آینده را بسازیم. فوتبالتان اگر میخواهد آینده داشته باشد باید نسلهایش از پی هم بیایند و جوانها وارد این چرخه بشوند. اگر جوانهای خوب وارد فوتبال نشوند یعنی آیندهای هم نباید برای فوتبال متصور بود.
*شاید مهمترین دلیل برای نا امیدی ما این باشد که الان علی کریمی و فرهاد مجیدی ستارههای لیگمان هستند!
این استدلال مناسبی نیست چون در لیگ بزرگی مثل لیگبرتر انگلیس، هنوز هم تک ستارهای مثل گیگز میدرخشد یا نمونههای بزرگی مثل او در لیگهای دیگر دنیا هم هستند. این دلیل نمیشود که بگوییم چون آنها سنشان بالاتر است نباید بدرخشند. همین حالا در تیمملی، ستارههایی داریم که در لیگ بازی میکنند. بازیکنانی در ردههای سنی مختلف مثل مجتبی جباری یا حسین ماهینی و کریم انصاریفرد یا خیلیهای دیگر.
*چه چیزی در این مدت بیش از هر چیز اذیتتان کرده؟
برای من همه چیز در کار خلاصه میشود. درست است که گاهی انتقاد میکنم اما وقتی میتوان گفت از چیزی ناراحت هستم و احساس ناراحتیام را بیان میکنم که از مسئلهای شخصی سخن بگویم اما نکاتی که من دربارهشان برای مردم توضیح میدهم، همه مسائلی هستند که به پیشرفت فوتبال ایران ارتباط دارند. من هیچوقت خسته نمیشوم که بگویم برای پیشرفت فوتبال نیاز داریم به بازیکنان کیفیت بالای بیشتر و بیشتر، مربیانی که مدام داشتههای فنیشان را به روز میکنند و هر بار به روز شدهتر از فصل قبل هستند، نیاز دارد. به تجهیزات و امکانات بهتر نیاز دارد. از ریزترین جزئیات مثل لباس تا امکانات اردویی بهتر، اینها نیازهای موفقیت در فوتبال هستند. اینکه نحوه آموزش به مربیان را باید دگرگون کرد و آموزشهای روز فوتبال را باید برای مربیان در نظر گرفت. اینکه باید سطح داوریهای فوتبال، هر روز بهتر از روز قبل باشد. اینکه زمینهای فوتبال بهتر و با کیفیت تری نیاز هست و البته مدیریت منسجمتر و بهتر برای اداره فوتبال، همیشه نیاز هست تا به موفقیت رسید. اینها نکاتی هستند که من برای بهتر شدن فوتبال ایران، از آنها حرف میزنم. من وقتی اینها را میگویم، بحث شخصی نیست که فکر کنید بهانه میگیرم که چرا همه امکانات در اختیارم نیست. من میگویم در فوتبال نمیشود معجزه کرد و برای رسیدن به موفقیت باید همه این فاکتورها در اختیار باشند.
*الان امکان تغییرات در فدراسیون فوتبال خیلی زیاد است. اینکه رئیس جدیدی جای کسانی را بگیرد که با شما قرارداد بستند.
دراینباره نظری ندارم. لطفاً سؤال بعدی!
*حضور شما باعث شده که تماشاگران فوتبالمان هیجان داشته باشند. حاصلش آن 70 هزار نفری بود که برای بازی معمولی با اندونزی به ورزشگاه آمد. این شور مردمی را چطور میخواهید حفظ کنید؟
می توانیم از امروز دوباره این کار را شروع کنیم. در بازی اندونزی نزدیک به 76 هزار نفر طرفدار داشتیم در آزادی. میدانم برای بازی بحرین کار کمی سختتر میشود چون این مسابقه وسط هفته برگزار خواهد شد. من از طرفداران خواهش میکنم دوباره به استادیوم بیایند تا نشان دهیم در بیرون از زمین هم چقدر قوی هستیم. ایران میخواهد به جامجهانی برود، پس بیاید با هم نشان دهیم چقدر قوی هستیم. دوست دارم طرفداران رکورد بازی با اندونزی را بزنند و نزدیک به 80 هزار طرفدار در بازی بحرین در ورزشگاه داشته باشیم.
*این روزها مربیان بزرگی به فوتبال آسیا آمدند. شما، رایکارد، زاکه رونی، زیکو و کاماچو. این رقابت حسابی بین شما داغ است!
این نشان از میل فوتبال آسیا برای پیشرفت دارد و امیدوارم همه این حضورها سبب شود تا فوتبال آسیا مسیر پیشرفت را طی کند.
*راستی اگر به عربستان بخوریم ال کلاسیکوی سال 2003 تکرار میشود. شما و رایکارد. فکر میکنید کدامتان برنده باشید؟
همانطور که بالاتر از بارسلونا بودم، امیدوارم اینبار هم اگر با عربستان همگروه شدیم، ما بالاتر از عربستان قرار بگیریم و به جامجهانی برویم. آن سال رفتیم و در نیوکمپ با دو گل بارسا را شکست دادیم و اگر اینبار هم در ریاض بتوانیم عربستان را شکست بدهیم به یک نتیجه رؤیایی دست یافتیم. من که خیلی خوشحال میشوم.
*در تهران که به عربستان نمیبازیم؟
(خنده) در تهران هم حتماً میبریم چون اینجا خیلی شرایط فرق میکند. آنجا در بازی دوم الکلاسیکو همه دیدند که داوری اشتباه داشت. همه دیدند که داور در سانتیاگو برنابئو بیدلیل فیگو را اخراج کرد و باعث شکست ما شد. حتی بعد از بازی فدراسیون فوتبال از طریق تصاویر تلویزیونی متوجه شد که ما اشتباه کردیم و عذر خواست اما همان اشتباه، به ما ضربه زده بود و دیگر قابل جبران نبود.
*شما تنها کسی هستید که بهرغم انتقادهایتان به نظر میرسد برای رسیدن به جامجهانی در کل فوتبال ایران هدف دارید. شما خیلی قاطع حرف میزنید و تلاش میکنید و بقیه با تردید هستند و باری به هر جهت! شما این موضوع را احساس میکنید؟
راستش نه فقط من که فکر میکنم هدف گروه دستیارانم از روزی که هدایت ایران را قبول کردیم، بردن ایران به جامجهانی 2014 بود. اولین چیز برای موفقیت این است که میل به خواستن داشته باشی. خیلی ساده بگویم آرزوی چیزی را داشتن، ارزشی ندارد. خیلیها میگویند ما آرزو داریم که برویم جام جهانی. آرزوی خالی اما ارزشی ندارد. ارزش در این است که برای رسیدن به خواستهها چه کار عملی انجام میشود. خیلی ساده است که بگویی آرزوی چیزی را داری اما فردایش که موقع عمل میشود، کاری انجام ندهی. من و تیمم میخواهیم به جامجهانی برسیم و برایش تلاش میکنیم حالا اگر دیگران هم این رؤیا را دارند باید با ما تلاش کنند.
*ما سئوالهایمان تمام شده و اگر امکانش باشد میخواستیم چند تا عکس با روزنامه ما بگیرید؟
(روزنامه را در دست میگیرد و عکس علی کفاشیان را روی جلد میبیند) این روزنامه برای من است؟ کفاشیان خوش تیپ است که عکسش را روی جلد چاپ کردید! هر چی رئیس میگوید باید گوش کرد.
*البته میخواستیم شما هم روزنامه را در دست بگیرید تا عکستان را چاپ کنیم!
(لبخندی میزند و میگوید) چقدر میدهید که این کار را برایتان انجام بدهم؟ (می خندد و اینجا میشود نقطه پایان این گفت و گو)
***
وقتی کروش خیلی مهربان است
او با همه فرق دارد، جدا از مسائل فنی، نوع رفتارش. او لبخند میزند و بسیار صبورتر از آنچه که تصور میکنید، هست. این صبر و حوصله را چند وقتی است که به همه خبرنگاران، مربیان و تمام اهالی فوتبال نشان داده است. صبح روز مصاحبه، یعنی صبح پنجشنبه، او با مربیان لیگبرتر جلسه هماندیشی داشت. این جلسه در واقع قرار بود پارادوکسهای رسانهای بین مربیان لیگ و کارلوس را به حداقل برساند اما 11 مربی در این جلسه حاضر بودند. وقتی هم او از این نشست بیرون آمد و در مقابل سؤالات خبرنگاران مبنی بر غیبت مربیان روبهرو شد، متین پاسخ داد: «حتماً آنها دلایلی داشتند.» بد نیست مربیان لیگبرتر تنها از همین تک جمله کروش درس بگیرند. جلسه روز پنجشنه جلسه مهمی بود. در واقع بعد از انتقادهای اخیر، او از مربیان خواست تا رودروی او بنشینند و انتقاد کنند. طبیعا کارلوس با این کار احترام ویژهای به مربیان معترض گذاشت، در حالی که اغلب همین مربیان اصلاً نیامدند که در جلسه باشند. بیشک هر مربی دیگری به جای کارلوس کروش بود میتوانست با توجه به انتقاد همین مربیان، اعتراض شدیدی به غیبت آنها بکند اما مثل یک جنتلمن ایستاد و گفت: «حتماً مشکلی دارند.» این را فراموش نکنید که او سرمربی رئالمادرید بوده، سرمربی تیمملی پرتغال و سالها مربی یکی از بهترین باشگاههای دنیا به نام منچستر یونایتد. در حالی که کارنامه هیچکدام از مربیان ایرانی، نزدیک به او نیست اما کروش با این سابقه و آن افتخارات، بدین گونه برخورد میکند. کارلوس یک تفاوت اساسی هم با مربیان ایرانی دارد و آن نحوه برخورد اوست. اینقدر گرم برخورد میکند و لبخند میزند که ناخواسته از نظر روانشناسی میتواند تأثیرگذار باشد. بازیکنان تیمملی نیز به این موضوع اعتراف کردهاند که او روانشناس بزرگی است. وقتی هم از کروش درباره این خنده میپرسیم همانگونه که همیشه جواب میدهد، لبخند میزند و میگوید: «من آمدهام در فوتبال کار کنم و زندگی، نیامدهام که بمیرم. پس لبخند میزنم.» جوابی که تا به حال از مربیان ایرانی نشنیدهایم و چهرهای که از اغلب مربیان داخلی ندیدهایم، به ویژه آن مربیانی که خبرنگاران مجبور هستند حتی بعد از برد تیم شان، چهره اخمو و خشن آنها را مقابلشان ببینند.
43 41
نظر شما