ایران بر لزوم اجرای معاهده تقسیم آب در سال 1973 تاکید دارد. طالبان مدعی است در هیرمند آب کافی وجود ندارد اما تصاویر ماهوارهای انتشار یافته از سوی ایران نشان می دهد مقادیر قابل توجهی آب در سدهای کجکی و کمالخان ذخیره شده اند. بر اثر این تنش ها وزیر خارجه ایران در اظهارنظری کم سابقه پس از روی کار آمدن طالبان گفت رژیم حاکم بر کابل را به رسمیت نمی شناسد. حتی می توان گفت آتشباری اخیر در مرز نیمروز نیز بی ارتباط به تنش های اخیر آبی نیست.
این در حالی است که پس از واگذاری قدرت به طالبان از سوی ایالات متحده، تهران موضع محافظه کارانه و همکاری جویانه با طالبان از خود نشان داد. ایران با گفتمان خیرخواهانه تلاش داشت طالبان را به استقرار یک حکومت فراگیر از تمام گروههای سیاسی و بر پایه حقوق انسانی برابر مردان و زنان دعوت کند. اکنون با تنش های اخیر، برای بسیاری از ناظران بین المللی این سوال وجود دارد، دورنمای روابط ایران و طالبان چگونه خواهد بود؟
روند تاریخی نشان می دهد ایران در مناقشات تاریخی پیش از انقلاب 1357 تحت مداخله قدرت های خارجی به ویژه انگلیسی ها، هر بار از بخشی از حقوق خود در آب هیرمند صرف نظر کرده است و بر این اساس نیز مقامات جمهوری اسلامی ایران این بار تاکید دارند حتی در صورت لزوم با استفاده از همه ابزارها از حق خود در آب هیرمند کوتاه نخواهند آمد.
نقش هیرمند در منازعه هیدروپلتیک ایران و افغانستان
عده ای از ناظران بر این باورند که «کار، کار انگلیسی هاست». پس از جدا شدن افغانستان از خاک ایران بر اساس معاهده پاریس ۱۸۵۷ میلادی و حکمیت گلداسمیت انگلیسی در سال 1872 که به تقسیم سیستان یکپارچه انجامید، مسئله حقابه رودخانه هیرمند به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی بین دو کشور تبدیل شد. بدین ترتیب حاکمان وقت افغانستان این حق را برای خود قائل شدند که بر سرنوشت رودخانه هیرمند اعلام مالکیت کنند. رودخانه هیرمند که از کوه های شمال غربی کابل سرچشمه می گیرد، پس از طی حدود هزار کیلومتر در افغانستان به دریاچه مشترک هامون می رسد. در تمام طول قرن 19 میلادی انگلیسی ها نقش واسطه در حل اختلاف ایران و افغانستان درباره آب هیرمند را داشتند اما هر بار بخشی از حق ایران به افغانستان واگذار شد. تا اینکه در دهه 1920 وقتی هیرمند به تنش های مرزی ایران و افغانستان تبدیل شد، دو کشور به مذاکرات مستقیم درباره تقسیم آب هیرمند روی آوردند. در سال 1936 قرارداد موقت تقسیم برابر آب سد کمال خان بین ایران و افغانستان منعقد شد. اما این توافق نیز پایان قطعی تنش های آبی میان تهران و کابل نبود.
افغانستان در سال 1945 شروع به ساخت سد و کانالهای انحرفی بر روی رودخانه هیرمند کرد. آمریکا، انگلستان و شوروی نقش تحریک آمیزی در مناقشه آبی ایران داشتند. شکایت ایران از افغانستان، موجب میانجیگری آمریکا شد که به حل اختلافات نینجامید. پس از شکست مذاکرات متعدد میان سران حکومتی ایران و افغانستان، قراردادی در 1973 میان سران حکومتی دو کشور در کابل منعقد شد.
این معاهده مشتمل بر یک مقدمه و دوازده ماده و دو پروتکل ضمیمه است اما با وجود تصویب این معاهده در دو کشور، افغانستان به دلیل تاریخ پر فراز و نشیب که شامل کودتاها و سقوط دولت های متعدد است، همواره درباره آن سلیقه ای رفتار کرده است.
موضوع حقابه هریرود نیز از دیگر موضوعات اختلاف ایران و افغانستان است که همچنان ادامه دارد. هریرود دومین رود مهم افغانستان پس از هیرمند است که از شمال غربی افغانستان به سوی ترکمنستان و ایران جاری است. اولین بار موضوع حقابه هریرود میان ایران و روسیه بر اساس عهدنامه ای در سال 1921 تعیین شد. در دوران ریاست جمهوری اشرف غنی در سال 2014 ، افغانستان با حمایت مالی و فنی هند تصمیم به ساخت سد سلما بر روی هریرود گرفت که با اعتراض ایران مواجه شد. اما این سد در سال 2015 افتتاح شد. سد سلما ورود آب به سد مشترک ایران و ترکمنستان به نام دوستی را تا 73 درصد کاهش می دهد. اکنون موضوع حقابه پس از بازگشت طالبان، بر روابط ایران و افغانستان سایه انداخته است.
گروگانگیری سیاسی
در رابطه ایران و افغانستان عوامل متعددی برای همگرایی و واگرایی وجود دارد که مانع رابطه پایدار دوستانه میان دو کشور می شود. موضوع حقابه یکی از مهمترین عوامل اختلاف ایران و افغانستان است. در تمام طول تاریخ دولت های افغانستان از موضوع هیرمند به عنوان ابزار و اهرمی برای امتیازگیری از ایران استفاده کرده اند. اکنون نیز بی ثباتی سیاسی در افغانستان و عدم مشروعیت بین المللی طالبان به انگیزه جدید برای کابل جهت سودجویی از هیرمند در رابطه با ایران تبدیل شده است. البته احتمالا نقش عوامل خارجی در این رابطه نیز بی تاثیر نیست.
در حالی که سناریوهای جدیدی درباره آینده افغانستان تحت رهبری طالبان مطرح میشود و کابل در حل مسایل پیچیده داخلی و خارجی احساس تنهایی دارد، طالبان به دنبال ضمانت ها و امتیازهای سیاسی از ایران در برابر سیاست های یکجانبه خود است. چرا که استراتژی طالبان همواره همراه با تهدید و ناامن سازی بوده است.
دورنمای روابط تهران-کابل
هر چند امنیت آبی شرق ایران به شدت در پیوند با سیاست افغانستان درباره هیرمند است. اما از سوی دیگر، موقعیت محصور در خشکی و وابستگی افغانستان به ایران از جمله حضور چند میلیون مهاجر، نیاز افغانستان به دسترسی ترانزیتی و موقعیت تجاری بندر چابهار، افغانستان را در موقعیت پاییندستی ژئوپولیتیک و وابستگی جغرافیایی به ایران قرار داده است. در آینده نیز این پایین دست بودن بیشتر در مناسبات طالبان و ایران موثر خواهد بود. صرفنظر طالبان از موقعیت برتر ایران غیر ممکن و هزینه ساز است. از این رو، منافع و امنیت طالبان به شدت به بهبود مناسبات با ایران وابسته است. در پیش گرفتن هر گونه سیاست معارض با تهران، پیامدهای سیاسی-اقتصادی سنگینی برای طالبان در بر خواهد داشت. طالبان برای ادامه حیات خود باید سودمندی خود برای ایران را اثبات کند. در واقع می توان گفت هر چند ایران از لحاظ هیدروپلتیک به افغانستان وابسته است، افغانستان نیز از لحاظ ژئوپولیتیک به ایران وابسته است. ایران و افغانستان امکان همکاری در زمینه آب، ترانزیت و انرژی را دارند.
نظر شما