۰ نفر
۱۷ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۵۴

سحر عصرآزاد

 تماشای سریال «قصه‌های مجید» در کادر کوچک تلویزیون این نکته را در خصوص مجموعه‌های تلویزیونی یادآورمان می‌شود که چقدر سادگی نزدیک شدن به عمق روابط انسان‌ها حتی اگر دو نفر باشند، می‌تواند هنوز هم در این آشفته‌بازار غنیمت باشد.

این روزها که مجموعه ماندگار کیومرث پوراحمد به یمن هزار و یک دلیل چندین‌باره از تلویزیون پخش می‌شود، ناخواسته قیاسی بین مجموعه‌های در حال پخش و البته مجموعه‌های نوجوانانه و کودکانه – اگر وجود داشته باشند - به ذهن می‌آید.

«قصه‌های مجید» در بازنمایی تلویزیونی با اقتباس مستقیم از مجموعه داستان هوشنگ مرادی کرمانی، به گونه‌ای رنگ و بوی تجربه‌های گذشته پوراحمد را گرفت و از کرمان و ریشه‌های خود به اصفهان تغییر جایگاه داد تا یکی از معدود مجموعه‌های هوشمندانه در حیطه نوجوانان ساخته شود که هنوز هم مثال‌زدنی است.

تلاش پوراحمد به تبع مرادی‌ کرمانی برای رسیدن به سادگی که در دنیای قهرمان قصه و روابط او با اطرافیانش وجود دارد از مسیر کلیشه‌ای که این روزها به شدت باب شده فاصله دارد.

مسیر کلیشه‌ای که به نظر می‌آید رسیدن به عمق واقعیت و رئالیسم را در دل نوعی اغتشاش بیرونی جستجو می‌کند. نه اینکه (این) نباشد، اما فقط (این) هم نیست و دنیای مجید به عنوان قهرمان نوجوان قصه و فیلم، تداعی‌کننده همبن نوع نگاه نظم‌یافته است.

نگاهی که لزوما در تعدد شخصیت‌ها یا نشان دادن جزئیات ناکارآمد روابط و مناسبات روزمره خلاصه نمی‌شود بلکه اتفاقاً ابائی از تمرکز بر یک شخصیت مرکزی و معدودی کاراکتر فرعی ندارد و این را نشانه ضعف یا کاستی نمی‌داند، چرا که اتفاقا در همین فضای نظم‌یافته و تعریف شده است که دنیای نوجوانی مجید که به هیچ وجه از پیش تعیین‌شده نیست، می‌تواند عمق و بسط پیدا کند.
 
هرچند دنیای بیرونی زندگی مجید بر بستری از مولفه‌های ملودراماتیک مثل فقر، یتیم بودن، پس‌زده شدن از سوی همکلاسی‌ها و آدم‌های اطراف و ... ترسیم شده، اما نوع نگاه حاکم که طبیعتاً از داستان به مجموعه وارد شده، نوعی نگاه بازیگوشانه به این مقوله‌ها دارد که مشخصه همین دوران نوجوانی است.

گویی باید به گذشته برگشت و با این مقطع جادوئی زندگی دوباره همراه شد تا بتوان دنیای تلخ مجید و ناکامی‌هایش را از پسِ یک لبخند تماشا کرد و پذیرفت.

از طرفی مجید با روحیات بازیگوشانه و عزم راسخش برای رسیدن به هدفی که به تبع قصه در هر قسمت دارد، به نوعی یادآور نوعی خودساختگی در یک دوره و در یک نسل است که به نظر می‌آید این روزها و بین نسل کودک و نوجوان حاضر کمتر نشانی از آن هست.

آنچه با از سر گذشتن تجربه‌های چندین ساله، در دهه هفتاد یک نسل را به شکوفایی رساند ولی یادمان رفت چه بودیم و چه شد؟ چه گذشت در فاصله یک دهه بر ما؟ به راستی فاصله یک دهه این‌قدر عمیق است؟

5858
کد خبر 177322

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار