شماری معتقدند برای نجات محیطزیست ایران باید گروهی از علاقمندان دوشادوش هم، همصدا و همپیمان، شبانه روز و خستگیناپذیر تلاش کنند. هدفشان بهبود شرایط اسفبار موجود باشد و خیال شهرت و محبوبیت و ثروت را از سر به در کنند. در میان مدافعان چنین نظری، نامهای آشنایی وجود دارد که در راه حفاظت از طبیعت استخوان خرد کردهاند. سوال این است که آیا خیل عظیم همپیمانان و حافظان محیطزیست هدفی واحد را دنبال خواهند کرد یا دنبال ساخت کلاهی هستند برای خود از این نمد نابهسامانی؟
بر اساس منطق ریاضی، یک نمونه نقض کافی است تا به این نتیجه رسید همگان در یک طول موج نیستند و چون به خلوت میروند آشکار میشود آن کار دیگر میکنند. محیطزیست برای این به خلوترفتگان وسیلهای است به منظور رسیدن به منزلتی و منزلی دیگر. یکی از مدرسین دانشگاه که با عناوین پرطمطراق شناخته میشود و به مدد مصاحبههای طولانی و متعدد با رسانهها گمان میرود از دوستداران محیطزیست است چندی پیش در حمایت از ساخت راهآهنی سینه سپر کرده بود که یکی از پارکهای ملی و مرکزی ایران را قطع میکرد. هیچ یک از طرفداران محیطزیست را نمیتوان یافت که با توسعه مخالف باشند. خلاصه سخن محیطزیستیها این است: از طبیعت و سرزمینمان درست استفاده کنیم.
اما آقای دکتر، گویا هدفی دیگر را دنبال میکرد. حدود ده سال پیش در گرماگرم انتشار اخبار مربوط به آن خط آهن در یک جمع خصوصی از اجرای چنین پروژهای سخنها گفت و در دفاع از آن برآمد که ساخت راهآهن باعث افزایش قیمت زمین میشود. در همان جلسه از گرمساریهای مقیم مرکز خواست به هر شکل و شیوهای که دستشان میرسد از آن طرح حمایت کنند. وقتی با این جمله مخاطبانش روبهرو شد که زمینی ندارند تا به دنبال افزایش قیمتش باشند، دکتر با توسل به حافظه قوی خود گفته بود که پدر و مادر و حتی مادربزرگ این افراد کجا و چه میزان زمین داشته و دارند. از آنجایی که اموال مادربزرگ و والدین به نسل بعدی هم به ارث میرسد پس باید در فکر افزایش قیمت زمین بود. اظهار نظری عجیب که به مخلیه هیچ یک از مدافع راستین محیطزیست خطور نمیکند.
در سال های دور هم وی برای ملاقات با بنیانگذار سازمان حفاظت محیطزیست وقت ملاقات گرفت. هدف از تشکیل جلسه این بود که آقای دکتر، سازمان محیطزیست را از آثار منفی طرحهای کاشت گیاهان بر روی تپههای ماسهای به منظور مقابله با بیابانزایی آگاه کند. در این جلسه کارشناس جوانی نیز از دفتر امور بیابان سازمان جنگلها و مراتع حضور داشت. پس از آن که دکتر اظهار کرد کاشت گیاهان باعث کاهش منابع آب زیرزمینی و خشک شدن قنوات میشود، کارشناس جوان در حضور رییس سازمان محیطزیست مشخصاتی از بیولوژی و طول ریشه و میزان مصرف آب و نحوه کاشت گیاهان و فاصله تقریبی سطح آبهای زیزمینی ارائه کرده بود که با اظهارات دکتر تحصیل کرده در فرنگ به هیچوجه جور نبود. وقتی اسکندر فیروز اظهارات دو طرف را شنید از تلف شدن وقتش اظهار تاسف کرد و گفت که دیگر حاضر نیست در جلساتی که دکتر با واسطه و بیواسطه درخواست میکند شرکت کند
عناوین پرطمطراقی که به آقای دکتر دادهاند چنان دستنیافتنی و بزرگ است که کمتر کسی به خود اجازه و جرائت میدهد در اظهارات شگفتانگیز و مخرب او شک کند. درست مانند خانوادهای که نام فرزندشان را رستم میگذارند و بعد از چند سال میترسند که حتی او را صدا کنند. بسیاری از کتابهای پرتعداد و متنوع او از نظر علمی کمبنیهاند همانگونه که نظرات تاسفبرانگیز و شگفتیآفرین آقای دکتر در ارتباط با فجایع زیستمحیطی اخیر و راههای پیشنهادی او فاقد منطق علمیاند، نظراتی که مثل شمشیری طبیعتستیزان را برای هجوم و مصرف طبیعت مسلح میکند. حضور چنین افرادی آیا برای گروهی که میخواهند طبیعت را حفظ کنند، خطرناک نیست؟ این سوال را باید کسانی پاسخ دهند که عقیده دارند راه نجات طبیعت ایران گردهمایی گروهی است که به حفاظت داشتههای طبیعی مرزهای پرگهر اسلامی-آریایی ابراز علاقه میکنند. سوال مهمتر این است که چگونه میتوان فرق سره از ناسره را بازشناخت و به حفاظت طبیعت امیدوار بود؟
4547
نظر شما