دختر بزرگ شهید سلیمانی گفت: لحظه‌ای که خبر شهادت بابا را دادند، اولین چیزی که پرسیدم این بود که بابام آب خورده بود یا نه؟ از هر کسی می‌پرسیدم از بابام چی باقی مونده، هیچکس جواب درستی نمی‌داد. تنها چیزی که از بابام باقی مونده بود انگشتر دستش بود که یک نفر اون را با خودش برده بود. بعد از دو هفته بابام به خوابش اومده بود و گفته بود بچه‌های من چشم‌انتظار این انگشترند؛ اون را بهشون برگردون. منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

265 35

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1794494

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۲:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۵/۰۵
    17 12
    شورای شهر خوبه؟؟؟
    • عباس IR ۱۵:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۵/۰۵
      10 7
      به صحبتها گوش ندادی، اصل کاری رو ول کردی ،به حاشیه چسبیدی؟!!! اون خواهرش عضو شورای شهر هست که مردم بهش رای دادن و انتخابش کردند نه این،فیلسوف مغز تهی