۰ نفر
۳ آبان ۱۳۹۰ - ۱۸:۲۲

نحوۀ برخورد انقلابیون با جنازۀ قذافی برایند همان ساختارهایی است که قذافی در طول 4 دهه آن را بر مردمش تحمیل کرد.

*حسین جابری انصاری

 

بعد از گذشت 5 روز از مرگ قذافی و ژست پیروزمندانۀ مخالفین در نمایش گذاشتن جسد وی و عکسبرداریِ لیبیایی های متحیر از جنازۀ قذافی در سردخانۀ مصراته، سرانجام جسد او در سحرگاه روز سه شنبه مخفیانه دفن شد. رفتار لیبیایی ها از زمان دستگیری قذافی و پسرش تا مرگ وی و نحوۀ برخورد خشن و دلخراش با آنها طی روزهای اخیر تعابیر و تفاسیر زیادی را به دنبال داشته است. اینکه چرا قذافی و پسرش اینگونه مورد تهاجم خشونت بار انقلابیون قرار گرفته و جسد وی 5 روز بر زمین ماند و حتی نمایش این صحنه های دلخراش هیچ ترحمی را در لیبی برنینگیخت این مسئله را به اذهان متبادر می سازد که با این رفتارهای خشن آیا لیبی توان گذار آرام به مرحله جدید را خواهد داشت؟
واقعیت آنست که در مسائل اجتماعی مرتبط با انسان، اساساً پیش بینی کار دشواری است اما با این حال متخصصان و تحلیل گران علوم انسانی در تلاشند که به رغم این ملاحظه براساس مجموعه ای از واقعیات موجود تصوری از احتمالات آینده را ارائه و در صورت امکان روی محتمل ترین گزینه تمرکز کنند. در خصوص آیندۀ لیبی و احتمال شکل گیری یک نظام مردمی در این کشور به اعتقادم از زوایای مختلفی می توان به این سوال پاسخ داد.
اگر از زاویۀ اتفاقات اخیر و درگیری های خونین و خشنی که در رویارویی مخالفان و طرفداران قذافی رخ داد به لیبی بنگریم، به نظر می رسد که آیندۀ لیبی بیشتر با موجی از خطرات و مشکلات مواجه باشد تا یک روند مسالمت آمیز تدریجیِ مدنی و مبتنی بر تأمین اجماع نسبی بین اجزای مختلف این جامعه. اما نباید تنها از این زوایه به این موضوع نگریست. آنچه که در ماههای اخیر در لیبی اتفاق افتاد و به طور خاص در قتل قذافی نیز خود را نشان داد، محصول یک لحظه نیست، بلکه محصول تراکم برخی از مسائل و مشکلات در طول چند دهۀ گذشته است و از یک نظر شاید کاملا طبیعی تلقی شود.
وقتی نظام سیاسی مستقر در یک کشور در طول چند دهه به جای اینکه تلاش کند اجزای مختلف جامعه را با سیاست های خود از طریق اقناع همراه کند، تصورات خود و طبقۀ حاکم را بر اساس نظریۀ تغلب(غلبه پیدا کردن یک رهبر، یا جزئی از نیروی اجتماعی) بر سایر اجزاء جامعه تحمیل می کند باید منتظر همین واکنش ها نیز بود. قذافی این فرمول را با صیغه های تندروانه اعمال کرد و در یک استاندارد ملی ، کل کشور را به آزمایشگاهی برای اعمال نظریه های خاص خود تبدیل کرد.
حاصل این سیاست مستمر، ایجاد حالتی غیرمتوازن و غیرطبیعی در درون جامعه و در بین مکونات و اجزای جامعه شد.  طبیعتا زمانی که جامعه ای با چنین خصوصیاتی در معرض فرصت های ویژه قرار می گیرد و دریچه های خاصی در برابر آن گشاده می شود، این حالات غیرطبیعی خود را به شکلی به نمایش می گذارد.
اگر تحولات لیبی در ماههای گذشته و تحولات عراق در سالهای گذشته را زیر ذره بین بگذاریم علائمی از همین روند غیرطبیعی و خاص را در سیاست و جامعه شاهد خواهیم بود.  مدل اتفاقاتی که در عراق و لیبی افتاد تقریبا شباهت های زیادی را با هم داشت. این شباهت های جدی بین نوع حاکمیت سیاسی و نوع تعامل دولت و ملت وجود دارد. لذا این حالات غیرطبیعی نتیجه طبیعی چنین ساختار حاکمیتی است. اما واقعیت اینست که مردم لیبی در شرایط خلأ زندگی نمی کنند . لیبی در شروع تحولات ماههای اخیر که وضعیت فعلی را در این کشور رقم زد، به شدت متأثر از همسایگانش و به طور مشخص تونس و مصر در شرق و غرب لیبی بود. شاید خیلی ها در دنیا باور نمی کردند که موج تحولات به این سرعت به لیبی برسد. اما دیدیم که بلافاصله بعد از حوادث تونس و مصر، موج حوادث این دو کشور به لیبی نیز رسید و این نشان دهندۀ تأثیرپذیری لیبی از محیط پیرامونی خود است.
از این رو این احتمال وجود دارد که اگر روند حوادث و تحولات در کشورهای دیگر عربی و به ویژه تونس و مصر به شکل مسالمت آمیز و در قالب های مردمسالارانه و انتخاباتی حل و فصل شود و تضاد و تناقض بین نیروهای جدید اجتماعی به شکل خونین و همراه با رویارویی اتفاق نیفتد بلکه در قالب مکانیسم های انتخاباتی بروز و ظهور و به شکل مدنی حل و فصل شود ، امکان تاثیرپذیری لیبی از این روند بیشتر فراهم شود. اگر اقلیت، اکثریت را بپذیرد و اکثریت نیز این درک را از خود نشان دهد که اقلیت نیز از اجزای طبیعی دیگر جامعه است و باید از تمامی حقوق برخوردار باشد، شاهد تحولات مثبتی خواهیم بود. اگر چنین اتفاقی در مصر و تونس در ماههای آینده رخ دهد می توان این احتمال را وارد دانست که فضای غیرطبیعی و از کنترل خارج شده لیبی نیز که طی روزهای اخیر شاهد آن بودیم، حوادث گذرایی باشند و جامعه لیبی نیز کم کم به رشد و وضعیت عادی خود بازگردد و این حوادث نیز تک حادثه های منبعث از تراکم عقده ها و بحران های مختلف سنوات طولانی دوران حکومت قذافی باشد.
اینکه آینده لیبی چه خواهد شد دو روی خوشبینانه و بدبینانه دارد: روی خوشبینانۀ آن اینست که لیبی در خلأ زندگی نمی کند. لیبی فرصتی می خواهد برای اینکه زخم های طولانی مدت خود را ترمیم کند. لذا برخی عدم تعادل ها و برخوردهای غیرطبیعی را نباید به عنوان ویژگی عمومی این جامعه و آیندۀ لیبی در نظر گرفت. بلکه اینها تحولات گذرایی خواهد بود به ویژه آنکه باید تأثیرپذیری لیبی از تحولات منطقه ای و بین المللی را نیز به مجموع این واقعیات افزود.
اما برداشت بدبینانه با استناد به مجموعۀ تحولات لیبی که در چند ماه گذشته و در قالب درگیری نظامی و برخورد نیروهای نظامی با قذافی شاهد آن بودیم بر این باور است که نظامیگری مرتبط با ذات، هویت و ساختارهای موجود در درون جامعه متنوع و دارای اختلافات متعدد لیبی است. این نگاه بر این باور است که این تصویر کوچک، نشانه ای است از اتفاقات بزرگتری که در ماهها و سالهای آینده شاهد آن خواهیم بود.
به اعتقاد من هیچ یک از این دو دیدگاه نباید به طور مطلق مورد توجه و استناد قرار گیرد. بلکه باید بین واقعیت تراکم عقده ها و نگرانی ها و مسائل سابق چند دهه ای و بافت تاریخی، نیمه عشیره ای و نیمه مدنی و برخی واقعیت های جدید جمع زد. چرا که این واقعیت را نیز باید پذیرفت که لیبی و جوانان لیبیایی و اجزای جامعه لیبی در واقع در عصر فعلی زندگی می کنند و منفصل از فضای منطقه ای و بین المللی خود نیستند، بنابراین لاجرم از آن تأثیر می گیرند. از این رو مجموع تراکم هایی که بدان اشاره شد باید در مکانیزم هایی به مرور زمان مبتنی بر روح عصر جدید که همان مکانیزم های مسالمت آمیز و حرکت به سوی نوعی اجماع سازی بین اجزای مختلف جامعه است، حل و فصل شود.
اگر چه یک دوره کوتاه مدت و یا میان مدت درگیری و وضعیت غیرطبیعی را می توان در افق آینده لیبی مشاهد کرد اما این دوران، دوران داخل پرانتزی خواهد بود و جامعه لیبی به مرور سلامت و روند طبیعی خود را باز خواهد یافت و به همان مسیری خواهد رفت که مجموعه ملت های منطقه در حال طی کردن هستند.
روند حوادث در مصر و تونس بسیار حائز اهمیت است، اگر در مثل مصر و تونس که از مبانی و ساختارهای اجتماعی، سیاسی تاریخی و فرهنگی و تمدنی نسبتا متمایزتری از لیبی برخوردارند روند آتی حوادث به سمت راه حل های غیرطبیعی برود و در واقع برآیند حرکت تحولات به سمت رویارویی و درگیری حرکت کند طبیعی است که بستر آمادۀ لیبی تحریک خواهد شد تا به سمت برخوردها و رویارویی های نظامی و کشاکش بین نیروهای اجتماعی حرکت کند.
بالعکس اگر آنگونه که تحلیل گران انتظار دارند، روند تحولات در تونس و مصر شکل مسالمت آمیز داشته و حل و فصل قضایا و تناقض ها با توافق جمعی و ملی انجام شود این احتمال وجود دارد که لیبی نیز از روح عمومی موجود در منطقه تأثیر پذیرفته و روند نسبتا آرامی را به سوی یک نظام مستقر مردمی طی کند. 26349

 

سفیر سابق ایران در لیبی
 

کد خبر 180266

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 11
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • س ع ی د US ۱۹:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۳
    24 2
    فراموش نکنیم که لحن صدا وسما هم در اولین روزها به مانند این بود که از این کار انقلابیون تمجید می کرد!!!
  • سعيد IR ۰۲:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
    12 0
    اگه از فردا هر كس خودش بخواد انتقادم هر چيزي رو بگيره بايد كل دنيا الان نابود ميشد واقعا ليبي ابروي مسلمانان رو بردند و با اسيران دست بسته اين چنين كردند ليبي نبايد فراوش كند اگر ناتو نبود و برعكس اگر ناتو با قذافي بود الان قذافي بايد جاي انقلابيون بود انقلابي كه با خون پايان داشته باشه عاقبت خوشين داره پ اينا فرقي با قذافي ندارن
  • بدون نام US ۰۴:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
    1 9
    منصفانه ننوشته ای آقای انصاری. چه فرزندانی که یتیم شدند. چه زنهایی که بیوه شدند. چه بلاهایی که سر مردم مضلوم لیبی آمد... قذافی مستحق بدتر از اینها بود .. این ها را نمیشود از پشت تریبون فهمید . باید به دیده ی عقل نگریست !!!
  • شهروند IR ۰۹:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
    8 0
    من دقيقا با س ع ي د موافقم . رسانه‌ها نقش بسيار زيادي در فرهنگ سازي دارند بترسيم از آن لحظه‌اي كه مردم اين رفتارها را الگو بگيرند
  • عرفان IR ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
    4 1
    در اکثر کشورهای جهان سوم خصوصا خاور میانه و عربی چون سیستم دمکراتیکی وجود ندارد لذا به روشهای کنترل نظامی (خشن) روی می آورند و توجیه می کنند که بدون این روش ، کشور و نظام و... ازبین می رود
  • علي IR ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
    9 0
    ديكتاتور بعدي كيه و در چه حاليه؟ آينده خودش رو ببيند و درس عبرت بگيرد.(س يا اي)
  • بدون نام IR ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
    5 1
    ببخشید مگر تو کشور خودمون از جنازه هویدا عکس گرفته نشد و هم جا پخش نشد؟
    • بدون نام US ۲۳:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
      2 1
      تا اونجا که من خبر دارم هویدا محاکمه وبعد اعدام شد.در ضمن به او در دوران حبس بی احترامی نشد و زجر کشش هم نکردند وبعد هم جنازه اش را به طرفداران بهاییش تحویل دادند وآنها هم او را به اسراییل انتقال داده و در کنار مادرش به خاک سپردند.
    • بدون نام IR ۰۱:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۵
      1 5
      افرین به این جواب باریک الله راست گفتی تو انقلاب ایران درسته خیلی ها اعدام شدن اما همه محاکمه شدن و قانونی حکم اعدام گرفتن به هرحال اینجوری وحشیگیری نشد. اونهایی هم که اعدام شدن از خودشون دفاع کردن حتی اون نصیری شکنجه گر که یک جلاد به تمام معنا بود محاکمه شد.
  • علي IR ۲۱:۱۸ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
    4 0
    آن گروه خشن رفت واين گروه خشن آمد.
  • مهدی IR ۲۳:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۰۴
    2 1
    ای بابا تو کشور خودمان 10000000000000 مشکل داریم حالا سر جنازه یه دیکتاتور بحث می کنیم واقعا که

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین