این سرمقاله افزود:
این روزها- به ویژه پس از درهم کوبیده شدن و از هم پاشیدن اردوگاه فتنه که حقیقت آن به ویژه در راهپیمایی بی سابقه و البته حاشیه دار روز جهانی قدس به عیان قابل مشاهده بود- واژه هایی نظیر لزوم وحدت و طرح دلسوزان نظام برای میانجی گری، آشتی ملی، مصالحه و... بسیار شنیده می شود. قطعاً باید صفوف دلبستگان به نظام را متحد کرد.
بی تردید باید الفت میان قلب ها را تقویت کرد. اما نباید میان وحدت و مصالحه خلط کرد. مصالحه و آشتی سر چه چیز؟! آیا اختلاف سر سود و زیان یک شراکت اقتصادی است که بتوان با کم و زیاد کردن سهم طرفین، بین آنها سازش برقرار کرد؟! واقعیت این است که همزمان حقی بزرگ از ملت و نظام منتخب و مورد حمایت آنان ضایع شده و ستمی بزرگ بر آنان رفته است و تلخ تر اینکه جماعت زیاده طلب و هم پیمان با دشمن پس از تحمیل انواع هزینه ها به کشور، باز هم خویش را طلبکار می دانند و اصطلاحاً دست پیش می گیرند که پس نیفتند. و مضحک تر اینکه همان ها از میان خویش میانجی هم انتخاب می کنند. خودگویی و خودخندی، عجب مرد هنرمندی! اگر وحدتی باید جست که حتماً باید دنبالش بود صرفاً در مدار قانون و نقطه پرگار مجسم این مدار- ولایت و رهبری- امکانپذیر است، این مدار دو یا چند محور نمی تواند داشته باشد. قانون و امامت امت در «جمهوری اسلامی» جای چانه زنی و مذاکره و سازش ندارد.
آنها که به غلط یا به خطا پیش افتادند یا عقب ماندند و زاویه گرفتند باید به این نقطه ثقل بازگردند.
نظر شما