پس از این تماس مأموران پلیس به خانه سعید در محدوده شرق تهران رفتند و پس از باز کردن در آپارتمانش با جسد وی روبه رو شدند. بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که عامل قتل او را با نخ نایلونی خفه کرده و از زمان مرگش هم چند روزی گذشته است. جسد مقتول با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و شناسایی عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت.
در ادامه تحقیقات مأموران به سراغ خانواده او رفتند. خواهر مقتول به مأموران گفت: برادرم پس از فوت همسرش به تنهایی زندگی میکرد. چند ماه قبل پدرم به خاطر کهولت سن فوت کرد و تعدادی از لوازم عتیقه او به برادرم ارث رسید و از آنجایی که عتیقهها از خانهاش سرقت شده فکر میکنم برادرم قربانی سرقت عتیقهها شده باشد. البته تلفن همراه برادرم هم سرقت شده است.
نخستین سرنخ
پس از اظهارات خواهر مقتول، مأموران در تحقیقات میدانی از همسایهها به سرنخ مهمی رسیدند که آنها را به عامل قتل نزدیک کرد.
مرد همسایه به مأموران گفت: مرد جوانی که سوابق کیفری متعددی دارد در ساختمان ما زندگی میکند. از زمانی که ما سعید را ندیدیم او هم ناپدید شده و به خانهاش نمیآید.
با اظهارات مرد همسایه، مأموران با بررسی موضوع صحت حرفهای او را تأیید کردند و در تحقیقات بعدی و ردیابی تلفن همراه مقتول مشخص شد که تلفنش آخرین بار در محدوده فرودگاه امام(ره) آنتن دهی داشته است. به این ترتیب مأموران با مشاهده لیست مسافران پروازهای خارجی دریافتند که مرد همسایه به کشور ترکیه سفر کرده است.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه ۲۰ روز بعد مأموران پی بردند که وی غیرقانونی وارد ایران شده، بنابراین بلافاصله بازداشت شد و در بازرسی از خودرو او تلفن همراه قربانی را کشف کردند.
متهم پس از انتقال به اداره آگاهی مدعی شد هیچ اطلاعی از ماجرای قتل سعید ندارد و در توضیح بیشتر گفت: زمانی که خارج از کشور بودم، ماشینم دست برادرزادهام بود و شاید تلفن همراه را او در ماشینم جا گذاشته است.
بعد از اظهارات وی، برادرزادهاش نیز بازداشت شد اما در همه مراحل بازجویی مدعی شد ارتباطی با قتل سعید نداشته و ماجرای تلفن همراه را هم نمیداند.
با تکمیل تحقیقات برای مرد جوان به اتهام قتل و برای برادرزادهاش به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه 10 کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم ردیف اول به جایگاه رفت و گفت: من اتهامم را قبول ندارم. من ۵ همسر دارم، از آنجا که چند هفته قبل زن چهارمم مهریهاش را به اجرا گذاشته بود برای فرار از دست قانون از کشور خارج شدم اما خواهرم با من تماس گرفت و گفت دخترم بیمار شده و باید برگردم من هم 20 روز بعد برگشتم. در نزدیکی مرز پیاده به سمت مرزبانی حرکت میکردم تا به صورت قانونی وارد کشور شوم که چند قاچاقچی به من حمله کردند، آنقدر کتکم زدند که بیهوش شدم و بعد هم مرا به صورت غیرقانونی به داخل مرز ایران انداختند و به خانهام آمدم و چند ساعت بعد هم دستگیر شدم.
قاضی از متهم پرسید: چگونه از ماجرای قتل همسایه ات مطلع شدی؟
متهم جواب داد: وقتی به خانهام رسیدم پارچههای مشکی را دیدم و همسایهها گفتند که او به قتل رسیده است.
قاضی سؤال کرد: سابقه کیفری داری؟
متهم گفت: کار من صافکاری خودرو است. چند وقت قبل خودرو یکی از مشتریهایم سرقت شد و مدتی بعد خودرو مقابل خانه مادر یکی از همسرانم پیدا شد. البته معلوم شد که من نقشی در ماجرا نداشتم اما به خاطر آن مدتی بازداشت بودم. من در قتل سعید بیگناه هستم و در این مدت هم بیگناه بازداشت شده ام.
بعد از آن برادرزادهاش به جایگاه رفت و گفت: من سعید را نکشتم و اصلاً نمیدانم ماجرا چیست. اصلاً نمیدانم چرا عموی من میخواهد مرا گناهکار نشان دهد.
با پایان جلسه رسیدگی به این پرونده قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
23302
نظر شما