زهرا فولادوند: «سرزمین دانایی» یک مسابقه علمی – عملی است که در فضای آزاد تولید میشود و موضوعش زندگی در شرایط طبیعی و سخت است.
این برنامه اولین برنامهای است که با این ساختار در صداوسیمای ایران تولید شده و روی آنتن رفته است، برنامهای که هم مستند است و هم مسابقه. کارگردان این برنامه سعید ابوطالب است، کسی که هم تجربه ساخت برنامههای مستند را دارد و هم تجربه حضور در مجلس شورای اسلامی را.
او معتقد است مستند مسابقه «سرزمین دانایی» در ژانر یا گونه «Reality Show» طبقهبندی میشود، و هدف از تولید و پخش آن سرگرمی نیست، بلکه یک نوع آموزش است. ابوطالب به همراه یاسر سنایی یکی از اعضای تیم کارگردانی، فرشید فرجی مدیر تصویربرداری و رضا استادی مدیر روابط عمومی این برنامه مهمان کافه خبر بود و در مورد ویژگیهای این برنامه سخن گفت.
آقای ابوطالب چی شد به مسابقه فکر کردید و اصلا چرا مسابقه؟
سعید ابوطالب (کارگردان): بسیاری از شبکههای ماهوارهای که رقیب ما در برنامهسازی محسوب می شوند ، گونهای برنامه تحت نام کلی «نمایش واقعی:Reallity Show » میسازند که مخاطب بسیاری دارد. این مستند – مسابقه را می توان در این ژانر تقسیمبندی کرد که در ایران تجربه نشده است. ما تصمیم گرفتیم این ژانر تلویزیونی را تجربه کنیم. این ژانر در تمام دنیا طرفداران زیادی دارد و البته میتواند هر محتوایی داشته باشد، میتواند علمی یا اجتماعی باشد و یا سرگرمکننده.
چرا این مسابقه را به استودیو نبردید؟
ابوطالب: ژانر کار ما مستند - مسابقه است که با مسابقاتی که در استودیو ضبط میشود، کاملا تفاوت دارد مستند - مسابقه با کشف و خلاقیت همراه است. شرکتکنندگان با طبیعت مواجه میشوند و نه با یک مکان طراحی و کنترلشده.
نقشه مسیر مسابقه «سرزمین دانایی»
شیوه انتخاب شرکتکنندگان به چه شکل است؟
ابوطالب: تعدادی از متقاضیانی را که در سایت این مسابقه ثبت نام کردهاند، انتخاب میکنیم، افرادی بالای 21 سال با تحصیلات لیسانس به بالا، پس از آن به مرحله ورکشاپ راه مییابند. در این مرحله گزینش نهایی انجام میگیرد. در ورک شاپ آموزشهای لازم از جمله کارکردن با جی پی اس و ماندن در دل طبیعت و...به آن ها آموزش داده میشود.
مستند مسابقهای که شما طراحی کردید در ژانر برنامههای سرگرم کننده میگنجد، چرا در شرایط فعلی ترجیح دادید که برنامهای متفاوت یا غیرجدیتری بسازید؟
ابوطالب: این برنامه در عین سرگرمی ، کاملا جدی است. رسالت رسانه فقط سرگرم کردن مردم نیست. من معتقدم آموزش، همان سرگرمی ست. بازی، همان یاد دادن است.
بنابراین شما مسابقه مستند را در ژانر برنامه آموزشی تعریف میکنید؟
ابوطالب: قصد ما آموزش مستقیم نیست. میخواهیم از طریق این برنامه، علم را ساده و کاربردی کنیم. مخاطب همانطور که سرگرم میشود و برنامه را دنبال میکند مباحث و تجربیات مختلفی نیز میآموزد.
رسالت برنامه ما این است که مهارتهای کاربردی را آموزش دهد. یکی از مشکلات ما در پخش این چنین مجموعهای، عادت و سلیقه مخاطب ایرانی است. مخاطب ما دوست دارد قصه را آرام و کشدار بشنود و مدام برایش تکرار شود. ضرباهنگ سریع و بی تکرار این مسابقه را نمیپسندد. البته مقصر رسانه است، چرا که ما سلیقه مخاطب را به عنوان رسانه میسازیم، لذا از قسمت 5 به بعد مستند- مسابقه ناچار شدیم هر مسابقه را در سه قسمت تدوین کنیم و ضرباهنگ برنامه را کند کردیم. با این وجود باز هم مخاطب میگوید برنامه خیلی شتاب دارد.
یاسر سنایی (تیم کارگردانی): رویکرد برنامه ما به گونهای است که بر فارغالتحصیلهای جوان دانشگاهها تمرکز دارد. نکته جالبی که برای من اهمیت داشت این بود که جوانان تحصیلکرده شرکتکننده در این مسابقه با وجود اینکه دانش تئوری خوبی داشتند، اما مهارتهای عملی و فنی در زمینه رشته تحصیلی خود نداشتند، به عنوان مثال شرکتکنندهای که در میان مسابقه قایق دست سازش غرق شد، از فارغ التحصیلان رشته سازههای دریایی بود.
گرچه شرح عنوانهای مسابقه مانند: ماهی گرفتن، درست کردن چتر نجات، تبدیل انرژی آفتاب به برق و...به نظر ساده میآید، اما در عمل سخت و پیچیده است. آیا شما علاوه بر این چیز دیگری هم مدنظرتان بوده است، به عنوان مثال آموزش زندگی در شرایط سخت که دسترسی به هیچ چیز وجود ندارد؟
ابوطالب: دقیقا همین طور است و این همان وجه تمایز این مستند مسابقه با مسابقات استودیویی ست. شرکت کنندگان با شرایط سختی مواجه میشوند که کاملا غیرقابل پیش بینی ست و کاملا گیر میافتند.
در سیستم آموزشی جامعه ما مهارتهای عملی آموزش داده نمیشود و تنها وجه تئوریک است که اهمیت دارد. این مستند مسابقه شرایطی را فراهم میآورد که شرکتکنندگان به شکلی بیواسطه با دانش و ابزارهایی که دارند در دل طبیعت خود را محک بزنند.
فیلمبرداری در اینگونه برنامهها که ساختار تازه و نویی دارد، سخت است خصوصا که باید جنبه مستند را حفظ کند و هم جنبه مسابقه. در کنار این دو باورپذیر هم باشد. شما این تجربه را چطور پشت سر گذاشتید؟
فرشید فرجی (مدیر تصویربرداری): برای 3 گروه شرکتکننده یک تعداد ایستگاههای ثابت قرار دادیم که در هر ایستگاه 6 تصویربردار از آنها تصویر میگرفت. در طول مسیر هم تا ایستگاه بعدی 3 تصویربردار کار میکنند که هر یک با یک گروه همراه میشود که البته آنها دوربینهای کوچکی داشتند تا کمتر حضور دوربین احساس شود و شرکتکنندگان راحتتر مسیر را طی کنند. علاوه بر این دوربینهای کوچکی نیز داشتیم که در موقعیتهایی که تصویربردار نمیتوانست حضور یابد دوربین را روی لباس شرکتکنندگان یا مثلا بالای درخت نصب میکردیم.
آقای ابوطالب، از آنجایی که روحیه ایرانیان به گونهای است که شخصیت و نیات پنهان خود را به راحتی بروز نمیدهند، با این مانع مواجه میشدید که شرکتکنندگان جلوی دوربین راحت نباشند. تعامل فیلمبردارها با شرکت کنندگان به چه شکلی بود؟
ابوطالب: شرکتکنندگان دوساعت اول حضور تصویربردارها را احساس میکردند، اما کم کم به آنها عادت میکردند و از آنجایی که تصویربردارها با شرکتکنندگان رابطهای نداشتند، شرکتکنندگان آنها را فراموش میکردند و به تدریج عکسالعملهای طبیعی جلوی دوربین داشتند.
آقای فرجی، مشخص است در تصویرهای این مستند مسابقه، نظم و قاعدهای وجود دارد و حتی کادربندیها شیک است. آیا وسایل حرکتی داشتید که در تصویربرداری از آن استفاده کردید، در غیر این صورت چه ابتکاراتی به کار بردید که تصاویر در عین طبیعی بودن ، خوب و اصولی به نظر میرسد؟
فرجی: تصویربردارهایی که در ایستگاهها مستقر بودند، برای اینکه لرزشها حس شود و تصاویر طبیعیتر به نظر برسد، دوربین روی دست داشتند. تصویربردارهایی که در مسیر حرکت می کردند، دوربینهای کوچکی داشتند که لرزشگیرهای فوقالعاده خوبی دارند و تصاویر آنها به نظر میرسد با دوربین روی ریل گرفته شده است. البته چیزی شبیه به کرین به ارتفاع 6متر برای ما ساخته شده بود و من خودم با همان دوربین از بالا تصاویر را میگرفتم.
برای سری جدید برنامه هم یکسری دوربین «هدکم» را به لباس شرکتکنندگان بستیم که تصاویر طبیعیتر و مستندگونهتری گرفته شود. در شب نورپردازی مادون قرمز داشتیم. یک سری تصاویر را با نورمادون قرمز میگرفتیم که باعث میشد شرکت کنندهها در نور شب ما را نبینند، ولی ما تصاویر آنها را میگرفتیم و این به مستند گونه بودن برنامه کمک میکرد.
آیا صحنههای شب، نورپردازی هم داشت؟
فرجی: به طور محسوس نه، اما گاهی اوقات از آتش استفاده میکردیم.
آقای ابوطالب مسیر مسابقه چه طور طراحی شد؟
ابوطالب: ما لوکیشنهای زیادی را در قشم ، کیش ، کویرمرکزی و شبه جزیره میانکاله و غیره را بررسی کردیم. برای هر کدام فیلمنامه جداگانه نوشتیم. سرانجام اولین بخش در شبه جزیره میانکاله ضبط شد و سری دوم در جنگلهای شمال نزدیک روستاهای پرکلا و غریب محله و فینال در جزیره کیش یا قشم ضبط می شود . مهم این است که در هر مسابقه مسیر متفاوت با مسابقه قبل است و هیچ کس تا شب قبل نقشه مسابقه را نمیداند. این باعث میشود همه چیز برای شرکتکنندهها غیرقابل پیش بینی باشد. روی نقشه شرکت کنندهها نقطه GPS گنج یا ایستگاه بیتوته یا محل فرود چتر نفر سوم گروه را مینوشتیم و او با اتکا به نقشه باید مسیر را طی میکرد.
آیتمهایی که در برنامه هست، چگونه برای این مستند مسابقه طراحی شده؟
ابوطالب: تعداد زیادی آیتم علمی را بر اساس شرایط جغرافیایی و تحصیلات شرکت کنندگان لیست کردیم و این آیتمها مانند ساخت توربین بادی و آبی، بیسیم، رادیو، موشک آبی، ساخت صابون، الکل جامد و ساخت بالن ساده ، فلزیاب و ساخت جانپناه ژئودزیک و... را تست کردیم و داکیومنت آنها را روی سایت برنامه برای دسترسی شرکتکننده ها گذاشتیم. بعد مسیر را طراحی کردیم که این مسیر حدود 30 الی 40 ساعت طول می کشد.
از بازخورد و نتیجه برنامه راضی هستید؟
ابوطالب: می شود گفت به حدود 70درصد از آن چیزی که مد نظر مان بود،دست یافتیم. در طول این روند یک سری اتفاقات جالب افتاد که به کار کمک کرد. تصورمان این بود شرکتکنندگانی که گزینش میشوند و ورکشاپ را میگذرانند، از پس این فعالیتها برمیآیند، اما میدیدیم متاسفانه بسیاری از شرکتکنندهها در عمل کم میآوردند. در کنار این مساله با تجربیات جدید و جذابی مثل گم شدن برخی از شرکتکننده هم رو برو بودیم.
زمان 30 الی 40 ساعته در این برنامه، آنهم برای سه گروه، حجم اطلاعات دریافتی را خیلی زیاد میکند. این مساله کار تدوین را سخت نکرد؟
سنایی: برای هر برنامه حدود 45 ساعت راش داریم که تنها سه چهار روز طول میکشد تا تدوینگر آنها را ببیند. غیر از این که راشها باید تدوین شود، برای داوری هم باید دیده شود. به همین خاطر تاکنون از 7 گروه تدوینگر مختلف استفاده شده. تدوین قسمتهای اول حدود 4 ماه به طول انجامید، ولی کم کم زمان تدوین کوتاهتر شد.
آقای ابوطالب در طول کار به تجربیاتی دست می یابید که قبلا آنها را تجربه نکردهاید. آیا اینها می تواند به عنوان مواد پژوهشی مورد استفاده قرار گیرد؟
ابوطالب: از آنجایی که ما در ایران قبل از تولید پژوهش نداریم، این امر اهمیتی پیدا نمیکند. برای این برنامه از یکسال پیش پژوهش پیش از تولید صورت گرفت، بنابراین زمانی که این برنامه به مرحله تولید رسیده، ارزش پژوهشی دارد، حالا تجربه ها ثبت میشود .
بهتر نبود این برنامه به جای شبکه 5 که فقط مختص استان تهران است، از شبکهی دیگری مثلا شبکه 3 که شبکه جوان است و همه کشور مخاطب آن هستند، پخش میشد؟
ابوطالب: ما طرح این برنامه را ابتدا برای شبکه یک بردیم که پذیرفته شد، ولی در عمل شبکه 5 استقبال خوبی کرد و در مرحله پیش تولید ما را حمایت کرد. به ما کمک کرد گروه تصویربرداری حرفهای انتخاب کنیم و دوربینهایی مختص این برنامه بخریم. تا قبل از فیلمبرداری قسمت اول مطمئن نبودیم موفق میشویم، اما با توجه به توان تصویربردارهای گروه که همه مستندساز و خلاقند- در همان لحظه که تصویر میگیرند خودشان کارگردانی میکنند- موفق شدیم.
از ساعت پخش برنامه راضی هستید؟
ابوطالب: قسمت های اولیه روزهای 5 شنبه پخش می شد ولی به زودی هر مسابقه در 3 قسمت در روزهای زوج پخش خواهد شد که البته رفته رفته مخاطبش را پیدا کرده است .
برنامهای دارید که این مسابقه را با شرکتکنندگان حرفهای برگزار کنید، مثلا گروههای کوهنوردی در دانشگاهها که برای بقا در طبیعت آموزش دیدند؟
ابوطالب: این امر یکی از ایدهآلهای ماست. ما تصمیم گرفتیم در ابتدا با مدل سادهتر و شرکت کنندههای عادی جلو بریم و حالا که این ژانر جای خودش را پیدا کرده، شرکتکننده های جدیتر و توانمندتری از طریق سایت برنامه ثبت نام کردهاند که انشالله در سریهای بعد با تغییرات در ساختار همه کارها سختتر و خلاقانهتر خواهد شد.
آقای ابوطالب شما سالهاست که در حوزه فرهنگ و سیاست کار کردید، درحال حاضر فضای فرهنگی کشور را چطور میبینید؟
ابوطالب: میتوان گفت در سالهای گذشته نهادهای حاکمیتی تقریبا کاری برای فرهنگ جامعه انجام نداده اند. اگر جامعه پیشرفتی کرده یعنی اخلاقیتر شده، به دلیل ذات فرهنگی انقلاب اسلامی و البته پدیده بیبدیل دفاع مقدس از حیث فرهنگی و وجود نهادهای درونی مثل خانواده، مسجد و روحانیت تشیع است.
مشکل عمده بد فهمی از موضوع فرهنگ در حاکمیت و نبود مدیران و برنامه فرهنگی است. فرهنگ از جنس ایمان است، یعنی جامعهای فرهنگیتر میشود که مردم باورمندتر و مومنتر شوند. درست است در این سالها فرهنگسرا و زمین ورزش و سینما ساختیم، اما اینها به معنای توسعه ابزار فرهنگ یا اقتصاد فرهنگ است و ذاتا فرهنگی نیست.
اما در زمان مدیریت برخی از مدیران تولیدات فرهنگی خوبی داشتیم و برخی دوره خوبی برای سینمای ما رقم زدند.
ابوطالب: قبول ندارم ما صاحب سینما هستیم، ممکن است چندتا فیلم خوب داشته باشیم، اما صنعت سینما نداریم. سینما یک پروسه اقتصادی-فرهنگی ست که ما هنوز به آن نرسیدهایم. داشتن چند تکستاره مثل مجید مجیدی یا ابراهیم حاتمیکیا به دلیل انباشت فرهنگی و تاریخی جامعه است و نه مدیریت فرهنگی.
یعنی شما معتقدید تکستارهها خودشان رشد کردهاند. گاهی چند تک ستاره مثل رضا میرکریمی یا اصغر فرهادی پیدا می شود و از آنها استقبال می شود. حالا فکر نمیکنید، گاهی اوقات سیستم مدیریتی ما میآید و از یک جایی جلو رشد همین تکستارهها را هم میگیرد؟
ابوطالب: همین تکستارههایی که نام میبرید مثل مجید مجیدی، رضا میرکریمی، اصغر فرهادی، ابراهیم حاتمیکیا و یا حتی رضا امیرخانی در حوزه ادبیات، مشکل اصلیشان جذب مخاطب نیست، بلکه جنگیدن با بوروکراسی است.
همین تکستارهها ناچارند مدام بجنگند تا اجازه اکران به فیلمهایشان داده شود. این وسط اما یک نفر به یکباره فیلمی میسازد که همه کمکش میکنند و اتفاقا این فیلم به سبک فیلمفارسی تولید میشود و اصالتا ضدفرهنگی و ضد دفاع مقدس است. همین فیلم در نهایت هم چندین میلیارد فروش میکند.
شما چه نظری در مورد ممیزی در شرایط فعلی دارید؟
ابوطالب: ممیزی یکه پدیده عقلی است و در همه دنیا وجود دارد. یک عقل جمعی باید بر عقل فردی نظارت کند وظیفه حاکمیت است که جلو فاضلاب فرهنگی را مثل مواد مخدر بگیرد، اما سیستم ممیزی ما روش درستی ندارد. افرادی ممیزی می کنند که نه فهم درستی از موضوع دارند و نه قدرت هم آوردی با هنرمند. آنها تنها با توجه به سلیقه سیاسی بالادستی خود دست به ممیزی میزنند.
5857
نظر شما