۴ نفر
۱۲ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۴
پدیده انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲

انتخابات اسفند ماه قرار است پدیده ای تازه در سپهر سیاسی کشور باشد.

در شرایطی که منطقه کاملا در حالت آماده باش جنگی قرار گرفته و اسرائیل بیش از گذشته تلاش دارد تا جبهه جنگ را گسترش داده تا پای ایران را به این جنگ باز کند، نیاز به برگزاری یک انتخابات با مشارکت گسترده که بیانگر مقبولیت نظام سیاسی در جامعه باشد، کاملا عیان است. اما آنچه تا کنون رخ داده حاکی از احساس چنین نیازی نیست. ولی آینده سیاسی کشور ایجاب می کند تا نخبگان کوشش کنند تا کشور در این رهگذر آسیب کمتری ببیند.

بر اساس آنچه تا کنون توسط شورای نگهبان رقم خورده، تکلیف احزاب تقریبا روشن است. بدین شکل که احزاب اصلاح طلب، جایی در این انتخابات نخواهند داشت. پس این جریان حتی اگر به قیمت انحلال احزابش هم تمام شود، دلیلی برای حتی نمایشی از حضور هم ندارد. هر چند انحلال این احزاب هم چندان خللی در کارکرد آنان با شرایط حاضر نخواهد داشت. اگر قرار بر این باشد تا این احزاب صرفا جلسات داخلی و گعده گون داشته و سالی دو سه بیانیه بدهند، بدون کلمه "حزب" هم امکان این عمل فراهم است.

احزاب اصولگرا هم که می روند تا برای یک وزن کشی سیاسی خود را آماده کنند و تقریبا همه چیز برای این وزن کشی مهیاست.

اما احزاب میانه رو تلاش خواهند کرد تا بلکه بتوانند با ائتلاف هایی خود را حفظ کنند.

ولی آنچه در این انتخابات قابل ملاحظه است، تغیر بافتار سیاسی جامعه است. بر اساس نظرسنجی های رسمی، میزان مشارکت در این انتخابات کاهش چشمگیری خواهد داشت که می تواند برای احزاب حاضر در انتخابات فضایی متفاوت ترسیم کند. اگر انگونه که نظرسنجی ها نشان می دهند، میزان مشارکت زیر ۳۰ درصد باشد این بدان معناست که بدنه اجتماعی جریان اصولگرا دچار دگردیسی شده و از آنجا که سه زیر جریان در جریان اصلی اصولگرایی وجود دارد، این دگردیسی باید زنگ خطر را برای دو جریان میانه روهای موتلفه و نواصولگراها به صدا در آورد. در واقع تقریبا جدا از پایگاه های فردی کاندیداهای حاضر در انتخابات و درصد کمی از طرفداران هنوز امیدوار اصلاح طلب، بخش غالب رای دهندگان را بدنه اجتماعی اصولگرایان تشکیل می دهد و این کاهش مشارکت در انتخابات مجلس که معمولا حضور قومی و قبیله ای و حتی خانوادگی در آن همیشه برجسته تر از حضور سیاسی بوده، بیانگر آن است که ریزش در بدنه اجتماعی جریان اصولگرایی شدید بوده، از سوی دیگر این ریزش نشان از آن دارد که با عملکرد ضعیف دولت اصولگرا، این جریان تندروی اصولگرایی است که تقویت شده و بخش عمده رای دهندگان سبد این جریان را پر خواهند کرد که البته طبیعی است. بازاری که از پایگاه های رای جدی موتلفه بوده بعد از روی کار آمدن رئیسی به شدت ضربه خورده و آن وعده هایی که اقتصاد بدون برجام هم می تواند قدرتمند باشد همه بر آب شده است.

جریان معتدل تر در میان اصولگرایان آخرین فرصت را دارند تا با یک ائتلاف فراگیر با اعتدالگریان، شانس حذف خود را از تندروها بگیرند. در واقع آنچه در جریان تایید صلاحیت ها گذشت، نه حذف اصلاح طلبان که تلاش برای حذف پدر خوانده های اصولگرا بود، تا پایداری ها را از اجبار به تن دادن به لیست ائتلافی نجات دهد. تا پیش از این، به دلیل حضور اصلاح طلبان در صحنه، اصولگرایان برای جلوگیری از تشتت آرای خودشان در برابر وحدت رای اصلاح طلبان، ناچار بودند با وجود اختلاف سلیقه بسیار، در کنار هم قرار گیرند و این ائتلاف باعث می شد تا تندروهایی که خود را مالک سیاسی کشور می دانستند، از بخشی از منافع خود بگذرند. حال که اصلاح طلبان نیستند دلیلی برای چنین ائتلافی وجود ندارد. از سوی دیگر خود اصولگرایان و بالاخص پایداری ها می دانستند که در این دوره اصلاح طلبان شانس جدی برای حضور ندارند. وقایع پاییز ۱۴۰۱ هم نشان داده بود که آمدن اصلاح طلبان با روی خوش طرفداران آنها مواجه نخواهد شد. اما برای آنکه فرصت برای یک حضور حداقلی را هم از آنها بگیرند تا مجبور به ائتلاف با بقیه اصولگراها نشوند، تقریبا آنها را حذف کردند تا حالا آنها باشند و بقیه جریان محافظه کار.

در این انتخابات اگر تندروها موفق شوند تا سنتی ها و نواصولگراها را شکست دهند، دیگر کار این دو جریان تمام است.

در دکترین جریان تندرو، رای مردم جایگاه ندارد. اما بر خلاف میلشان قانون اساسی آنها را مجبور کرده که تن به یک "مردم سالاری" بدهند. اگر بنا باشد که "مردم سالاری" که آنها بدان اعتقادی ندارند، امکان تصاحب مناصب حکومتی را از آنان بگیرد، پس راحت ترین کار تغییر تعریف "مردم" و به تبع آن "مردم سالاری" است. آنان "مردم" را "متدینین" تعریف کرده و "متدینین" هم کسانی هستند که قرار است تحت هر شرایطی از آنان حمایت کنند. حال اگر در این "مردم سالاری" جدید پیروز میدان باشند، چه دلیلی دارد که بخواهند پیرمردان سنتی و نواصولگراهای پر افاده را تحمل کرده و غنائم را با انها سهیم شوند؟

اما برای این دو جریان هنوز این شانس وجود دارد که در ائتلاف با میانه روها سبد خود را پر کرده و بنیه اجتماعی خود را در برابر تندروها تقویت کنند. از طرفی اعتدالگرایان هم باید قید دادن فهرست مستقل را زده و با گذر از بخشی از خواست های خود کمک کنند تا میانه روهای جناح مقابل تقویت شوند تا از افتادن کشور به دست تندروها جلوگیری شود. این یک فرصت غیر قابل جبران است که از دست رفتنش می تواند آثار بلند مدتی برای کشور داشته باشد. در این میان نیروهای سیاسی اصلاح طلب قادر به بازی سازی نیستند. تنها دو طیف میانه رو از هر دو جناح است که می تواند این بازی همه یا هیچ را تغیر دهد.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1867292

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 7 =