خیلی واضح است که روزنامه​نگاری در کشور ما به هیچوجه صرفه اقتصادی ندارد و برای همین روزنامه​ها یا دولتی و ارگانیک هستند و یا حزبی و جناحی که بازهم منابع مالی​شان مشخص و محدود است؛ در هر دو شکل هم هزینه​های اصلی، «تحریریه و تولید محتوا» نیست!

شاید واقعا زیبا نباشد که عبارت «رسانه‌های گرسنه» را برای این یادداشت انتخاب کنیم اما این یک واقعیت است که روزنامه‌های ما در روزگار فعلی و به طور کلی، رسانه های ما _ دیداری، شنیداری، مکتوب، الکترونیک و..._ دنبال مطلب خوب هستند، اما مانند یک بساز بفروش تمام عیار و کارکشته، می خواهند با کمترین هزینه، بیشترین منفعت را هم ببرند!

 

برای مثال، مدیر محترم یک رسانه، به دبیر یک سرویس خود می گوید n تومان برای هر صفحه به تو می دهیم؛ خودت می دانی و صفحه! نامبرده هم برای دریافت یک لقمه نان ماهیانه، تمام تلاش(!) خود را به کار می بندد تا با استفاده از قاعده «کپی اند پیست» و به قول فرهنگستان زبان «بردار و بچسبان» صفحه مربوطه را ببندد! بدون تحریریه، بدون خبرنگار تخصصی و... ضمنا کلمه «ببندد» را با تاکید بخوانید لطفا! چون هیچ طرحی برای تولید یک صفحه خوب وجود ندارد ولی یک طرح کلی برای پرکردن یا «بستن» صفحه وجود دارد و آن هم بردار و بچسبان است! خدا رو شکر را آنقدر هم رسانه و شبه‌رسانه الکترونیک و مجازی وجود دارد که این عزیز فرهنگی می تواند روزانه یک روزنامه 16 صفحه ای را به طور کامل و یک نفره «ببندد».

 

اصلا ما که بخیل نیستیم، ببندد اما اشکال کار کجاست؟ یک نفر در همین وبلاگ خبرآنلاین عزیز، یادداشتی منتشر می کند؛ یک روزنامه آن را به عنوان «سرمقاله»(!؟) بازنشر می کند و اسمی هم از منبع نمی آورد...دو روز بعد در یک رسانه دیگر و یا یک روزنامه دیگر باز همان یادداشت را بازنشر می کنند و سه روز بعد...شاید اینکه منبع یک یادداشت ذکر نشود در نگاه بسیاری زیاد مهم نباشد اما برای یک نویسنده که مرزهای اعتقادی اش مشخص است و جناح فرهنگی خود را هم انتخاب کرده، سردرآوردن یادداشت او از یک رسانه ای که هیچ سنخیتی با او ندارد، از نگاه بیرونی زیاد جالب نیست! اینکه این نویسنده برای آن رسانه یادداشت ننوشته و یا ارسال نکرده بوده اما وقتی بدون ذکر مطلب، یادداشتی از او منتشر می شود؛ برای آنها که نویسنده را می شناسند، به شدت دارای نشانه ها و نمادهایی است! متاسفانه مرزبندی مبتنی بر نگاه سیاسی حاکم بر فضای مطبوعاتی هم، این بازنشر را بدتر معنا می کند...

 

ضمن اینکه استفاده از سرکلیشه «وبلاگستان» و یا پاورقی «از وبلاگ شخصی» هم نوعی کلاه غیرشرعی دوستان است برای نادیده گرفتن کپی رایت...آن هم درباره رسانه ای اخلاق گرا به نام خبرآنلاین.

 

و صدالبته که ریشه همه این کج سلیقگی ها و بدخلقی های رسانه ای، ریشه در مسائل اقتصادی دارد...

کد خبر 187356

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین