همسویی بین ترکیه با آمریکا و اروپا و اخیراً کشورهای عربی در ارتباط با سوریه بیشتر شده و به نظر می رسد که ترکها اسب خود را برای دمشق زین کرده اند.

*سیامک کاکایی


طی ماههای اخیر دیپلماسی ترکیه با شیب ملایم و سپس تندی به سمت انتقاد از رویکرد و نظام سیاسی سوریه و دولت بشار اسد حرکت کرد. این شیب تند سیاست خارجی ترکیه درارتباط با سوریه، پرسش های زیادی در رسانه ها، محافل سیاسی و ناظران مطرح ساخت که ترکیه چگونه به یکباره در ارتباط با روند تحولات سوریه تغییر مسیر داده و چرا در منحنی مواضع اش در ارتباط با روند تحولات و انقلاب های عربی در خاورمیانه، همسانی و یا یکسانی به چشم نمی خورد؟
به نظر می رسد سیاست خارجی ترکیه بیش از همه مبتنی بر پدیدارساختن فرصت ها در منطقۀ خاورمیانه و بهره گیری از آنست و این همان سیاستی است که رجب طیب اردوغان در دور سوم انتخابات پارلمانی ترکیه - که برای سومین بار نیز حزبش پیروز آن میدان بود- بر آن تأکید کرده و ترکیه را کشور راهبر و پیشتاز خواند. لذا به نظر می رسد ترکیه هم اکنون بر مدار همسویی بیشتر با اروپا و آمریکا در خاورمیانه در حال حرکت است. کمااینکه به رغم تعمیق روابط آنکارا با کشورهای همسایه خود طی سالهای اخیر، در جهت گیری سیاست خارجی دولتمردان ترکیه تغییری ایجاد نشد و اساس آن همچنان مبتنی بر همکاری با غرب بود. اکنون این همسویی بین ترکیه با آمریکا و اروپا و اخیراً کشورهای عربی در ارتباط با سوریه بیشتر شده و به نظر می رسد که ترکها اسب خود را برای دمشق زین کرده اند.
اما طی روزهای اخیر با تعدیل مواضع غرب و همچنین اتحادیه عرب در قبال سوریه این سوال مطرح می شود که با تندروی های دولتمردان ترکیه، آیندۀ رابطۀ این کشور با سوریه چگونه خواهد بود؟ واقعیت آنست که آنکارا در ارتباط با سوریه رویکرد مورد نظر خود را طی 9 ماه ناآرامی های این کشور پیگیری و بر این اعتقاد است که نظام سیاسی سوریه در حال دگرگونی است. این مسئله از محتوای سخنان عبدالله گل، رجب طیب اردوغان و احمد داود اوغلو کاملا پیداست. واژه ها و عباراتی را که رهبران ترکیه درباره بشار اسد به کار می بردند همگی بر بن بست سیاسی، کناررفتن بشار اسد و همین طور قرار داشتن سوریه بر لبۀ تیغ شمشیر تأکید دارد. در واقع در آنکارا این ذهنیت کاملا در بین سیاستمداران ترکیه قوت یافته که تغییرات سیاسی در سوریه اجتناب ناپذیر است. اما هم اکنون با بازگشت برخی از سفرای خارجی از جمله آمریکا و فرانسه به سوریه، این پرسش در رسانه ها مطرح است که آیا در مواضع غرب نسبت به سوریه تعدیل به وجود آمده؟ و آیا ممکن است که در این میان ترکیه با تندروی هایش در وضعیت جدیدی قرار گرفته باشد که نداند مسیر سیاست خارجی خود در ارتباط با سوریه را چگونه تعریف کند؟ از طرفی ترکیه سیاست تنش صفر با همسایگان خود که هم اکنون عقیم مانده است را چگونه تعبیر و بازتعریف خواهد کرد؟
به نظر می رسد در شرایط فعلی دو وضعیت برای سیاست آنکارا قابل تصور است:
اول اینکه، ترکیه بر این باور است که تغییرات سیاسی در سوریه اجتناب ناپذیر است و لذا سامان دادن به نیروهای مخالف، ایجاد مناطق امن برای پناهجویان، منطقه حائل و یا دفاع از حقوق بشر از سوی آنکارا جملگی بیانگر این واقعیت است که ترک ها ساک خود را در ارتباط با سوریه بسته و خط مشی خود را به سمتی سوق داده اند که مبتنی بر تغییر و یا دگرگونی بنیادین در سوریه است و از همین روست که با حمایت از مخالفان بشار اسد درصدد ایفای نقش موثر در روند سیاسی همسایۀ دیوار به دیوار خود هستند. از این منظر ترکیه به دنبال همان نقش برتری است که اردوغان آن را پیگیری می کند و حتی در این بین در رسانه ها نیز واژه هایی همچون نئوعثمانی گری و یا سودای عثمانی جدید به وفور به چشم می خورد. لذا در مفروض اول، احتمال بروز تغییرات در سوریه، نقطۀ پرگار سیاست و تصمیم گیری ترکیه در ارتباط با سوریه بوده است.
دوم اینکه، در صورت تداوم وضع موجود و در صورتی که بشار اسد بتواند بر اعتراضات داخلی فائق و حزب بعث همچنان بر سرکار باشد، این پرسش مطرح است که آیا بازندۀ جریان ها و رویکردهای کشورها در قبال سوریه، ترکیه نخواهد بود؟
به نظر می رسد ترکیه برای چنین روزهایی نیز خود را آماده کرده است. مقامات ترکیه در موضع گیری های خود به گونه ای وانمود می کنند که کشورشان دارای نقشی فراتری نسبت به تحولات خاورمیانه است و حمایت از حقوق ملتها و حقوق بشر و یا اقدامات بشردوستانه به شکلی در سیاست خارجی ترکیه نقش مهمی دارد. از این رو ترکیه برای کاهش هزینه ها و جلوگیری از کشتار بیشتر و ناامنی گسترده در سوریه بوده که چنین مواضعی را در قبال بشار اسد اتخاذ کرده است. از طرفی به نظر می رسد مقامات ترکیه این برداشت را دارند که اگر درسوریه نظام سیاسی تغییر نکند، باز هم می توانند فرصتی را برای بهبودی و عادی سازی روابط با سوریه پدید آوردند. کمااینکه ترکیه پیشتر نیز چنین تجربیاتی را داشته مثلا روابط ترکیه و سوریه در دهه های گذشته دستخوش بحران های عمیقی بوده است. در دوران حافظ اسد و به خصوص در دهۀ 1990 ترکیه و سوریه به سمت یک رویارویی تمام عیار پیش رفتند، اما بعد از گذشت چند سال باز روابط دو کشور به سمت عادی سازی پیش رفت. از این رو فردی همچون اردوغان احساس می کند که اگر تغییرات در سوریه جدی نباشد و دولت بشار اسد به همین شکل باقی بماند، در آن صورت نیز راه وارد شدن به بازی همکاری با سوریه را به خوبی می داند. کمااینکه همین اردوغان بود که یکی دو سال پیش در سفرش به سوریه از همکاری های استراتژیک و دوستی با بشار اسد صحبت می کرد. بنابراین شاید این ذهنیت در ترکیه وجود دارد که می توان آب رفته را به جوی بازگرداند.
در نگاهی کلی باید گفت که نگرش ترکیه نسبت به روند تحولات سوریه نشان داده که سیاست خارجی و یا اولویت های سیاست خارجی ترکیه در ارتباط با سوریه دچار دگرگونی های زیادی شده است. این احتمال وجود دارد تئوری هایی که زمانی احمد داود اوغلو، رییس دستگاه سیاستگذاری ترکیه بر آن تأکید داشت از جمله تنش صفر با همسایگان کاربرد جدیدی پیدا کند. شاید سیاست خارجی ترکیه، پوستۀ جدیدی را در خاورمیانه عوض کند، اما این پوسته اندازی این بار ممکن است اعتمادسازی بین ترکیه و کشورهای همسایه نیز خدشه دار شده با این تفاوت که این خدشه برای سیاست گذاران و یا طراحان سیاست خارجی ترکیه مقداری هزینه بر خواهد بود. 51263

 

*کارشناس مسائل سیاسی
 

کد خبر 189038

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین