علی پاکزاد: همبستگی بازارها از اولین اصولی است که به دانشجویان کارشناسی اقتصاد در سالهای اولیه تحصیل می آموزند و البته حساسیت این بازارها و ضرورت دقت ودر اخذ تصمیمات کلان در این بازارها خط قرمز هایی است که به انها گوشزد می شود.
اما انگار بانک مرکزی در سالهای اخیر به دست کسانی اداره می شود که یا ازخود اختیاری ندارند و یا آنچه را در سالهای دور آموخته اند را به فراموشی سپرده اند.
شاید بتوان گفت داستان چهارماه پیش آغاز شد زمانی که بازارهای جهانی شاهد رشد قیمت جهانی طلا بود، و بانک مرکزی در آن زمان تصور کرد می تواند بازار را با ایجاد قیمت سایه تحت تاثیر قرار دهد ولی متاسفانه این قیمت سایه به ایجاد حباب در بازار انجامید و به مدت چهارماه بازار بدون توجه به آنچه بانک مرکزی به راه خود رفت.
وعده های رئیس کل بانک مرکزی هم به جای آرام کردن بازار به افروخته شدن بیشتر بازار منتهی می شد، بازار رانتی که بانک مرکزی ایجاد کرده بود در عمل به فضایی تبدیل شده بود که در شرایط کمبود نقدینگی در حال بلعیدن موجودی های اندک در بازار بود و این سیاه چاله به طور حتم بر سپرده های بانکی تاثیر خود را گذاشته و بانک مرکزی حاضر نیست آمارهای آنرا منتشر کند.
این وضعیت ادامه داشت و به رغم اعتراضات رسانه ها بانک مرکزی حاضر به اصلاح بازار نبود، اما این وضعیت در هفتم آذرماه و اعلام وعده کاهش نرخ سکه در نشست دولت و بخش خصوصی تغییر کرد، محمود بهمنی در این جلسه وعده کاهش 80 هزار تومانی سکه ظرف یک هفته را مطرح کرد و در پی این وعده بانک مرکزی اقدام به کاهش 80 هزار تومانی سکه بانکی کرد.
این کاهش اگرچه در قیمت سکه های بانکی عملی شد ولی در نتیجه ای بازار ارز به دنبال نداشت تنها دستاورد آن اول رشد هجوم مردم به بانکها بود، در این میان رئیس کل بانک مرکزی که احساس می کرد تازه از استیضاح که وزیر اقتصاد را به صحن کشیده بود جان به در برده به فکر پیدا کردن کسی افتاد که بتواند ناکارآمدی سیاستهای پولی بانک مرکزی را به گردنش بی اندازد، بهترین گزینه معاون ارزی بود که به شکلی کاملا نا گهانی او را عزل کرد.
البته قبل از برداشتن گام بعدی در اعلام حکم برائت از مشکلات آنهم از زبان رئیس کل، ناشی گری معاون جدید بانک مرکزی در اولین مصاحبه اش در جریان معارفه و شیطنت رسانه ای خبرگزاری فارس این تیز نیزبه سنگ خورد و بازهم همه نگاه ها متوجه خود رئیس کل شد.
اما در بازار ادامه وضعیت اسفناک بانکهای عرضه کننده سکه و صفهای طویل مردمی که انگار قصد نداشتند به توصیه های محمود بهمنی توجه کنند باعث شد رئیس کل در غالب طرحی که گفته می شود تنها با اطلاع شخص وی و قائم مقام اش در خارج از بدنه کارشناسی بانک مرکزی تهیه و تدوین شده است تلاش کرد بازار ملتهب سکه را از طریق پیش فروش آرام سازد.

اما حتی تأسی به روش رئیس جمهور در اعلامهای شبانه نیز دردی از وضعیت آشفته بازار دوا نکرد، توقف بازار فروش نقدی سکه مانند پتکی بر سر بازار ارز فرود آمد، بازاری که با توجه به تحولات سیاسی و منطقه ای خود آماده عکس العمل بود به ناگاه با هجوم مردمی مواجه شد که صفهای طویل سکه بانکی را راهکرده بودند تا بتوانند از سودی که در بازار سکه انتظارشان را می کشید بهره مند شوند.
این سیل خریداران ارز به ثبت رکوردهای جدیدی در بازار ارز منجر شد فروش هر دلار با قیمتی بیش از 1500 تومان اتفاق ساده ای نبود ولی به مدد تصمیمات بدون پشتوانه سیاستمردان بازار پولی کشور به ثبت رسید.
به عبارت دیگر با ساز ناکوکی محمود بهمنی در هفته ای گذشت، شاهد سربالایی رفتن همزمان ارز و سکه بودیم، وضعیتی که داد نمایندگان مجلس راهم به هوا برد.
در نتیجه همین وضعیت اسف بار وزیر که به تازگی در تریبون علنی مجلس به دلیل اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی عذر خواهی کرده بود به همراه رئیس کل بانک مرکزی به جلسه غیر علنی فراخوانده شد، جلسه که روز چهار شنبه در پشت درهای بسته مجلس تشکیل شد، جلسه آرامی نبود، ترک نمایندگان معترض به توضیحات تکراری دو سیاستگذار پولی گویای همین موضوع بود.
هرچند سعی شده بود همزمان با این جلسه صرافی های رسمی تلاش کنند با عرضه دلار به بازار جلوی عبور قیمت دلار از مرز 1600 تومان را بگیرندولی آیا می توان امیدوار بود دلاری که روز چهارشنبه تا یک قدمی 1600 تومان رسید و برگشت دوباره میل به بالا رفتن نکند؟

به گفته کارشناسان اقتصادی آشفته بازار پولی کشور نیاز به مدیری با دو خصیصه دارد، اول تسلط بر اقتصاد و دوم کم حرفی، اصولی که چندی پیش حسن سبحانی عضو هیات علمی دانشگاه تهران به آن اشاره کرد ؛ ولی متاسفانه این خصلت ها را رئیس کل فعلی بانک مرکزی ندارد و به دلیل تعامل بیش از اندازه ای که با رسانه ها در دستورکار خود قرارداده (و در این تعامل عملا گوی سبقت را از روابط عمومی بانک مرکزی ربوده) حتی اگر تسلطی هم بر علم اقتصاد داشته باشد نمی تواند کار جدی برای فضای اسفناک اقتصاد پولی کشور بکند.
سکه و ارز در هفته گذشته سربالایی را بالا رفتند که نباید می رفتند و دلیل اصلی آن هم ناکارآمدی سیاستهای پولی بود که بانک مرکزی و وزارت اقتصاد ودارایی طی سالهای اخیر به اجرا گذاشته اند و برآیندهمین سیاستها بی اعتمادی مردم به فضای اقتصاد کشور را به دنبال داشته است، متاسفانه زمانی که رئیس جمهور عنوان می کند گروهی در تلاش برای آشفته نشان دادن فضای اقتصادی کشور هستند قبل از هرچیز باید با دقت بیشتری به سیاستهای پولی که از سوی این دو نهاد به اجرا گذاشته شده است نظر کند.
راستی امروز می توان از محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی باید پرسید دیگر سنگری باقی مانده است تا او خود را سرباز مدافع اش بداند؟
21/222
نظر شما