* قبل از انتخابات در خیابانهای شهر تهران بهخصوص، گروهها مقابل هم میایستادند، مناظره و بحث میکردند یکی از یکی طرفداری میکرد و یکی از دیگری. شرایط کاملاً متعادل سیاسی در جامعه وجود داشت. گاهی هم بداخلاقیهایی بود، ولی خیلی جزئی بود. در دوره اخیر من عضو هیئت اجرایی انتخابات تهران بودم، نمایندگان کاندیداها ـهم آن کسی که رأی آورد و هم کسانی که رأی نیاورده بودندـ کنار ما نشسته بودند. اینها تلاش میکردند که کوچکترین خبری مبنی بر عدم حضور تعرفه یا کاهش تعرفه در یک صندوق را به اطلاع فرمانداری برسانند.
*آخرین لحظه نماینده یکی از کاندیداهای اصلی در ستاد تهران که منشأ فتنه شد، به آن طرف ـکه نمیدانم کی بودـ زنگ زد و گفت: «ببین! من همه زورم را زدم و همه کار خودم را کردم، دارند کارشان را میکنند. اگر میخواهید اتفاقی بیفتد باید این را از راه دیگری حل کنید». منظورش این بود در اینجا نمیشود هیچ بهانهای گرفت برای اینکه حرفی بزنیم، اگر میخواهید کاری کنید، باید از مسیر دیگری حرکت کنید.
*انتخابات تمام و آرا هم اعلام شد. طبیعی است که طرفدارهای کاندیدایی که رأی آورده خوشحالند و طرفدار کاندیدایی که رأی نیاورده ناراحتاند. طبیعتاً عقل اقتضا میکند که بروند و تلاش کنند ببینند عوامل عدم موفقیتشان چه بوده است و برای دوره بعد کاری کنند که حتماً موفق شوند، منتهی این اتفاق نیفتاد و تبدیل شد به یکسری اعتراضهایی که بعداً عوامل اطلاعاتی و انتظامی ما سرنخها را به دست آوردند، معلوم شد که جریانات خارج از مرزهای ایران آنها را هدایت میکردند تا شورشی را به پا کنند
*انتظار از کسانی که به نام آنها این اتفاقات در خیابانها میافتاد این بود که خطشان را از این جریانات جدا کنند و بگویند در عین حال که به انتخابات اعتراض داریم و نتیجه را قبول نداریم، ولی نسبتی با این عوامل اغتشاشگر نداریم.
*وقتی این اتفاقات در سطح شهرها افتاد، طبیعتاً هر کدام از دستگاههای حکومت وظیفهای داشتند، قوه قضائیه باید کار خودش را میکرد، شوراهای امنیتی باید کار خودشان را میکردند، ولی انگار هویت جمعی که امام در کنار آن زندگی کرد، یکباره به خروش آمد و ماجرای 9 دی اتفاق افتاد. مردم ریختند به خیابانها و بیزاریشان را از اتفاقاتی که افتاده و وحدتشان را حول محور رهبری اعلام کردند. مردم بحث انتخابات را مطرح نکردند، بلکه بحث نظام را مطرح کردند
* برای این کار تبلیغی نشد و شما در این باره اطلاعیهای نشنیدید که مردم بریزید در خیابانها... بلکه یک حرکت عمدتاً خودجوش بود. کسانی که در متن ماجرا بودند میدانند چه اتفاقی افتاده، منتهی خشم مردم به این دلیل بود که کسانی که باید از این رفتارها بیزاری میجستند، چنین نکردند، شعارهایشان متوجه آنها شد و به عنوان سمبل انحراف و جریانی که به قول حضرت آقا دارد از خودش بیبصیرتی نشان میدهد و حواسش نیست دشمن در کجاست و دوست در کجا و نیامد مرزش را روشن کند. شعارهای مردم متوجه آنها هم شد. درحالی که اگر خطشان را روشن میکردند،ای بسا این موقعیت پیش نمیآید.
*من سران فتنه را خارج از ایران، آمریکا و اسرائیل و انگلیس میدانم. اینها بازیگردانان اصلی بودند، هر چند با عناصر خودفروخته داخل کشور این بازی را اجرا کردند، ولی این افرادی که در داخل بودند ـمیرحسین موسوی و آقای کروبی و دیگرانـ عملاً بازیچه دست اینها شدند. در رأیگیری در جریان هستید، بسیاری از کسانی که به غیر از آقای احمدینژاد رأی داده بودند، کسانی نبودند که بر علیه انقلاب رأی داده باشند، یعنی آقای احمدینژاد را ملاک انقلاب و غیر انقلابی تشخیص نداده بودند. اگر برای مردم محرز میشد که بحث بیان آقای احمدینژاد و دیگران بحث اسلام و غیر اسلام است حتماً وضع آرا فرق میکرد. مردم آنها را هم جزو عناصر خودی انقلاب میشناختند، چون شورای نگهبان تأیید کرده بود. به همین دلیل به محض اینکه یکمقداری حقایق روشن شد و پردههای ابهام کنار رفت، خیلی از کسانی که به غیر از ایشان رأی داده بودند، بهخصوص به کسانی که در این فتنه بیشتر دست داشتند، از آنها بریدند و شدند ضد اینها.
*در مصاحبه یا نامهای که یکی از کسانی که به عنوان مخالف امضا کرده بود، خواندم که در این راهپیمایی مردم را به بهانه ساندیس به خیابانها کشاندند. این حرفها خیلی کودکانه و اهانت به ملتی است که در خیلی از اجتماعات بدون اینکه کوچکترین دعوتی از آنها شود حضور مییابند. مثلاً در ماجرای محرم و شبهای قدر آیا کسی تبلیغ میکند که مردم میآیند؟ آیا کسی تبلیغ میکند که شعار و دعای مردم انقلابی باشد؟ شما در کدام شب احیایی دعا برای رهبر انقلاب را نمیشنوید؟ در کدام مجلس؟ آیا کسی میگوید این کار را بکنید؟ جز اینکه همین مردم در روز عاشورا همه هزینه آن را خودشان میپردازند و همه فعالیتها را خودشان میکنند و در عین حال ترجیعبند همه دعاهایشان دعا برای رهبری و انقلاب است.
*در قضیه انتخابات آقای میرحسین موسوی 14 میلیون رأی آورد، یعنی 14 میلیون ایرانی عموماً طرفدار انقلاب. غالب اینها اگر از اول حدس میزدند یا پیشبینی میکردند که دارند به چه کسی رأی میدهند، این کار را نمیکردند. اینکه این 14 میلیون نفری که به او رأی دادهاند، خودشان به این نتیجه برسند، زمان میخواهد. باید اتفاقاتی بیفتد، باید روز عاشورا آنها بیایند و آن بساط را راه بیندازند، در روز قدس آن کارها را بکنند، در نمازجمعه آنجوری شرکت کنند تا همدیگر را ببینند و مردم بگویند ما اینها نیستیم.
*جمعیت تهران تقریباً 10 ـ 12 میلیون نفر است . روز 9 دی همه ادارات باز بود و هیچکدام تعطیل نکرده بودند و همه مراکز دولتی به کار خودشان ادامه میدادند. احیاناً اگر کسی آمده لابد مرخصی گرفته. افرادی که روز اعتراض معترضین به نتیجه انتخابات (25خرداد88)به خیابانها آمده بودند ، روز 9 دی هم آمده بودند. حدود 3 میلیون نفر جمعیت در خیابانها طبیعی است. بیشترش نشاندهنده یک اتفاق خیلی مهم است و کمترش هم نشان میدهد که مردم همت نکردهاند. اعداد و ارقام دقیق را نمیدانم، اما دوستانمان در شورای هماهنگی مدلی برای محاسبه نیروی انسانی که به خیابانها میآیند دارند. مساحت را با توجه به تراکم و پراکندگی جمعیت در یک سطح اندازه میگیرند و عددی را به صورت تخمینی به دست میآورند و اعلام میکنند.
*جمعیتی که 9 دی به خیابانها آمده بودند، میزان قابل قبولی بود که میتوانست از تهران برای راهپیمایی بیاید. طبیعی است همه کسانی که قاعدتاً میبایست برای راهپیمایی بیایند آمده بودند. اگر جمعیتی که در 25 خرداد به عنوان معترضین به نتیجه انتخابات آمده بودند از جمعیت 9 دی کم میشد، جمعیت 9 دی خیلی کم میشد.
*یکی از اعتراض ها به نحوه اعلام نتایج انتخابات بود. اینکه از نیمهشب شروع شود و نتایج را به آن شکل اعلام کردند، یککمی حساسیتبرانگیز بود. مخالفین این ماجرا میگفتند انگار که میخواهند از همین الان تکلیف را روشن کنند و تصمیم گرفتند که فرد خاصی رأی بیاورد. به نظر من اگر این کار را نمیکردند خیلی بهتر بود، برای اینکه میتوانستند صبر کنند فردا ظهر مجموع آرای به دست آمده و جمعبندی شده تا آن موقع را اعلام کنند و کسی در اعلام نتایج احساس شتابزدگی نمیکرد.
*در انتخابات ریاست جمهوری بلافاصله بعد از انتخابات یکسری شکایت آمده بود که به آنها رسیدگی شد و همه اصرار ما که دستاندرکار بودیم این بود که آقایانی که معترضند بگویند اعتراضشان در کجاست تا ما این کار را انجام بدهیم، چون وقتی خودمان به صورت تصادفی بررسی کردیم، به اشکال معناداری نرسیدیم که بخواهیم آن اشکال را برطرف کنیم. آنها هم چیزی نمیگفتند و فقط فضا را ملتهب نگه داشته بودند. نمیخواهم بگویم مردم صددرصد قانع شدند، اما به دو دلیل دیگر عده زیادی از آنها حرفی برای گفتن نداشتند و در واقع تا حد زیادی خیالشان راحت شد که در باره انتخابات کاری انجام شده. یکی مقام معظم رهبری بودند، چون ایشان در جریان امور هستند، سئوال میکنند، نماینده دارند و بررسی میکنند و برای ایشان احراز شده بود که در انتخابات مشکلی نیست و این را به مردم اعلام کردند و این خیلی مهم بود. نکته دوم اینکه همه فهمیدند اینها نمیآیند حرفشان را بزنند و فقط هو و جنجال راه میاندازند. نمیآیند دقیق بگویند که اگر اشکالی داریم روی کدام صندوق و کدام منطقه است که واقعاً رسیدگی شود.
17302
نظر شما