۲ نفر
۱۳ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۵۶

روزنامه جام‌جم نوشت:

 پسر 19 ساله‌ کرجی که مادر و خواهر 14 ساله‌اش را به طرز هولناکی به قتل رسانده بود، از سوی کارآگاهان جنایی اداره آگاهی ملارد دستگیر شد.
ساعت 19 روز شنبه همین هفته پسر جوانی سراسیمه از خانه‌شان در سرآسیاب ملارد، خیابان دانش غربی بیرون آمد و فریاد زد کمکم کنید، مادر و خواهرم کشته شده‌اند. در پی فریادهای او، همسایه‌ها از خانه‌هایشان بیرون آمدند و پسر جوان را که وحشت‌زده بود، آرام کردند و خواستند وارد ساختمان شوند، اما پسر جوان که پیمان نام داشت، مانع از ورودشان شد. در همین موقع یکی از همسایه‌ها با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 ملارد کرج تماس گرفت و موضوع را خبر داد. دقایقی پس از این حادثه، ماموران کلانتری ملارد عازم محل شدند و با مشاهده جسد زن صاحبخانه و دختر 14 ساله‌اش معصومه، با هماهنگی قضایی اجساد را به پزشکی قانونی منتقل کردند. همچنین پسر خانواده (پیمان) را برای تحقیقات به اداره جنایی پلیس آگاهی ملارد انتقال دادند.

 

عوض کردن لباس قاتل، او را لو داد
ماموران در تحقیق از همسایه‌ها متوجه شدند زن صاحبخانه به نام ملاحت به بیماری ام‌اس مبتلا بوده و پسرش پیمان به عناوین مختلف با مادرش درگیری داشته است. روز حادثه نیز همسایه‌ها صدای مشاجره و درگیری آنها را شنیده‌اند و پس از فریادهای کمک‌خواهی پیمان، او را در خیابان با لباس خون‌آلود دیده‌اند، اما او به محض حضور ماموران، لباسش را عوض کرده است. با اطلاعات به دست آمده از همسایه‌ها، ماموران به یقین رسیدند پیمان در مرگ 2 عضو خانواده‌اش نقش دارد.

 

کشف لباس قاتل در محل حادثه
ماموران با هماهنگی بازپرس مسلمی، رئیس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب ملارد، محل حادثه را بررسی و لباس خون‌آلود پسر خانواده را کنار پمپ آب پیدا کردند. پیمان ـ متهم جوان ـ بازجویی شد و ادعا کرد، وقتی به خانه بازگشته، با اجساد مادر و خواهرش رو‌به‌رو شده است. با این حال تحقیق از او ادامه یافت تا این که او روز گذشته به این جنایت هولناک اعتراف کرد.

 

اعتراف به جنایتی هولناک
متهم 19 ساله در اظهاراتش به پلیس گفت: من همیشه با مادرم اختلاف داشتم. مدتی پیش در پی علاقه به دختری، تصمیم به ازدواج گرفتم. اما خانواده‌ام مخالفت می‌کردند. مادرم می‌گفت باید ادامه تحصیل داده و خدمت سربازی‌ام را به پایان برسانم و بعد از آن کاری برای خود پیدا کنم. اما من بدون توجه به این حرف‌ها، مدام با مادرم درگیر می‌شدم.
متهم جوان درباره روز جنایت گفت: آن روز مثل همیشه با مادر و خواهرم درگیر شدم. مادرم خواست آرام شوم، اما من در اوج عصبانیت ابتدا ضربه‌ای به سر مادرم زدم که بد حال شد و زمین افتاد. خواهرم به شدت ترسیده بود و جیغ می‌زد. به سمت مادرم آمد تا او را نجات دهد که او را داخل حمام انداخته و در حمام را قفل کردم. در این هنگام از آشپزخانه چاقویی برداشته و با آن چند ضربه به مادرم زدم. او التماس می‌کرد رهایش کنم و فقط فریاد زد خدایا به دادم برس.
متهم گفت: دقایقی بعد صدای ناله‌های مادرم خاموش شد. خواهرم به در حمام می‌کوبید تا بیرون بیاید و مادرمان را نجات دهد. در همین موقع در حمام را باز کرده و او را به درون یکی از اتاق‌ها پرت کردم و پس از کتک زدن، با همان چاقو ضربه‌هایی به او زدم. خواهرم با التماس می‌خواست رهایش کنم، اما من سنگدل او را هم کشتم. با صحنه‌سازی می‌خواستم از محل حادثه فرار کنم، اما خون آن دو بی‌گناه دامن مرا گرفت. متهم با قرار قانونی از سوی بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب ملارد روانه زندان شد.
تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد تا طی چند روز آینده صحنه جنایت را بازسازی کند.

 

خواهر 14 ساله ام را در یک لحظه کشتم
در پی این حادثه با این متهم 19 ساله گفت‌وگو کرده ایم که می‌خوانید.

به چه اتهامی دستگیر شده‌ای؟
پس از چند لحظه سکوت می‌گوید، قتل مادر و خواهر 14‌ساله‌ام. هنوز باور نمی‌کنم آنها را در یک لحظه کشته‌ام.

از شب حادثه بگو؟
روز حادثه پس از مشاجره با مادرم او و خواهرم را به طرز هولناکی کشتم.با صحنه‌سازی به خیابان آمده و ادعا کردم آنها کشته شده‌اند. لباس خون‌آلودم را نیز پنهان کردم.

آیا بر سر موضوع خاصی با خانواده‌ات اختلاف داشتی؟
من سرباز هستم و سواد درست و حسابی ندارم. مدتی بود دلبسته دختری شده و قصد ازدواج با او را داشتم، اما خانواده به خصوص مادرم با این وصلت مخالفت می‌کردند. همین موضوع باعث اختلاف‌هایمان شده بود. مادرم بیماری ام‌اس داشت و به جای این که من غمخوار او باشم، جان وی و خواهر بی‌گناهم را گرفتم.

اکنون چه احساسی داری؟
دچار عذاب وجدان شده‌ام و هر لحظه از خدا مرگ می‌خواهم. چگونه به چشمان پدرم نگاه کنم، به مادربزرگ، خاله و دایی‌ام چه بگویم. من مستحق مرگ هستم. از دادگاه می‌خواهم هر چه زودتر مرا اعدام کنند، دیگر حاضر به ادامه این زندگی نیستم.
47282

کد خبر 192360

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 33
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • irani IR ۰۹:۰۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    26 1
    گفتن این حرف سخته و به کسی هم برنخوره ولی باید قبول کرد اخلاق و انسانیت در جامعه ایرانی در حال مردنه !
  • بدون نام IR ۰۹:۲۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    70 2
    اي كثافت ...
    • بدون نام IR ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
      16 0
      خدا لعنتش كنه
  • بدون نام IR ۰۹:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    15 0
    حیوان
  • کورش IR ۰۹:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    18 0
    انشاالله اعدام میشوی ، نگران نباش . جامعه هم باید از وجود تو پاک شود.
  • بدون نام IR ۰۹:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    18 2
    خداوند چنين اولادي را نصيب هيچ كي نكنه
  • بدون نام IR ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    58 3
    ای وای چه حیوونایی پیدا میشه
  • farzad MY ۱۱:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    19 0
    من این سر دنیا ۳ ساله که آرزوی بوسیدنِ داستانِ مادرم رو دارم ولی‌ تو اونجا یه مادرِ مریض رو می‌کشی ، آخه چه نو آدمی‌ هستی‌ تو !!!!!
  • بدون نام IR ۱۱:۱۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    14 0
    دید کز آن دل آغشته به خون // آید آهسته برون این آهنگ ---آه دست پسرم یافت خراش //وای پای پسرم خورد به سنگ ...
  • !!!!!!!!!! IR ۱۱:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    7 2
    اي خدا جونا هر روز ديونه تر ميشن!!!!!
  • بدون نام IR ۱۱:۵۲ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    13 0
    اینا حیوون نیستن شیطان و ابلیسن چرا نام حیوون رو بد می کنین کدوم حیوون هم نوع خودش رو حتی اذیت می کنه حالا این به ظاهر انسان مادر و خواهر خودش رو می کشه
  • بدون نام IR ۱۲:۰۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    10 0
    ملارد جزو استان تهرانه ولي وقتي اتفاقي نوش مي افته ميشه جزو كرج! حالا كه اينقدر اصرار داريد جزو كرج باشه خب رسميش كنيد تا رسما جزو كرج باشه
  • بدون نام IR ۱۲:۱۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    15 0
    چرا اسم عشق را خراب می کنید این دیوانه هست نه عاشق ، عشق را در حافظ و با با طاهر و خیام ..... ببینید نه در اینها
  • نیکی IR ۱۲:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    10 0
    از قدیم گفتن که آدم در عصابنیت ، نه حرفی بزنه و نه کاری انجام بده چون جز پشیمونی چیز دیگه ای به همراه نداره.در یک لحظه این آقا هم مادر و هم خواهرشو کشته در صورتی که نمی خواسته چنین کاریو انجام بده حالا هم بدبخت شده و کاری هم از دستش بر نمی یاد ، گذشته از این عذاب وجدانشو می خواد چه کار کنه ؟البته اگه داشته باشه
  • بدون نام IR ۱۲:۴۶ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    8 1
    خاک عالم تو سرت.
  • بدون نام IR ۱۲:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    12 1
    گریه ام گرفت وقتی این عبارت را خواندم:"در این هنگام از آشپزخانه چاقویی برداشته و با آن چند ضربه به مادرم زدم. او التماس می‌کرد رهایش کنم و فقط فریاد زد خدایا به دادم برس." خدایا بعضی از آدمها بارها بدتر از هر حیوانی هستند. اعدام این موجودات خیلی کم است.
  • بدون نام IR ۱۲:۵۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    7 0
    پناه بر خدا
  • بدون نام IR ۱۵:۲۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    16 0
    چی تیتر زدید پسر عاشق این که عاشق نبوده مریض روانی هستش
  • م MX ۰۱:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
    10 1
    خیلی ناراحت شدم وقتی این عبارت رو خوندم 3 ساله این سر دنیا ارزوی بوسیدن دستان مادرم رو دارم واقعا غربت سخته و من هر روز در فکر این هستم که وقتی من هم بعد از 3 سال مادرم را دیدم چگونه به دست و پایش بیفتم و از این همه دوری زار زار گریه کنم ولی چنین انسانهای چقدر دل سنگن ولی پشیمونی فایده نداره
  • بدون نام IR ۰۷:۳۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
    5 0
    پست فطرت
  • سید حسن قندریز IR ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
    3 0
    وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ که نفس (سركش) بسيار به بدي ها امر مى‏كند (بخشی از آیه شریفه 52 سوره یوسف)
  • علی IR ۱۷:۰۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
    3 0
    پسر عموی این مادر با من همکاره روزی که این خبرو گفت موهای بدنم سیخ شد هر روز از خوبی مادر و معصومیت دخترش میگه خدا هر دوشون رحمت کنه و به پدر خانواده صبر بده خیلی سخته همه ی اعضای خانوادتو ایکباره سر هیچ از دست بدی. کاش وقتی عصبانی میشیم فقط یک دقیقه صبر داشته باشیم تا اینطور دل مادرا و خواهرارو خون نکنیم.
  • ....... IR ۱۶:۴۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    5 0
    من فکر کنم عشق مادری اون قدر قشنگه که اون مامان الان تو بهشت این موجود روان پریشو بخشیده!
    • مهدی از اهواز IR ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۶
      6 0
      باید بگم زیبا ترین نظر رو شما دادی .واقعا به این همه ذوق شما باید احسنت گفت
  • بدون نام IR ۲۱:۲۵ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
    3 0
    خدا لعنتت کنه
  • مهدی از اهواز IR ۱۰:۴۳ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۶
    7 0
    الان که این مطلب رو خوندم اشک داره از چشمام جاری میشه . اشکی که برای غربت بعضی مادرها توی این دنیاست.مادر بهت التماس کنه بعد تو بیای با چاقو بهش ضربه بزنی وجونش رو بگیری.اف بر تو ای دنیا
  • بدون نام IR ۰۴:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۱/۰۶
    2 0
    من فقط میخوام یه جمله از این پسر بپرسم. آیا دیگه میتونه مادر پیدا کنه
  • وحید از سراسیاب IR ۰۸:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۷
    2 0
    خیلی کثافتی
  • مهر مادر A1 ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۰
    3 0
    قاااااااااتل کثیف
  • فرهاد از سراسیاب A1 ۱۹:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۱
    0 2
    دیگه دوره زمونه ای شده که اسم بیمارای روانی رو میذارن عااااشق. واقعا که... من خودم یه عاشقم ولی هیچوقت به پدر مادرم بد نکردم و واسه رسیدن به معشوق صبر میکنم...
  • شیما IR ۰۸:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۰۱
    2 0
    معصومه دوستم بود...دلم تنگه واسش....روز امتحان دینی کشته شد
  • امید A1 ۱۷:۲۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۳۰
    2 0
    اینها از بیکاری جوانهای هست خدا از تقصیراتش بگذره
  • بی نام A1 ۰۰:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۷/۰۸
    4 0
    معصومه همکلاسی من بود یه دختر ریز جسته وچشمای سبز خدابیامرزش هم خودشو هم مادرشو

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین