روزنامه خراسان نوشت:

اختلاف قدیمی دو خانواده از یک جوان قاتل ساخت و باعث شد او مادربزرگ ناتنی اش را با ضربات چاقو از پا در آورد.

 

وقوع حادثه
صبح روز 29 اردیبهشت ماه زنی 73 ساله به نام مهری با یکی از فرزندانش تماس گرفت و گفت نوه ناتنی اش به نام مصطفی با او تماس گرفته و ادعا کرده است می خواهد به خانه اش برود و او را بکشد. به دنبال این تماس پسر مهری به خانه او در حوالی میدان شوش رفت اما پیش از او جوان سنگدل سراغ مهری رفته و جانش را گرفته بود. به این ترتیب افسران اداره دهم پلیس آگاهی و بازپرس جنایی تهران در جریان این جنایت قرار گرفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسی جسد نشان می داد زن سالخورده بر اثر بریده شدن شاهرگش به طول 5 سانتی متر توسط جسمی نوک تیز دچار خونریزی شدیدی شده و در دم جان باخته است. در چنین شرایطی مأموران به خانه پدری مصطفی واقع در کرج رفتند و او را که در آن جا پنهان شده بود دستگیر کردند.
متهم در بازجویی های مقدماتی دست داشتن در قتل مادر بزرگ ناتنی اش را انکار کرد اما در ادامه وادار به اعتراف شد و گفت: سال ها قبل بعد از جدایی مادربزرگ و پدربزرگم از یکدیگر مهری با پدربزرگم ازدواج کرد. از همان زمان اختلافات خانواده ما با عموها و عمه های ناتنی ام آغاز شد. از طرفی حدود 20 سال قبل پدربزرگم سند خانه اش را برای دایی ام گرو گذاشته بود و این موضوع هم یکی دیگر از اختلافات ما بود. در این سال ها من منشاء اختلاف را مهری می دانستم و منتظر فرصتی برای انتقام از او بودم.
وی سپس درباره روز حادثه گفت: آن روز صبح در خانه مهری را زدم و در حالی که او قصد داشت مانع ورودم شود به زور وارد شدم. سپس با یک چاقوی میوه خوری که آن جا بود به گلویش ضربه زدم و از آن جا فرار کردم. به دنبال اعترافات مصطفی او به خانه مهری انتقال یافت و صحنه جنایت را بازسازی کرد. به این ترتیب پرونده این جنایت با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و صبح دیروز مصطفی مورد محاکمه قرار گرفت.

 

در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 74 به ریاست قاضی اصغر عبدالهی و با حضور چهار مستشار دادگاه برگزار شد ابتدا ذبیح زاده، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست پرونده را قرائت کرد و گفت: برابر مندرجات در پرونده مصطفی متهم است متوفی را که زنی سالخورده به نام مهری و مادربزرگ ناتنی اش است با ضربه مرگبار چاقو از پا درآورده است. وی در تمام مراحل رسیدگی به پرونده اتهام را قبول و حتی صحنه جرم را نیز بازسازی کرده است. بنابراین از دادگاه خواستار کیفر متهم هستم. در ادامه اولیای دم مقتول که چهار دختر و دو پسر مقتول بودند در جایگاه حاضر شدند و برای قاتل مادرشان درخواست صدور حکم قصاص کردند.سپس قاضی از متهم خواست در جایگاه قرار گیرد و از خود دفاع کند.
مصطفی در چند جمله گفت: من کسی را نکشتم. اگر هم این اتفاق افتاده باشد چیزی یادم نیست. من به بیماری صرع مبتلا هستم. زمان وقوع حادثه دچار تشنج شدم و از آن زمان چیزی به یادم نمانده است. این در حالی بود که متهم در دادسرا به صراحت اتهام قتل را پذیرفته بود.
سپس قاضی عبدالهی به او تذکر داد بیماری صرع باعث ضعف و بیهوشی می شود و در حالت تشنج فقط ممکن است فرد به خودش آسیب بزند و ممکن نیست کسی در این حالت بتواند کسی را بکشد. با این حال متهم اصرار داشت به دلیل تشنج چیزی به خاطر ندارد.
در ادامه نوبت به وکیل مدافع متهم رسید. وی نیز مدعی شد موکلش بیمار است و نمی تواند در قتل مقتول نقش داشته باشد. در چنین شرایطی قاضی بار دیگر متهم را به جایگاه فراخواند تا هیئت قضات آخرین دفاع او را بشنوند.
مصطفی باز هم حاضر نشد اتهام قتل را بپذیرد اما مدعی شد خانواده مقتول با او و خانواده اش دشمنی دارند. در چنین شرایطی رئیس دادگاه ختم دادرسی را اعلام کرد و همراه چهار مستشار خود (رستمی، مرادی، آروین و قاسمی) وارد شور شد. 

28245

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 192362

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۲:۱۰ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    2 0
    واقعا متعجبم از بعضی از این وکلا که به خاطر چندرغاز مال دنیا چقدر راحت خودشون رو به نفهمی میزنند و سعی در پایمال کردن خون یک انسان بیگناه دارند..
  • محسن IR ۱۲:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۰/۱۳
    8 0
    به نظر من روانشناسان و محققان علوم اجتماعی بیشتر از اینها باید روی جامعه ما تحقیق کنند و دلایل این همه قتل و بزه کاری را پیدا کنند. قتل- تجاوز - دزدی تبدیل به یک چیز عادی در کشورمون شده، به نظر می رسه ایران در این زمینه گوی سبقت را از سایر کشورها مثل، برزیل و مکزیک ربوده.