*نظام حزبی چه قبل از انقلاب از اصل مشروطه تا پایان حکومت پهلوی و چه بعد از جمهوری اسلامی از روزهای آغازین پیروزی انقلاب تا امروز که با هم صحبت میکنیم در جامعه ما جای خود را باز نکرده است. یعنی نمیتوانیم مدعی شویم که ما دارای احزابی هستیم با استانداردهایی که در سایر کشورها وجود دارد، بهخصوص در کشورهایی که سابقه تحزب دیرینهای دارند. بنابراین من اعتقاد ندارم که قبل از انقلاب و بعد از آن حزب به معنایی که در سایر کشورها وجود دارد در ایران جای خودش را پیدا کرده باشد. منتها در مقاطعی چه در صدر مشروطیت و چه در دوران جمهوری اسلامی فضاهایی بهوجود آمد که تا حدودی زمینه رشد احزاب فراهم شد. یکی از این مقاطع دوره هشتساله اصلاحات است که نگاه عمومی مدیریت عالی اجرایی کشور و دستاندرکاران وزارت کشور به تقویت احزاب، تشکلهای صنفی، سیاسی، مردمی و در یک کلام توجه به نهادهای مدنی بود.
* اینکه مشارکت مردم را در چه میبینیم، ... ما اگر اصل ششم، اصل هفتم و اصل 101 تا 107 قانون اساسی را نگاه کنیم در اصل ششم اتکای نظام به رأی مردم است. یعنی تمام هرم مدیریت کشور باید از طریق مردم انتخاب شود، از رهبری گرفته تا رییسجمهور و بقیه ارکان ادارهکننده. پس مبنای شکلگیری نظام سیاسی، رأی مردم است، علاوه بر اینکه برای ابراز رأی نمادهایی وجود دارد. یکی از نمادهای ابراز رأی مردم، انتخابات است. اگر سالی 10 بار هم انتخابات برگزار شود ولی آن انتخابات براساس قوانین موضوعه کشور نباشد انتخابات نیست. پس وقتی ما میگوییم انتخابات بهعنوان یک نماد از حضور و مشارکت مردم است، مردم در این حضور و مشارکتشان چه میخواهند بگویند؟ میخواهند بگویند که مدیریت کشور متکی به رأی ماست، قانون اساسی این را گفته و در آنجا به صراحت اعلام شده. هر کسی در این نظام میخواهد نقشی داشته باشد، باید به این مردم تکیه داشته باشد. من معتقدم در 30 سال جمهوری اسلامی ما در این زمینه با فراز و فرودهایی همراه بودیم. مثلا من اگر بخواهم انتخابات مجلس را مثال بزنم، در اولین انتخابات گروهها و جریانهای سیاسی مختلفی در آن حضور داشتند. شرایط انتخابات متفاوت بود. اما در انتخابات مجلس هشتم که آخرین انتخابات ماست افراد زیادی از نیروهایی که در دوره قبل نماینده مردم بودند و از چهرههای شناختهشدهای بودند یا متعلق به احزاب سیاسی بودند از گردونه رقابت خارج شدند.طبیعی است که وقتی دامنه انتخابات مردم گستردهتر باشد حضور مردم هم گستردهتر و مشارکت مردم هم بیشتر میشود. اما وقتی دامنه انتخابات محدود میشود و یک گروه مشخصی، با یک سلیقه مشخصی، افراد مشخصی را به جامعه معرفی میکنند، طبیعی است که مشارکت محدودتر و نقشآفرینی انتخابات کمرنگتر میشود. بنابراین کیفیت این دو انتخابات یکسان نخواهد بود.
* الان بعضی از نهادهای رسمی دارند جای مردم را میگیرند و در همه خیابانها میآیند هیات میزنند. بعد از یک مدتی این کارآیی خودش را از دست میدهد. اینها متاسفانه با یک نگاه تمرکزگرایانه بر این فعالیتها انگشت میگذارند که به اعتقاد من هم به این فعالیتها لطمه میزند و هم به خودشان آسیب میزند. یعنی تعداد مسجدروهای ما را کم میکند، آنهایی هم که میروند دچار تناقضها، تعارضها و درگیریهایی میشوند که به هیچ نحو به صلاح نهاد مذهبی مسجد نیست.
*تمام سخن من این است که مسجد تعریف خاص خودش را دارد، مسجد نمیتواند جایگزین حزب شود همانطور که حزب مسجد نیست، مسجد هم حزب نیست. بنابراین دو مقوله هستند، دو نهاد هستند و هر دو کارکرد خاص خودشان را دارند. هر دو را باید حفظ کرد ولی با تعریف خودشان. حزب با تعریف خودش، مسجد هم با تعریف خودش. ما متاسفانه همانطور که از تعریف حزب فاصله گرفتیم از تعریف مسجد و نقش مسجد هم فاصله گرفتیم. الان کافی است شما با ائمه مساجد صحبت کنید و بگویید الان چقدر از فعالیتهای مسجد شما مردمی است و چقدر غیر خودجوش که در اینجا ایجاد شدند و یک شبکه تشکیل دادند نقش دارند تا معلوم شود که مساجد ما نقش گذشته خودشان را میتوانند داشته باشند یا نه.
/29217
نظر شما