انتخابات به عنوان تجلی دموکراسی یکی از تجربیات تقریباً مفید بشر برای تعیین تکلیف قدرت و حل منازعات سیاسی است لیکن غرب در راستای منافع خود تلاش کرده است برای گریز از آسیبهای دموکراسی یک دموکراسی هدایت شده را بپذیرد به تعبیر دیگر در دموکراسی غربی شهروندان سرنوشت را تعیین نمیکنند بلکه کانونهای قدرت، شهروندان را در تعیین سرنوشت قدرت (آنگونه که خود میخواهند) مشارکت میدهند.
متأسفانه شرایط حاکم بر عرصه بینالملل و منافع غرب از یک طرف و شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در کشورهای جهان سوم اجازه نداده است اینگونه کشورها و ملتها دموکراسی را به صورت بومی شده در کشور خود به کار بگیرند و از دموکراسی و انتخابات به عنوان یک شیوه و ابزار برای توسعه و پیشرفت خود استفاده نمایند.
باوجود اینکه در ایران بعد از انقلاب اسلامی یک مردم سالاری واقعی تجربه میشود لیکن برخی از انتخابات ها از ضعفها و آسیبهای جدی رنج میبرد و فرآیند و فرهنگ انتخابات مجلس نمونه آن است.
انتخابات مجلس در کشور ما در بیش از دویست حوزه بطور جداگانه برگزار میشود. کاندیداهای مجلس که عموماً به سیاستورزی به ویژه سیاست به معنی دینی کلمه حساسیت قابل توجه ندارند، همه رفتارها و مواضع را صرفاً برای کسب رای تنظیم میکنند در حالی که رفتارها در کوتاه مدت و بلند مدت در شکلگیری باور اجتماعی تأثیر دارد. قطعاً عدم توجه به مسئولیت اجتماعی در رفتار کاندیداها تأثیر فاجعه آمیزی در جامعه میگذارد که هزینههای بسیار سنگین آن به صورت غیر مستقیم فردا از جیب همین مدت پرداخت خواهد شد و پرداخت میشود.
بدیهی است کاندیداهای که برای مثال برای راهیابی به مجلس (محل تعیین سرنوشت کشور) با پول رأی می خرد برای جبران پولهای خرج شده فردا به عنوان نماینده مجلس رای خود را خواهد فروخت.
از طرف دیگر تأثیر پول در انتخاب شدن، سرنوشت مهمترین نهاد قانونگذاری کشور را با منافع کنونهای ثروت گره خواهد زد و آنچه مورد غفلت و ظلم قرار خواهد گفت منافع ملی و مصالح ملت است.
عوامفریبی و دادن قولهای خارج از اختیار و نشدنی و غیر محلی از آسیب های عمده انتخابات است چون عوامفریبی و عوامگرایی فضا را برای نخبگان تنگ میکند ثانیاً عوامگرایی انتظار جامعه را سر سامآور بالا میبرد طوری که هرچه فاصله بین سطح انتظار جامعه و ظرفیت کشور برای پاسخگویی به انتظارات مردم زیاد باشد به همان اندازه امنیت اجتماعی کشور تهدید میشود.
مطالبه غیرواقعی و انتظار نابجا فرد را از کار و تلاش و تدبیر باز داشته و به عالم توهم میکشاند و مشارکت سازنده خود در اصلاح جامعه و پیشبرد شاخصهای توسعه را کمرنگ میکند و حتی فراتر از آن شهروند پرادعا و پرانتظار و تنبل و کمکار خود به مانع توسعه تبدیل میشود و اگر اینگونه افراد سازمان نیز پیدا کنند منجربه سایر تهدیدهای اجتماعی و سیاسی پرخطر میشوند.
چالشهای مرتبط با انتخابات مجلس متأسفانه با اشکالات و دلایل خود و کلان پچیدهای ارتباط دارد، به طوری که حتی گروههای سیاسی و احزاب نیز به انتخابات مجلس به عنوان عرصه رقابت اندیشه برای حسن مدیریت کشور نگاه نمیکنند. احزاب و گروههای سیاسی قبل از اینکه دغدغه پویایی و کارآمدی قوه مقننه را داشته باشند در اندیشه کسب کرسیهای بیشتر در مجلس هستند. مجموعه عوامل فوقالذکر و سایر عوامل به شکلگیری شرایطی منجر شده است که دستیابی کشور به یک مجلس کارآمد را تسهیل نمیکند.
آنچه در فضای رقابت انتخاباتی کشور جای احزاب کارآمد را گرفته است رایزنیهای غیر رسمی، یارگیریهای غیر تشکیلاتی و تبلیغات سیاسی مبتنی بر پول است.
به نظر میرسد مجلس نهم باید به عنوان اولین راهبرد استراتژیک فرآیند انتخابات و فرهنگ رقابت در کشور را با استناد از تجربه سالهای گذشته و تجربه مفید سایر ملتها سامانمند بکند چون اگر انتخابات عرصه رقابت اندیشه و برنامه دست لزوماً باید تأثیر مداخلهگرهای مزاحم مانند تأثیر پول و عوامفریبی و هرگونه عامل محدودکننده به حداقل برسد. نگارنده همین ضرورت را یکی از اولویتهای مهم مجلس میداند که انشاءالله مجلس نهم میبایست اهتمام جدی داشته باشد.
دبیر کمیسیون ده احزاب وزارت کشور
/27214
نظر شما