مردی که در جنایتی جنونآمیز چهار عضو خانوادهاش را به قتل رسانده بود 12 ساعت بعد از ارتکاب قتلعام، دستگیر شد.
حدود ساعت 21 شامگاه چهارشنبه هفته گذشته صدای شلیکهای پیاپی گلوله در یکی از خیابانهای ایلام به گوش رسید و اهالی محل سراسیمه به خیابان آمدند. آنها فهمیدند صدا از خانه یکی از همسایههایشان به گوش رسیده اما نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است. آنها با پلیس 110 تماس گرفتند و دقایقی بعد تیمی از ماموران خودشان را به محل حادثه رساندند. آنها بعد از اینکه داخل خانه رفتند خود را رودرروی صحنهای دلخراش دیدند. جنازه مردی میانسال غرق در خون در هال افتاده بود و روی تنش آثار گلوله دیده میشد. ماموران وقتی خانه را بازرسی کردند، سه جنازه دیگر را نیز یافتند. اجساد متعلق به زنی میانسال و زن و مردی جوان بود. کارآگاهان با بررسی صحنه جرم به هویت مقتولان پی بردند و دریافتند مقتولان پدر، مادر و دختر خانواده بودند و همچنین مرد غریبه به احتمال زیاد بهعنوان میهمان در منزل این افراد حضور داشت.
افسران جنایی که حتم داشتند این جنایت در پی یک کینه عمیق به وقوع پیوسته است به تحقیق درباره زندگی خصوصی مقتولان پرداختند و فهمیدند دختر خانواده به نام حبیبه از چندی قبل با شوهرش دچار اختلاف شده و خانه او را ترک کرده و به منزل پدرش آمده بود. حبیبه سعی داشت از شوهرش جدا شود و برای این کار پرونده طلاق تشکیل داده و حتی مهریهاش را هم به اجرا گذاشته بود. در حالیکه شواهد از اختلاف عمیق حبیبه و شوهرش فرهاد حکایت داشت، ماموران سراغ این مرد رفتند و متوجه شدند او از زمان قتل به طرز مرموزی ناپدید شده است. همین موضوع احتمال دست داشتن فرهاد در جنایت را قوت بخشید و جستوجوهای وسیعی برای به دام انداختن او آغاز شد.
این تجسسها بعد از 12 ساعت به نتیجه رسید و پلیس به خبری دست یافت که فاش میکرد متهم فراری در کوههای اطراف پارک جنگلی چغاسبز پنهان شده است. به این ترتیب گروهی از ماموران به آنجا رفتند و با محاصره کردن محل اختفای قاتل، وی را بازداشت کردند و از او سلاحی را که در کشتار استفاده کرده بود، یافتند. فرهاد وقتی به اداره آگاهی انتقال یافت بدون هیچ مقاومتی به قتل اقرار و انگیزهاش را از این کار انتقامجویی عنوان کرد.
او که با خانواده همسرش نسبت فامیلی نسبی نیز دارد در بازجوییها گفت: «من و حبیبه زندگیمان را بدون هیچ مشکلی شروع کردیم اما بعد از مدتی به تدریج اختلافاتی بین ما درگرفت و این کشمکشها آنقدر شدید شد که همسرم به حالت قهر از خانه بیرون رفت. من برای برگرداندن او تلاش زیادی کردم اما فایدهای نداشت و حبیبه طلاق میخواست. او شکایت کرد و برای من هم احضاریه آمده بود. زنم وقتی دید حاضر به جدایی نیستم برای اینکه مرا تحت فشار بگذارد مهریهاش را به اجرا گذاشت. او در حالی این کار را کرد که میدانست وضعیت مالی چندان خوبی ندارم، قاضی دادگاه هم من را به پرداخت مهریه محکوم کرد. بعد از آن بود که نسبت به همسرم دچار کینه شدم و چون میدانستم حبیبه با حمایت خانوادهاش این کارها را انجام میدهد، تصمیم گرفتم از همه آنها انتقام بگیرم. برای این کار سلاحی تهیه کردم و شب حادثه به خانه پدرزنم رفتم و با این بهانه که میخواهم درباره مشکلات پیش آمده گفتوگو و موضوع را حل کنم، داخل رفتم. وقتی وارد خانه شدم، دیدم پسرعمویم هم آنجاست.» متهم به قتل ادامه داد: «صحبت ما بعد از مدتی به مشاجره تبدیل شد و من بهشدت برافروخته شدم و سلاحم را درآوردم و شروع به تیراندازی کردم. در آن لحظات اصلا به حال خودم نبودم و نمیفهمیدم چه کار میکنم. بعد از کشتن آن چهار نفر به سرعت از خانه فرار کردم و چون میدانستم نمیتوانم به منزل خودم بروم راهی کوههای اطراف پارک جنگلی شدم تا در فرصتی مناسب شهر را ترک کنم ولی فرصت این کار را پیدا نکردم.»
47282
روزنامه شرق نوشت:
کد خبر 194119
نظر شما