سیدمحسن فرجادی: این سؤالی است که در یک ماه اخیر و پس از تکمیل شدن سیر مصادره به مطلوب نمادهای انتخابات دهم ریاست جمهوری در آن سوی آبها ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است.
شاید اگر مرداد ماه نام و تصویر یک خواننده لسآنجلسی در رسانه ملی پخش شد و از او به عنوان یکی از حامیان اعتراضات به آنچه پس از انتخابات ایران گذشت نام برده شد کسی فکر نمیکرد این موجی باشد که تازه در حال شکلگیری است و سازی است که تازه در حال کوک شدن است.
انتشار «تمبر یادبود جنبش سبز در هلند»، «نورپردازی سبز مجسمه داود در شهر فلورانس»، «ورود انتخابات ایران به کتابهای درسی کانادا» بخشی از موجی است که در بیرون مرزها درباره آنچه در کشورمان گذشت به راه افتاده است و هر روز توفندهتر تلاش میکند با ورود نامهای شناخته شده مشروعیتی یافته و به عنوان خواستهای که از درون ایران طرفداران و هواخواهانی دارد تبلیغ شده، تبدیل شود.
در آخرین اقدامی که در این راستا انجام شد دالایی لاما رهبر معنوی و در تبعید بودائیان تبت که در ۱۹۸۶ جایزه صلح نوبل را از آن خود کرده بود و از مهمترین چهرههای جهانی حامی صلح به شمار میآید، با جنبش سبز ایران ابراز همبستگی کرد.
دالایی لاما که پنجم مهرماه در کنفرانس صلح در ونکوور کانادا سخنرانی داشت در حاشیه این مراسم با در دست گرفتن تراکت سبز رنگی که بر آن جمله «آزادی برای ایران» نقش بسته بود همبستگی خود را با مردم ایران نشان داد.
این اقدام دالایی لاما با هدایت و به خواسته نازنین افشینجم - دختر ایرانی الاصل- که به عنوان دختر شایسته کانادا چند سال پیش معرفی شد و هماکنون به عنوان فعال حقوق بشر معرفی میشود انجام شد. او که در کنار دالایی لاما قرار گرفته بود در وبلاگ شخصی خود نوشته است که او در حاشیه کنفرانس صلح ونکوور با دالایی لاما دیدار کرده و در مورد اتفاقات ماههای اخیر در ایران که به کشته شدن دهها نفر و بازداشت طیف وسیعی از فعالان مدنی و سیاسی منتقد انجامید، با این رهبر مذهبی صلحطلب سخن گفته است. افشینجم مینویسد پس از این توضیحات دالایی لاما بیدرنگ پذیرفت که شعار «آزادی برای ایران» را بر دست بگیرد و به این طریق با جنبش سبز ایران ابراز همدلی و همیاری کند.
اما این بخشی از موجی بود که در دوره اخیر به راه افتاده است؛ روایت ایتالیایی از جنبش سبز ایران نیز از جمله اقداماتی بود که پیش از این در قالب کتاب «موج سبز ایران» به عنوان اولین کتابهای منتشر شده درباره حوادث قبل و بعد از آخرین انتخابات ایران منتشر شد.
این کتاب توسط فرانچسکو دیلئو روزنامهنگار ایتالیایی که برای پوشش خبری انتخابات به ایران سفر کرده بود، منتشر شده است و همراه با این کتاب یک نسخه دی وی دی از تظاهرات معترضان به نتایج انتخابات نیز منتشر شد.
نمایشگاه ۵ نقاش ایرانی در حمایت از جنبشسبز بخش دیگری از این فعالیتها بود. نمایشگاه مشترک پنج نقاش ایرانی، در محل ساختمان مجلل شرک GEA در شهر بوخوم آلمان گشایش یافت.
اگر از کنار جشنواره ونیز که فیلم حنا مخملباف در آن به نمایش درآمد و نمادهای سبز در آنجا نیز خودنمایی کرد بگذریم به اعلام حمایت فرانچسکو توتی بازیکن تیم فوتبال آ.اس.رم و کاپیتان تیم ملی ایتالیا جمله فارسیاش در حمایت از سبزها میرسیم.
داود سبز
در این میان «مجسمه داود- که توسط میکلانژ ساخته شده است- در شهر فلورانس با نورپردازی سبز رنگی که بر روی آن این روزها خودنمایی میکند میرود تا جنبهای جهانی به خود بگیرد.» این گزارشی بود که رادیو دویچه وله آلمان منتشر کرد. این اقدام پس از آویخته شدن پرچم سبز در اتومبیل برخی از سیاستمداران آلمانی، به دستور شهردار فلورانس بر مجسمه داود هم پرتو سبز افکنده میشود.
این نورافشانی فرصتی شد تا شیرین عبادی در شهر فلورانس در کنار مجسمه داود سخنرانی کند؛ آنچه به گفته مقامات ایتالیایی، نخستین بار بود که شخصیتی در کنار مجسمه داود سخنرانی میکرد.
اما نمایش سبزها فقط به همین موارد محدود نماند و شوی لباس «گاتیونی» در رم نیز فرصتی برای نمایش این موضوع بود.
در حالی که هنوز یک ماه از شروع سال تحصیلی جدید در کانادا نگذشته، تحلیل رویدادهای اخیر ایران و بحث انتخابات ریاست جمهوری، به محتوای درس دانش اجتماعی مدارس ابتدایی این کشور، اضافه گردیده است.
موضوع «اغتشاش در ایران» یا Turmoil in Iran) از جمله مباحثی است که با همکاری مؤسسهای به نام Critical Thinking Consortium (TC²) تهیه شده و به انعکاس دیدگاهها و مواضع دولت کانادا، پیرامون رویدادهای پس از انتخابات اخیر ایران میپردازد.
از آنجا که دانش آموزان مقطع ابتدایی در کانادا (کلاسهای اول تا ششم)، فاقد کتاب یا سرفصلهای درسی یکسان هستند، معمولاً اداره آموزش و پرورش مناطق مختلف، متناسب با سیاستهای روز و تشخیص مسئولان، اقدام به انتخاب یا افزودن سرفصلهای درسی نموده و آنها را به صورت جزوه، در اختیار مدارس قرار میدهند.
در مقاله مذکور، ابتدا اشارهای گذرا به روابط غرب با ایران از دوران دکتر مصدق تاکنون شده و سپس روند برگزاری انتخابات اخیر، اعتراضهای مربوط به نتایج آن، درگیریهای خیابانی و سایر رویدادهای مربوطه، به زبان ساده و از زاویه سیاست خارجی این کشور تشریح شده است.
حمایت از جنبش سبز برای شکست هستهای
بهرهگیری سیاسی، تبلیغاتی از آنچه به عنوان جنبش سبز ایران در اروپا و آمریکا شناخته میشود میرود تا ابعاد دیگری بیابد و در غیاب روشنگریهای دستگاه سیاست خارجی کشورمان به معضلی ناخواسته فراوری دیپلماسی ایرانی تبدیل شود.
ایرانیان وطن ترک کرده که این روزها ظاهراً مهر وطن! به جانشان افتاده هر روز با نمادهایی که خلاقیتهایی جدی نیز در آنها به خرج میدهند به عنوان بخشی از صدای ایران تبدیل شدهاند تا جایی که رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع ایران که رویاهای کودکانه هنوز او را رها نکرده و گویی تاریخ نخوانده در یادداشتی که در روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف منتشر ساخت نوشت: «قدرتمند ساختن جنبش سبز و کمک به افزایش مخالفان در ایران کلید ایجاد شکست در حاکمان ایران است. تحریمها اگرچه مفید خواهند بود اما به ضرر مردم ایران تمام خواهد شد بنابراین غرب باید روی مسائل حقوق بشری در ایران تأکید کند. وی با اشاره به اینکه تحریمها علیه ایران راه به جایی نخواهد برد، افزود: اکنون زمان آن است که رهبران جهان پشت حقوق بشر در ایران بایستند و به جنبش سبز قدرتی بدهند که موضوع هستهای از طریق آن قابل حل باشد.»
جنبش سبزی که این روزها بیشتر از آنکه در وطن جایی داشته باشد در آن سوی مرزها شناخته میشود اما از ایران آغاز شد و این روزها در سکوت مبدعان آن میرود تا به تابلویی از ایران تبدیل شود؛ آنچه با نگاهی به سابقه برخی از سران داخلی این جریان در کشور تعارضاتی میان آرمانهای دیروزشان و حمایتهایی که این روزها خارجنشینان از آنان میکنند مشاهده میشود.
یا مبدعان داخلی سبز آن سویی شدهاند و یا آنسوی آبیها سبز! برای رفع این تعارض و پرسش موضع صریح مبدعان داخلی نمادهای سبز ضروری است تا جبههها قدری شفاف شود.
نظر شما